چرا مصر بر روى حزبالله شمشير کشيد؟
این روزها تنش میان حزب الله و مصر به صدر اخبار رسانه های عربی تبدیل شده است. اتفاقی نادر که تا کنون مشابه آن را هیچ گاه نداشتیم. تا کنون کشورهای عربی به رویارویی با حزب الله برنخواسته اند با این هدف که بخواهند این جنبش را از پیش رو بردارند. پیش از این کشورهای عربی با حزب الله به مشکل برخورده بودند به گونه ای که در جریان جنگ 33 روزه نه تنها از این جنبش در برابر حملات اسرائیل حمایت نکردند بلکه حتی این جنبش را عامل اصلی جنگ دانستند و از آن لب به انتقاد گشودند. اما با این حال هیچ گاه نیز درصدد تخریب حزب الله با هدف تضعیف آن نیز برنیامدند. به ویژه این که بخوبی می دانند حزب الله از چه جایگاهی برخوردار است و میزان مقبولیت آن در سطح جامعه به ویژه پس از جنگ 33 روزه تا چه اندازه بالا رفته است. برای اثبات این ادعا کافی است به تظاهرات ضد مصری طرفداران حزب الله در خیابان های قاهره اشاره کنیم که پس از دستگیری 49 مظنون به همکاری با حزب الله انجام شد. اخوان المسلمین دولت مصر را به غلوگویی متهم کرد و حزب لیبرال نیز خواستار حل مسالمت آمیز قضیه و جلوگیری از ایجاد تنش میان مصر و حزب الله شد.
اما با گذشت چند روز و ارائه گزارش لحظه به لحظه دولت مصر از روند بازجوییها و اعترافها از میزان انتقادها کاسته شد و در مقابل این ایده به ذهن همگان خطور کرد که دسیسهای در جریان است. بنا به نظرسنجی که سایت مصری محیط که یک سایت معتبر مصری محسوب میشود، انجام داد، 99/50 درصد رای دهندگان اظهار عقیده کردهاند دسیسهای در کار است پشت پرده توطئهای در حال انجام است و 93/26 درصد نیز ابراز عقیده کرده اند که این اتفاق تصفیه حسابی از گذشته با حزب الله است. شیوه برخورد دولت مصر با حزب الله بر سر این قضیه نیز خود پرسشهای بسیاری را مطرح میکند که نشان میدهد این اتفاق برنامه ریزی شده و در چارچوب یک سیاست هدف دار انجام شده است. به ویژه این که برخی منابع خبری گزارش میدهند مشابه این برنامه را عربستان سعودی و کویت نیز در برنامه خود دارند.
هدف چیست؟
بسیار واضح است که این حرکت فارغ از جنجال یا حقیقت، یک هدف عمده را بیشتر دنبال نمیکند، آن هم تخریب حزب الله. دولت مصر و متعاقب آن دیگر کشورهای عربی از این که ایران روز به روز قدرت میگیرد و در میان جامعه سنی عرب جایگاه ویژه ای یافته است، در هراسند. اگر تا دیروز از احتمال تغییر حکومتشان از سوی امریکا و غرب نگران بودند اکنون از این نگرانند که بافت اجتماعیشان تغییر کند و به شدت تحت تاثیر ایران و اندیشه های شیعی قرار گیرد. پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه و مقاومت سرسختانه حماس در برابر حملات بی نتیجه اسرائیل این ایده را در میان جامعه عربی تقویت کرده که ایران یک تکیه گاه قابل توجه و مستحکم در برابر اسرائیل است که نه تنها در برابر اسرائیل از حقوق ضایع شده اعراب حمایت میکند بلکه علیه آن هم وارد عمل می شود و در سخنرانیها و مجامع بینالمللی به نفع اعراب و مسلمانان شدیدترین انتقادها و سخنرانیها را علیه اسرائیل انجام میدهد. این باعث تقویت روز به روز جایگاه حزب الله، ایران و تشیع در میان اعراب شده به گونهای که گرایش به تشیع در کشورهای عربی حتی در مناطقی که تصورش را هم نمیتوان کرد، به شدت در حال افزایش است.
به هر حال این موضوع باب میل اعراب نیست. مقامهای عربی در تمام مراحل ایران را به ترویج تشیع متهم کرده و علنا خواستار رویارویی با ایران هستند.
موضوع برخورد با حزب الله را از دو زاویه باید دید. نخست از زاویه فلسطین و جنبش مقاومت و دیگری از زاویه عربی. از زاویه فلسطین و جنبش مقاومت باید گفت، اعراب به هیچ وجه مایل نیستند کشوری غیر عربی رهبری جریان مقاومت در برابر اسرائیل را بر عهده بگیرد. ایران رفته رفته به فرمانده جنگی مقاومت در برابر اسرائیل تبدیل شده و تنها کسانی را به جمع خود میپذیرد که به مقاومت در برابر اسرائیل ایمان داشته باشند. ایران رسما در امور فلسطین دخالت میکند، استراتژی تعریف میکند و از رهبران مقاومت حمایت همه جانبه میکند. علاوه بر آن دایره حمایت از مقاومت را خود گسترش میدهد و کشورهای عربی را با آن همراه میسازد. سوریه و قطر با رهبری ایران به جمع حامیان مقاومت پیوستهاند. مقاومت از چنان قدرتی برخوردار شده که در بسیاری از مواقع رهبران آن در برابر رهبران کشورهای عربی که عمدتا با روند مقاومت مخالفند تمام قد میایستند و آنها را به سبب رفتارهای اسرائیل پسندشان متهم میکنند.
اما این موضوع زاویه دیگری هم دارد. زاویه عربی؛ حزب الله به معنایی وجهه عربی ایران است. جنبشی عربی در قلب سرزمین مقاومت عرب که تنها ایران حمایت همه جانبه و تمام و کمالی از آن میکند. این جنبه با زاویه نخست ارتباط مستقیم دارد. کشورهای عربی برای این که به ایران ضربه بزنند از این زاویه وارد عمل میشوند. چرا که این روزها حزب الله و حماس دو بال ایران در جهان عرب به حساب میآیند که آسیب وارد کردن به آن به معنای زخمی کردن بالهای ایران است.
اگر به نتیجه رفتار دولت مصر در برابر بحران به وجود آمده با حزب الله نگاهی بیندازیم به نکات جالبی بر میخوریم. حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر اظهار داشته در صورتی که سید حسن نصرالله به طور رسمی از دولت مصر عذرخواهی کند و بپذیرد که میخواسته به امنیت ملی مصر خدشهای وارد کند، حاضر است پرونده را مختومه اعلام کند. بلافاصله پس از اظهارات مبارک دادستانی عالی مصر اعلام کرد، تقاضای حکم اعدام برای متهمان ردیف اول مظنون به همکاری با حزب الله دارد. این بدان معنا است که نخست دولت مصر قصد دارد به هر صورتی که شده به حزب الله خدشه وارد کند و دیگر این که میخواهد دبیر کل این جنبش را در برابر دو راه مسدود قرار دهد که در صورت پذیرش هر کدام از آنها به وی ضربهای وارد شود.
دولت مصر پس از آن تصور میکند، بدین ترتیب خوش خدمتی به دولت عربستان کرده و با این کار توانسته در انتخابات سراسری لبنان که چندان زمان زیادی به برگزاری آن باقی نمانده به نفع متحدان لبنانی عربستان خوش خدمتی کند.
بیشک رهبران حزب الله بهتر از همه ما از سیاستبازیهای دولت مصر آگاه هستند. یقینا آنها هم در اتاقهای فکر خود نشستهاند و تلاش دارند بهترین تصمیم را در برابر رفتارهای کینهتوزانه مصر و دیگر متحدان عربش اتخاذ کنند. این که در نهایت حزب الله چه تصمیمی خواهد گرفت، باید نشست و دید. عقلای حزب الله خوب می دانند چگونه این بحران را از سر رفع کنند.
نظر شما :