نشست روسای آمریکا، افغانستان و پاکستان برای وداع یا ثبات؟
چند روز پس از آنکه ارتش پاکستان آتش بر سر طالبان ریخت و جدیت پاکستان را در مبارزه با افراط گرایی و جلوگیری از نفوذ بیش از پیش طالبان نشان داد، رئیس دولت این کشور به امریکا می رود تا برنامه های باراک اوباما - موسوم به استراتژی جدید ایالات متحده - وارد مرحله تازه ای شود.
زمانی که بیانیه مهم و مفصل باراک اوباما در ماه مارس استراتژی جدید امریکا را در قبال افغانستان و پاکستان اعلام کرد، طالبان همچنان در حال نفوذ و گسترش قلمرو خود بود.
چند روز بعد کنفرانس پاکستان در توکیو با حضور سران کشورها و سازمان های بین المللی برگزار شد و بودجه ای پنج میلیاردی دلاری برای کمک به پاکستان در جهت نابودی افراط گرایی و شبه نظامی گری اختصاص یافت.
می توان گفت دیگر هر گونه برنامه ریزی مرتبط با افغانستان به پاکستان مرتبط می شود و هر قدمی که جامعه بین الملل قصد دارد در جهت نابودی طالبان و خشکاندن ریشه های بنیادگرایی اسلامی بردارد، نقطه آغازش در پاکستان خواهد بود.
چند روز پیش هیلاری کلینتون نیز در اعترافی کم سابقه، از نقش امریکا در پیدایی طالبان برای مقابله با تهاجم روس های کمونیست به افغانستان سخن گفت و چگونگی رشد این پدیده آسیایی را تشریح کرد. البته به طور حتم پیش از آن همه دولتمردان امریکایی بر این امر واقف بودند و بدون شک استراتژی متفاوت و موکد اوباما درباره افغانستان و پاکستان هم ریشه در همین فهم داشته است.
منابع آگاه در کاخ سفید خبر داده اند که محور نشست روز چهارشنبه اوباما با روسای جمهور افغانستان و پاکستان گفتگو درباره استراتژی جدید آمریکا در مبارزه با القاعده و طالبان خواهد بود. تاکیدهای وزیران دفاع و امور خارجه امریکا نیز از تصویب زودتر از موعد بودجه های مربوط به افغانستان و پاکستان حکایت دارد.
به نظر می رسد در حالی که درگیری های ارتش پاکستان با شبه نظامیان طالبان ادامه دارد، موفقیت های چند روز گذشته آنان در این نبردها، مقامات امریکایی را نسبت به آینده دلگرم ساخته است.
برخی تحلیلگران بر این باورند که اگرچه همزمان با اقدامات ارتش، احتمال کودتای نظامی و به قدرت رسیدن نواز شریف در پاکستان هم وجود دارد اما از سوی دیگر این احتمال نیز می رود که اجماع سياسى وسيع ترى شامل رييس جمهور، نخست وزير و ارتش پاکستان ايجاد شود و دولت به اقتدار بیشتری دست پیدا کند.
تحرک ارتش پاکستان این اطمینان را نزد امریکا به وجود آورده است که اقدامات جدی تری برای دفع حملات طالبان و عقب نشینی آنان از مناطق پیشروی کرده، انجام شود. بنابراین امریکا هم می بایست در اندیشه ثبات سیاسی در پاکستان باشد.
دیگر این نکته بر همگان روشن شده است که سرنوشت پاکستان و افغانستان به هم گره خورده و راه صلح و ثبات در افغانستان از پاکستان می گذرد. باراک اوباما نیز به همین منظور در صدد است تا دو کشور را به هم نزدیک کرده و آنها را برای حل مشکلات دامنگیرشان متوجه ضرورت وفاق بیشتر کند.
اختلاف های افغانستان و پاکستان در امور مرزی و اتهام هایی که افغان ها به همسایه جنوبی خود روا می دارند و آنها را خواهان بستر پرآشوب در منطقه و ناامنی در افغانستان معرفی می کنند، موجب شده است تا باراک اوباما تصمیم به نزدیک کردن بیش از پیش آنها بگیرد. به طور حتم بدون برقرارى روابط دوستانه ميان افغانستان و پاکستان، اجرای تصمیمات مشترک و پیشبرد برنامه ای موازی در دو کشور برای برقرارى صلح غير ممکن خواهد بود.
اگر تاکنون پاکستان برای حفظ هویت و روحیه ملی خود به بنیادگرایان اسلامی و صدور آنها به افغانستان نیاز داشت شاید امروز با احساس خطر فروپاشی و چند تکه گی و از دست دادن قدرت متمرکز، به حذف تندروی های شبه نظامیان احتیاج پیدا کرده است.
با این همه کلید حل بسیاری از مشکلات موجود در این دو کشور همسایه در ائتلاف و مشارکت آنهاست. حال که ایران و روسیه عملا دخالتی در این امر ندارند و تنها به نظاره تحولات آتی نشسته اند، این امریکاست که تلاش می کند با نزدیک کردن دو همسایه غریبه به یکدیگر از حجم کشمکش ها بکاهد و ارتفاع را آتش فروبنشاند.
پایه و اساس راهبرد جدید ایالات متحده رویکرد منطقه ای آن است و برای اولین بار است که در استراتژی این کشور با افغانستان و پاکستان به عنوان دو کشور - با یک چالش و در یک منطقه – برخورد شده است. در این راهبرد جدید، تمرکزی بیش از گذشته بر پاکستان وجود دارد و حمایت های اقتصادی و نظامی بیش از پیش نیز از سوی این کشور و جامعه بین الملل در دستور کار قرار دارد.
امریکا درصدد تشکیل مثلثی متشکل از خود، افغانستان و پاکستان است تا در اجرای اهداف مورد نظر به صورت هماهنگ و همسو پیش بروند. شاید عمده ترین مشکل پیش روی امریکا، بی ثباتی و تغییر دولت در این دو کشور باشد. اگرچه نظارت و عمل ایالات متحده در افغانستان قوی تر از گذشته است اما پاکستان همچنان وضعیتی نامعلوم و نگران کننده دارد و هیچ کس حتی از اتفاقات یک روز آینده نیز مطلع نیست. دولت زرداری حیات خود را از بقایی می گیرد که مدنظر امریکاست. اگر او اطمینان جامعه بین المللی را در مبارزه با قوای شر جلب کند، می تواند پایه های دولت خود را مستحکم سازد وگرنه دلیل و ابزاری برای بقایش وجود نخواهد داشت. این احتمال نیز وجود دارد که سفر کرزای و زرداری به واشنگتن آخرین سفر آنها باشد و بعد از آن امریکا تصمیمات تازه ای در قبال این دو کشور بگیرد.
نظر شما :