ملاحظهای بر عبارت «ديپلماسى ما فشل نيست»
نکاتی که از سوی منتقدان دستگاه سیاست خارجی مطرح می شود بیش از رویکردهای تاثیرگذار و جنجال ساز ایران در دنیا، به انفعال و ناکارآمدی سیاست خارجی دولت برمی گردد؛ به این معنی که مجموعه نظام سیاسی جمهوری اسلامی نه فقط در چهار سال گذشته بلکه در مدت 30 سال اخیر به دلیل آلترناتیو بودن و بدل شدن به جریانی مقاوم در برابر غرب، همواره واجد تاثیرگذاری و قدرت نفوذ بوده است و این امر مختص دولت نهم نیست.
نکته ای که منتقدان در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بر آن اتفاق نظر دارند و آن را به ضعف دستگاه دیپلماسی کشور مرتبط می دانند، خارج شدن این دستگاه از مسیر سازنده و هموارکننده - حتی در بعد تخریبی و تهاجمی - و برای دستیابی به منافع ملی است.
حسن قشقاوی در پایان نشست دیروز خود برای دادن پاسخ مناسب به آن دست منتقدانی که دیپلماسی دولت نهم را ناموفق و باصطلاح فشل توصیف کرده اند، اعلام کرده که "ديپلماسى موفق يعنى تاثيرگذارى در چارچوب منافع ملى" و این قول جان کلام منتقدانی است که در چهار سال اخیر بر آن تاکید می کنند اما در واقعیت با آن مواجه نمی شوند.
این نکته که روابط دیپلماتیک تهران با اروپا و مجموعه غرب منوط به تصمیم سازی های خارج از بدنه دولت و توافقات گام به گام در موضوع انرژی هسته ای است، امری روشن است اما به کار گرفتن ادبیاتی که گاه از سوی دولتمردان در قبال کشورهای همسایه به خصوص اعراب و حاشیه نشینان خلیج فارس استفاده می شود، موجب شده است تا حساسیت ها و تنش های غیرقابل انتظاری بر ایران وارد آید و هزینه های مادی و معنوی فراوانی را شامل حال نظام و ملت کند.
موضوع خط لوله صلح و تعویق چندباره آن به دلیل سازوکارهای قیمتی، ناموفق بودن وزارت خارجه در پیگیری وضعیت گروگان های ایرانی، سفرهای حاشیه ساز رئیس دولت و نمایندگان آن به کشورهای حاشیه خلیج فارس، نحوه مشارکت در افغانستان و اجلاس های مربوط به این کشور، نامه نگاری ها و پیام رسانی ها به روسای جمهور وقت امریکا از موضع دست پایین، تندروی در ماجرای هولوکاست و متحمل شدن هزینه های بین المللی و تهمت های جهانی پس از آن - و سپس عقب نشینی از موضع سابق و رفع و رجوع ماجرا در سخنرانی های بعد -، صدر تا ذیل سفر ژنو و شایعات پیرامون ملاقات روسای جمهور ایران و سوئیس، پرداختن به کشورهای خردی که از لحاظ استراتژیک، اقتصادی و یا حمایت های بین المللی فاقد وجاهت و تاثیرگذاری هستند، اتخاذ مواضع غیر همسو با جهان در قبال حوادث تروریستی و اتفاقات نامشروعی که در دارفور رخ داده است، اتکای صرف به کشورهای جنوب نشین و... از جمله مواردی است که می بایست در زمره دستاوردهای دستگاه دیپلماسی نهم قرار داد.
به این مسائل می توان بی اطمینانی بزرگان و عقلای نظام را نیز به عملکرد وزارت خارجه اضافه کرد؛ جایی که مسئولانی غیر از دولتی ها نظیر علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل و اکبر هاشمی رفسنجانی و چهره های وجیه دیگر به نمایندگی از حاکمیت سیاسی کشور وارد تبادلات سیاسی و دیپلماتیک می شوند و امور کلان و کلیدی سیاست خارجی کشور را خارج از دولت و با ادبیاتی غیرتهاجمی پیش می برند.
حسن قشقاوى در بخشی از سخنان دیروزش گفته است: "وقتى اذعان مىشود که مسائل منطقه بدون ايران حل نمىشود، این چيزى جز موفقيت در ديپلماسى نيست. اگر ديپلماسى ايران سازنده نبود پس چرا همه به دنبال اين هستند که ايران در کنفرانسهاى بينالمللى حضور داشته باشد."
و نکته همین جاست که چرا حل مسائل منطقه به ایران بستگی دارد و چرا همه به دنبال حضور ایران در کنفرانس های بین المللی هستند؟ اما در ادامه باید پرسید که چرا این مسائل تاکنون حل نشده و مشارکت ایران برای رفع چالش های منطقه ای سازنده و راهگشا نبوده است؟ اگر دیپلماسی ایران به قول سخنگوی وزارت خارجه سازنده و موفق بود، نباید همچنان از خود سوال می کردیم که چرا حل بحران ها به ایران بستگی دارد.
نظر شما :