سبقت اروپا در خاموش کردن آتش قفقاز

۰۳ شهریور ۱۳۸۷ | ۰۱:۳۹ کد : ۲۵۱۴ سرخط اخبار
در گير و دار تحولات گرجستان و روسيه نيکولا سارکوزى رئيس جمهورى فرانسه که خود از عاملان موثر در آتش بس ميان دو طرف بود، مقاله‌ای را به رشته تحریر در آورده که در آن نظرات خود درباره این رخداد را بازگو می‌کند. این مقاله در روزنامه اماراتی الاتحاد منتشر شد.
سبقت اروپا در خاموش کردن آتش قفقاز

اکنون وقت آن رسیده که درباره کسانی که در قطع همکاری­ها و ایجاد منازعه در طی هفته­های گذشته در اوستیای جنوبی و دیگر مناطق جمهوی گرجستان مسئولیت یا دخالت داشتند، به بحث و بررسی بنشینیم. همچنین از این که چه شد گرجستان بدون مطالعه قبلی در شب هفتم و روز هشتم ماه اوت دست به حمله نظامی به قلب اوستیا بزند و باعث واکنش وحشیانه روسیه شود و به ارتش روسیه این امکان را بدهد تا نیروهای گرجی را از اوستیا و آبخازیا که هر دو داعیه استقلال دارند، بیرون براند – فراموش نکنیم که روسیه در سال 2006 زهر چشمی به گرجستان در آبخازیا داده بود – و حتی بخشی از سرزمین­های گرجستان را به اشغال خود در آورد.

 

در زمانی که دنیا شاهد این درگیری تصاعدی و تاثیر آن بر دیگر خشونت­ها در منطقه قفقاز است و می­داند اگر بر خاموش کردن خشونت­ها اصرار نکند، وضعیت بدتر خواهد شد، دو طرف وارد یک درگیری تمام عیار شدند. درگیری که حتی فرانسه و قاره اروپا نیز پایشان به معرکه باز شد. به همین دلیل یک حرکت دیپلماسی گسترده با هدف حل بحران آغاز شد. اولویت در ابتدا رساندن دو طرف به یک آتش بس و حمایت از شهروندان گرجستانی از حقوقشان و توقف نابودی­ها بود.

 

بر خلاف این که بسیاری مرا نصیحت می­کردند که دست به آن کاری که زدم، نزنم، آن کار را انجام دادم در حالی که به من تاکید می­کردند هر تلاشی برای حل هر بحرانی محکوم به شکست خواهد بود، من و برنار کوشنر وزیر امور خارجه به مسکو و تفلیس رفتیم، در دوازدهم اوت، پیشنهاد ما این بود که روسها را قانع کنیم که حتی برای مدتی هم که شده سلاح خود را کنار بگذارند، از سوی دیگر گرجی­ها را که یک طرف منازعه بودند، قانع کردیم که اگر بخواهند به جنگ ادامه دهند خسارت­هایی که متحملشان می­شود بسیار بیشتر از خسارت­های گذشته­شان خواهد بود.  گفت و گوهای ماراتونی­ای در کل طول آن روز با دمیتری مدودوف و ولادیمیر پوتین در کرملین و شب همان روز با ساکاشویلی در تفلیس انجام دادیم تا این که سرانجام دو طرف توافق کردند به یک طرح شش بندی برای پایان دادن به بحران برسند.

 

من تاکید می­کنم که این طرح تمام مشکلات مورد منازعه را حل و فصل نمی­کند، و البته اصلا هم هدفش این نبود که همه چیز را حل و فصل کند، بلکه هدف اصلی این بود که دو طرف قانع شوند که آتش بس را میان خود بپذیرند. نتیجه آن که امضای مدودوف و ساکاشویلی روسای جمهوری روسیه و گرجستان و من به نیابت از اتحادیه اروپا در پای تفاهم­نامه باعث شد تا نیروهای روسیه به موقعیت قبلیشان که نزاع از آنجا آغاز شده بود، عقب­نشینی کنند البته این اطمینانی بود که مدودوف رئیس جمهوری روسیه شخصا به من داد. لازم است که این عقب­نشینی در سریعترین زمان ممکن انجام شود و این موضوعی است که از نظر من هیچ جای مناقشه و مذاکره ندارد. لازم است تمام نیروهای روسی که پا به زمین­های گرجستان گذاشتند تا مناطقی که قبل از 7 اوت در آن مستقر بودند، عقب­نشینی کنند. اگر به این تعهد وفاداری نشود و نیروهای روسیه کامل و به سرعت عقب­نشینی نکنند، من نیز اعضای اتحادیه اروپا را به سرعت دعوت می­کنم تا با شرکت در یک نشست غیر عادی و اضطراری آنچه که قبلا بر انجام آن توافق بود، انجام دهند.

 

و اما بعد از عقب­نشینی، در آن موقع کارهای بسیاری هست که باید انجام شود تا استقرار نهایی در منطقه حاکم شود. شورای امنیت سازمان ملل باید با صدور قطعنامه­هایی از این کارها حمایت کند و به آن قدرت قانون بین­المللی ببخشد. و در همین زمان باید ترتیبات بین­المللی اتخاذ شود تا دو طرف منازعه ضمانت­های کافی­ بدهند تا ضمن عمل کردن به آن به آتش­بس و ترک منازعه وفادار بمانند. مجامع بین­المللی نیز وظیفه دارند تمام تلاش خود را برای بازگشت فراریان جنگی و پناهندگان به خانه و کاشانه­شان انجام دهند و به گرجستان نیز کمک کنند که بتواند ویرانی ناشی از جنگ را بازسازی کند.

 

و اما از طرف ما، ما باید مطمئن شویم که این آخرین مداخله روسیه بوده است بدین معنا که این اولین و آخرین باری است که روسیه دست به چنین دخالتی می­زند، علی رغم این که وحشی­گری بسیاری در حق یکی از کشورهای همسایه خود کرده و در استفاده از قدرتش زیاد­ه­روی به خرج داده است، همچنین این باید آخرین باری باشد که روسیه اقدام به تحریک همسایه­اش و جامعه بین­المللی می­کند. در این به هیچ وجه نباید شک کرد و در نهایت امر اگر تمایل به ایجاد رابطه با قاره اروپا دارد باید به آن متعهد باشد. روسیه باید درک کند که وظیفه دارد به جهان و مقدرات آن احترام بگذارد، هر چقدر مسکو سازنده و مسئول باشد مشکلات دنیای معاصر که با آن مواجهیم نیز آسان­تر حل و فصل خواهد شد.

 

در این میان درس­هایی است که باید از این بحران آموخت. اول از همه این که نقش اتحادیه اروپا بسیار لازم و اثرگذار است. پاسخ به ندای فوری رئیس جمهوری فرانسه که ازتحادیه اروپا خواست پیشگام تلاش­ها در حل بحران به وجود آمده باشد دلیلی بر این ادعا است. با این علم که این سومین بحرانی است که در نوع خود قاره اروپا پس از سقوط دیوار برلین مشاهده کرده است. و در امتداد مرحله اول این بحران، اتحادیه اروپا در حل آن جدی بود و به هیچ وجه در هیچ مرحله­ای شانه خالی نکرد. همین طور اتحادیه اروپا از طریق فرانسه توانست، با ارائه پیشنهادهای فوری برای آتش بس میان گروه­های درگیر به عنوان شرط آغاز مذاکرات گوی سبقت را در انجام هر گونه عمل دیپماتیک برباید. اگر تلاش­های دیپلماسی اتحادیه اروپا نتیجه بخش نمی­شد، اروپا باز هم ناامید نمی­شد کما این که از لحظه آغاز درگیری تنها به محکوم کردن بسنده نکرد، اگر چه تفاوت­ها و درجه­های پاسخ اعضای اتحادیه اروپا به این بحران نیز متفاوت بود. اروپا خودش به اختیار خود راه عمل و مذاکره را در پیش گرفت – و تنها به مواخذه و محکوم کردن و توبیخ و طعنه خود را محدود نکرد– و اروپا توانست موازنه ایجابی­ای را میان قوای موجود با روسیه برقرار کند و در این بحران اخیر به طور کامل به نظرهای موجود در همسایگیش گرجستان گوش فرا داد.

همه ما می­دانیم که همگامی که در خانمان آتش سوزی رخ می­دهدنخستین کاری که می­دهیم خاموش کردن آتش است. به همین دلیل اروپا به خود افتخار می­کند که کاری عظیمی انجام داده که حداقل خود به عظمت آن آگاه است و به خوبی می­داند چه قدرت عزم و اراده سیاسی برای انجام چنین کارهایی لازم است.

 

دوم، ملاحظه می­شود که اگر معاهده لیسبون اجرا می­شد – که الآن میان کشورهای دوست در حال اجرا است – اتحادیه اروپا از طریق موسساتش می­توانست از بروز چنین بحران­های بین­المللی که ایجا و آن جه به وقوع می­پیوندد، جلوگیری کند. منظور این است که اتحادیه اروپا به عنوان رئیس دائمی مجلس اروپایی، می­توانست همکاری­ها و فعالیت­های بیشتری را با روسای کشورها و دولت­های درگیر در این گونه بحران­ها بیش از آنچه انجام شد، انجام دهد. بسیار بهتر می­بود که نماینده اتحادیه اروپا با صلاحیت­ها و قدرت دیپلماتیکی که در اختیارش قرار می­گرفت، قدرت حقیقی دیپلماسی اروپایی را به نمایش می­گذاشت. علاوه بر آن با استفاده از منابع مالی کافی که در اختیارش قرار داده می­شد می­توانست بسیاری از قرارهای توافق شده را به کمک اعضای اتحادیه اروپا به انجام رساند.

 

در آخر باید بگویم وظیفه همیشگی و غیر قابل تغییر اتحادیه اروپا همواره حمایت از اروپایی­ها است. و این باعث می­شود تمام تلاش خود را برای خاموش کردن آتش درگیری روسیه – گرجستان که می­تواند عواقب بسیار وخیم و فجایع بسیار خطرناکی به دنبال داشته باشد و ما را تا جنگ سرد جدیدی نیز پیش برد، انجام دهیم.            


نظر شما :