مذاکرات چند جانبه هستهای مقدم بر مذاکرات دوجانبه ایران و امریکاست
در حالی که مقامات وزارت خارجه امریکا بی تمایلی این کشور به تعیین جدول زمانی برای مذاکرات تهران و واشنگتن را نمایان کردند، باراک اوباما در گفت و گو با نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گفت: "ما قصد نداریم برای همیشه مذاکره کنیم. انتظار من این است که اگر ما گفت وگوها را زود آغاز کنیم، کمی پس از انتخابات ایران، در صورتی که آنها در مسیر صحیح حرکت کنند تا پایان سال جاری باید حس نسبتا خوبی داشته باشیم."
گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل ایران و امریکا:
- ارزیابی شما از این سخن رئیس جمهور امریکا چیست؟
نگرش امریکا در ارتباط با فعالیتهای هستهای ایران از سال 2006 تاکنون تغییر چندانی پیدا نکرده است. بعد از اینکه کارگزاران سیستمهای اطلاعاتی امریکا به ویژه مرجع 15 سازمان امنیتی این کشور گزارشی زا منتشر کردند که به موجب آن فعالیتهای هستهای ایران فاقد جهت گیری نظامی است، شرایط التهاب آمیز در امریکا به میزان قابل توجهی تعدیل شد.
از آن مقطع زمانی به بعد امریکاییان درصدد این هستند که به گونه ای وارد تبادل نظر با ایران شوند که هدف اصلی خود یعنی تعلیق فعالیتهای هستهای این کشور را در برابر یکسری پاداشهای اقتصادی و تکنولوژیک محقق سازند اما ایران چنین نگرشی را هیچ گاه در دستور کار خود و در روند مذاکرات هستهای قرار نداده است.
در دوران جدید نیز اوباما نگاهش بر این مسئله قرار دارد که تحقق موضوعات امنیتی و استراتژیک بدون انجام مذاکرات امکانپذیر نیست، بنابراین امریکا باید در چهارچوب اجلاسیه 1+5 زمینههای مذاکره چندجانبه با ایران را فراهم کند.
لازم به توضیح است که مذاکره چندجانبه دارای بار معنایی و مفهومی کاملا متفاوتی با مذاکرات دوجانبه است. امریکاییان برنامه ریزی لازم را برای پیگیری مذاکرات پنج جانبه مشابه اجلاسیه ای که در ژنو برگزار شد و نیکولاس برنز، معاون وزیر خارجه امریکا در آن شرکت داشت را در آینده سازماندهی خواهند کرد.
به این ترتیب نگاه اوباما این است که امریکا باید رویکرد تعاملی را پیگیری کند و هیچ گاه نمی تواند بدون توجه به سیاست های دیپلماتیک به اهداف استراتژیک نائل شود، سیاستهای امریکا و اسرائیل در رابطه با فعالیتهای هسته ای ایران در دو جهت کاملا متفاوت قرار دارد.
- بسیاری معتقدند که آغاز مذاکرات تهران و واشنگتن نیازمند پیش زمینه یا بهانه است؛ شما کدام موضوع داخلی، منطقهای یا جهانی را بهانه یا زمینه خوبی برای انجام این مذاکرات می دانید؟
طبعا امریکاییان در فضای منطقه ای با بحران های زیادی روبرو هستند، مسائل مربوط به عراق، افغانستان و گسترش بحران افغانستان به حوزه پاکستان، مخاطرات امنیتی امریکا را بیشتر میکند.
درست است که امریکاییان و ارتش پاکستان عملیات مشترکی را علیه طالبان به انجام می رسانند اما ایران یک نقطه تعادل و یک فضای منطقهای را شکل می دهد که میتواند ژئوپلوتیک تعادل نامیده شود.
به این ترتیب موقعیت ژئوپلوتیک ایران مطلوبیتهایی را برای جمهوری اسلامی ایجاد میکند که امریکاییان ناچارخواهند شد برای بهره گیری از مطلوبیتهای ژئوپلوتیک تعادل، انعطافهایی را نیز در برخورد با سیاست خارجی ایران انجام دهد.
- به عقیده برخی تحلیل گران، مذاکرات ایران و امریکا در قالب 1+5 از مذاکرات این دو کشور در ارتباط با موضوعات اختلافی مجزا است، در عین حال اوباما در ادامه سخنانش به این مسئله اشاره کرد که "ایران باید نشان دهد که به مذاکرات هستهای تا پایان سال متعهد است یا خیر" کدام یک از این دو مذاکره بر دیگری ارجح است و آیا در نگاه رئیس جمهور امریکا مذاکرات هستهای و مذاکرات دوجانبه یکسان فرض می شود؟
مذاکرات هستهای ماهیت چندجانبه دارد. طی سال های گذشته مذاکرات چندجانبه صرفا در چهارچوب 1+5 برگزار می شد یعنی پنج کشور دائم شورای امنیت به علاوه آلمان؛ اما اجلاسیه ژنو و همچنین مذاکراتی که در آینده برگزار خواهد شد در چارچوب 1+6 شکل خواهد گرفت، یعنی اینکه ماهیت چندجانبه دارد. در واقع غرب مدل مذاکراتی خود را در ارتباط با ایران مشابه مدل رفتاری که در قبال کره مالی به کار گرفتند دنبال می کنند. آنها کره شمالی را در مذاکرات هستهای مشارکت دادند و این مسئله یک گاه به پیش در روند فعالیتهای ایران در فضای بین المللی محسوب می شود.
مذاکرات دوجانبه معنای کاملا متفاوتی با مذاکرات چندجانبه هستهای دارد. مذاکرات چندجانبه هسته ای موضوع خاص خود را داشته و در ساختار خاص خود پیگیری می شود و هدفها کاملا مشخص است. در مذاکرات دوجانبه هدف این است که روابط ایران و امریکا از فضای جنگ سرد به شرایط جدیدی تغییر پیدا کند که معطوف به صلح سرد است.
اما در ارتباط با اینکه کدام یک بر دیگر مقدم است باید گفت طبعا مذاکرات چندجانبه ماهیت علنی خواهد داشت اما مذاکرات دوجانبه در فضای مربوط به دیپلماسی پنهان پیگیری می شود. شاید دیپلماسی دوجانبه برای مدت هاست که میان ایران و امریکا شروع شده باشد، اما فضای علنی قرار نگرفته باشد.
تمامی نشانههایی که توسط زمامداران امریکایی ارائه شده نشان میدهد که مذاکرات دوجانبه مقدم بر مذاکرات چندجانبه است.
- تا چه اندازه میتوان چراغ سبزهایی را که دو طرف برای آغاز مذاکرات نشان میدهند، جدی فرض کرد؟
روند مذاکره ایران و امریکا شاید سه سال است که آغاز شده، اجلاسیه لندن را می توان مقدمه سازی برای چنین مذاکراتی توصیف کرد.
زمانی که دو کشور حوزه منافع ملی شان در ارتباط با موضوعات متعدد و متنوعی درگیر میشود، طبیعی است که طرفین نیاز به حل موضوع دارند. زمامداران ایرانی روح عمل گرا دارند، امریکاییها نیز در حال قرار گرفتن در فضایی هستند که بجای الگوهای معطوف به دیپلماسی فشار از سیاست های معتدلتری بهره بگیرند، چراکه دیپلماسی فشار تاکنون نتایج مطلوبی برای امریکاییان ایجاد نکرده است.
نظر شما :