نگاهى به مطبوعات جهان-۲۳ آگوست ۲۰۰۸

۰۲ شهریور ۱۳۸۷ | ۱۷:۲۹ کد : ۲۵۰۸ اخبار اصلی
*فایننشال‌‏تایمز:تحریم بانک‌‏های ایرانی کارساز نبود *وال استریت ژورنال: خرید یک میلیون تنی ایران از آمریکا *ریانووستی:سرافکندی در قفقاز، حمله اسراییل به ایران را غیر ممکن می سازد *تایم:آمریکا و چالشی جدید به نام "دموکراسی در پاکستان"
نگاهى به مطبوعات جهان-۲۳ آگوست ۲۰۰۸
فایننشال‌‏تایمز:تحریم بانک‌‏های ایرانی کارساز نبود
تحریم بانک‌‏های ایرانی توسط آمریکا برای تنبیه ایران در قبال پرونده هسته‌‏ای این کشور راه به جایی نمی‌‏برد. مقامات ایرانی با اعلام اینکه این کشور قابلیت جایگزینی بانک‌‏های دیگری در مناسبات اقتصادی خود به جای بانک‌‏هایی که توسط آمریکا ممنوع اعلام شده‌‏اند را دارد,تاکید کردند که هیچ‌‏گونه دغدغه‌‏ای از تحریم‌‏های آمریکا ندارد. مقامات ایرانی از همکاری بانک‌‏های این کشور با بانک های مهم اروپایی،آسیایی و آفریقایی خبر داده و معتقدند تعداد بانک‌‏های مورد مراوده با بانک ملی ایران بعد از اعمال تحریم‌‏های آمریکا افزایش یافته است.همچنین اخیراً فرانسه و انگلیس و آمریکا، بانک‌‏های ایرانی را متهم به پشتیبانی و فراهم آوردن بستر اقتصادی برای فعالیت‌‏های هسته‌‏ای ایران کرده بودند که این ادعا به شدت توسط مقامات این کشور رد شد.
 
وال استریت ژورنال: خرید یک میلیون تنی ایران از آمریکا
ایران بعد از 27 سال درگیری سیاسی با آمریکا بیش از یک میلیون تن گندم زمستانی از این کشور خریداری کرد. گندم زمستانی موسوم به گندم قرمز سخت، در حالی به ایران فروخته شد که آمریکا سال هاست با ایران هیچگونه تبادل تجاری مستقیم نداشته است.با قطع رابطه سیاسی- اقتصادی ایران و آمریکا با گذشت بیش از دو نسل،هر چند ایران مورد تحریم آمریکا واقع شده اما این تحریم ها شامل محصولات کشاورزی نیست و در حالی که تولید گندم ایران از 15 میلیون تن سال 8-2007 به 10 میلیون در 9-2008 رسیده، بخت انجام معاملات بیشتر برای کشاورزان آمریکایی نیز افزایش یافته است.
 
ریانووستی:سرافکندی در قفقاز، حمله اسراییل به ایران را غیر ممکن می سازد
در دیدار روز 13 اوت میان رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا و ایهود باراک وزیر دفاع اسراییل، آمریکا رسما از اسراییل خواست که بدون رایزنی های اولیه به ایران حمله نکند. اسراییلی ها نیز به شدید علیه چنین محدودیت هایی اعتراض کردند: اسراییل حق اتخاذ هر گونه تصمیمی برای توقف برنامه هسته ای ایران را برای خود محفوظ می دارد. این ادبیات تند در عین حال با واقعیت هایی که بعد از حمله گرجستان به تسخینوالی تغییر پیدا کرد، تطابق ندارند. درس های مناقشه قفقاز چنین است: اگر اسراییل خود را در جنگ خلیج (فارس) درگیر کند، ممکن است که با دشمن قدرتمند خود به صورت تن به تن تنها بماند. دورانی که متفقان می توانستند به دخالت سریع آمریکا امیدوار باشند، بسر آمده است. آمریکا به نوبه خود در وضعیت بسیار دشواری قرار دارد. از سویی آمریکایی های خواستار تغییر رژیم ایران هستند از سوی دیگر  به تنهایی از منابع و امکانات کافی برای اجرای این وظیفه دشوار بر نمی آیند. حمله به ایران از هر سویی که باشد-آمریکا یا اسراییل و یا هر کدام از کشورهای حاشیه خلیج فارس- باید با حمایت حداقل سه کشور عمده یعنی روسیه، چین و هند صورت گیرد. تهدیدات آمریکا علیه روسیه به خاطر جنگ با گرجستان و امضای قرارداد سپر ضد موشکی در لهستان، عدم حمایت صد در صد روسیه از جنگ جدید آمریکا در خلیج فارس را تضمین می کند. چین صاحب بخش اعظم بدهی های دولتی آمریکاست. از سوی دیگر این کشور یکی از شرکای عمده تجاری ایران هم محسوب می شود. واشنگتن در هر صورت در موقعیتی نیست که بتواند چیزی را به پکن دیکته کند. هند به دلیلی آنکه خود عضو پیمان منع گسترش سلاح هسته ای (NPT) نیست قصد انتقاد از تهران را ندارد. بدین ترتیب تنها گزینه واقعی این همه تهدیدات و ادبیات تند که از هیچ پشتوانه واقعی برخوردار نیست و حوادث اخیر قفقاز هم تایید دیگری بر آنست، بار دیگر ثابت می کند که دولت بوش باید به فکر آن باشد که در آینده چه تدابیری را می توان اتخاذ کند. ایران خواستار انجام مذاکرات هسته ای بدون پیش شرط است و در افق هم ابتکارات متقابلی از سوی آمریکا دیده نمی شود.
 
تایم:آمریکا و چالشی جدید به نام "دموکراسی در پاکستان"
پس از کناره‌گیری مشرف از قدرت که تحت فشار دولت ائتلافی جدید در این کشور وی مجبور شد این کار را انجام بدهد، مقامات دولت آمریکا و کارشناسان امور روابط بین‌الملل در این کشور همگان در اظهارنظر‌ها و مقالاتشان در مورد ثبات در پاکستان، امنیت تسلیحات هسته ای این کشور، نحوه هدایت ارتش پاکستان، ‌موضوع اعتماد یا عدم اعتماد به سیاستمداران، ادامه فعالیت افراطیون در پاکستان و میزان تمایل دولت جدید برای حضور در جنگ علیه تروریسم سوالاتی را مطرح کردند که پاسخ‌های متفاوتی را به همراه داشته است. یکی از مهمترین سوالاتی که در این میان مطرح شده و در کاخ سفید نیز احتمالا این سوال بر سر زبان‌ها افتاده، این است که آیا واشنگتن می‌تواند با یک دولت دموکراتیک در پاکستان همکاری کند؟ بدون شک پاکستان از این پس روزگاری بس متفاوت را تجربه خواهد کرد. کناره‌گیری مشرف از قدرت این فرصت را برای دولت ائتلافی این کشور فراهم می‌کند تا طرح‌ها و سیاست‌های دموکراتیک خود را در پاکستان به مرحله اجرا در آورد. این دولت دموکراتیک در حالی در راس قدرت قرار گرفته که برای اولین مرتبه طی حدود ‌١٠ سال اخیر دیگر ارتش پاکستان هیچ کنترل مستقیمی بر موسسات دموکراتیک این کشور نخواهد داشت. نکته مهم دیگری که پس از استعفای مشرف حایز اهمیت است، شکل‌گیری دوره‌ی جدید در روابط میان اسلام آباد - واشنگتن است.
به نظر می‌رسد که با توجه به پایان دوره ریاست جمهوری جورج بوش رییس جمهور آمریکا، جانشین وی سخت بتواند با رهبران دموکراتیک پاکستان تعامل کند. کارشناسان سیاسی و امور بین‌الملل معتقدند که پس از استقرار کامل دولت و رییس جمهور جدید پاکستان، مقامات ارشد این کشور در راستای بررسی دقیق و موشکافانه روابط میان دو کشور گام بر خواهند داشت. در بخش اعظم تاریخ پاکستان، واشنگتن ترجیح داده تا با دیکتاتور‌های نظامی این کشور تعامل داشته باشد. کارشناسان معتقدند با توجه به اینکه دیکتاتور‌های پاکستان تعامل خوبی با واشنگتن داشته‌اند و حال دولتی دموکراتیک در پاکستان روی کار آمده‌، ادامه روابط سابق میان اسلام آباد - واشنگتن به چالشی بزرگ برای کاخ سفید تبدیل شده است. اگر رییس جمهور آینده آمریکا نتواند روابط مستحکمی با پاکستان داشته باشد، به طور قطع اقدامات آمریکا در جنگ علیه تروریسم به خصوص در پاکستان (کانون اصلی فعالیت‌های طالبان و افراطیون) به مخاطره می‌افتد. به گفته کارشناسان، روند تحولات پاکستان روندی بود که منجر به استعفای مشرف شد و حتی خود آمریکا نیز احتمال کناره‌گیری رییس جمهور پاکستان را پیش بینی کرده بود. در طول حدود ‌1/5 سال گذشته اوضاع در پاکستان به گونه‌ای رقم خورد که افرادی که مسوول بوجود آوردن تنش‌ها در پاکستان بودند، در نهایت هزینه‌هایش را پرداختند. موضوعی که واشنگتن به وضوح به آن اعتقاد داشت، این بود که برای کاخ سفید مهم نیست که رهبر این کشور چگونه به قدرت رسیده است، بلکه این رهبر باید در راستای منافع آمریکا در این منطقه حرکت کند. حال واشنگتن به این نتیجه رسیده که دیگر دیکتاتور‌ها در پاکستان به درد آمریکا نمی‌خورند و کاخ سفید باید برنامه‌هایش را با طرح‌های دولت دموکراتیک در پاکستان هماهنگ کند تا بدین جهت به منافع واشنگتن در این منطقه خدشه‌ای وارد نشود. کاخ سفید پس از مشخص شدن رییس جمهور جدید آمریکا، باید با پیامی شفاف به مقامات پاکستان اعلام کند که آمریکا به اصول دموکراتیک در پاکستان احترام خواهد گذاشت و دیگر به هیچ وجه از کودتایی دیگر در پاکستان حمایت نمی‌کند. البته این کار مسلما برای آمریکایی که فقط به دنبال منافعش است، کار آسانی به نظر نمی‌رسد؛ اما با توجه به اینکه پاکستان کشوری حساس است، تسلیحات اتمی دارد و کانون فعالیت‌های طالبان است، کاخ سفید فقط به دنبال همکاری با دولت جدید پاکستان برای موفقیت در جنگ علیه تروریسم است. اکثر مردم پاکستان معتقدند که کشورشان نباید در جنگ علیه تروریسم حضور داشته باشد بنابراین به نظر می‌رسد آمریکا در این راستا نیز با چالشی جدی روبرو خواهد شد. به نظر می‌رسد که با توجه به روی کار آمدن رییس جمهور و دولتی دموکراتیک در پاکستان، رهبران این کشور حداقل همیشه در راستای برآورده کردن منافع آمریکا گام بر ندارند و فقط به فکر منافع اسلام آباد باشند.
 در این میان، آصف علی زرداری، رییس حزب مردم پاکستان و نواز شریف، نخست وزیر سابق این کشور که از بخت بیشتری برای احراز پست ریاست جمهوری برخوردارند، پیشتر با اتهام عدم کفایت و ناکارآمدی سیاست‌هایشان روبرو بوده‌اند. نواز شریف و آصف علی زرداری پس از شکست حزب مشرف در انتخابات فوریه، به هیچ وجه سیاست‌های جدیدشان را به روشنی اعلام نکرده‌اند و همین امر باعث شده تا به نوعی سیاست‌های دولت ائتلافی جدید پاکستان نیز درهاله‌ای از ابهام قرار داشته باشد. حزب مردم و حزب مسلم لیگ شاخه نواز، دو حزبی که هم اکنون بیشترین کرسی‌های پارلمان را در اختیار داشتند، در یک مورد با هم اشتراک نظر داشتند و آن هم کنار گذاشتن مشرف بود. یکی دیگر از کاندیداهای احراز ریاست جمهوری پاکستان، ژنرال اشفق کیانی است که تا حدودی خود را از نزاع‌ها برای احراز این سمت کنار کشیده اما بعضی از مقامات آمریکایی معتقدند که با توجه به اینکه کیانی یک نظامی است، وی برای سمت ریاست جمهوری پاکستان فردی شایسته است چون می‌تواند بر افراطیون غلبه کند. با این حال پس از کناره‌گیری مشرف، نزاع و جدال برای احراز سمت ریاست جمهوری بالا گرفته است به طوریکه به جای اینکه رهبران دولت ائتلافی بر موضوع اقتصاد و امنیت این کشور متمرکز باشند به نوعی بر سر قدرت در جنگ به سر می‌برند. کارشناسان معتقدند که پاکستان باید در دو حوزه امنیت و اقتصاد به سمت یک راهکار جدی حرکت کند؛ راهکاری اساسی که همگرایی میان عناصر صاحب نفوذ در پارلمان و دولت این کشور را می‌طلبد. حال با توجه به اینکه دوران مشرف به پایان رسیده است، اصولا جایگاه رییس جمهور پاکستان دیگر به معنای جایگاه دوران ژنرال نخواهد بود. از این رو مساله عمده و تعیین کننده‌ این نیست که چه کسی این سمت را احراز کند. چون اصولا ساختار پاکستان و شبه قاره ساختار انتخابی و پارلمانی است، لذا امور اجرایی در دست نخست وزیر است که با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود. دولت نظامی مشرف به مثابه متحد استراتژیک جورج بوش و سیاست‌های وی در این منطقه حداقل تا چند ماه پیش خطری جدی برای طالبان در شمال پاکستان و جنوب افغانستان محسوب می‌شد.
 حال این سوال مطرح است که آیا کناره‌گیری مشرف، خلاء قابل توجهی را در مدیریت کلان و استراتژیک پاکستان در کوتاه مدت و میان مدت ایجاد می‌کند؟ آیا تا مستحکم شدن موضع دولت و رییس جمهور جدید پاکستان نیروهای طالبان از این فرصت استفاده می‌کنند تا به گسترش و تحکیم مواضع خود بپردازند؟ اینها موضوعاتی است که آمریکا را به شدت نگران کرده است. قطعا با روی کار آمدن رییس جمهور جدید پاکستان، وی درصدد بررسی، تدوین و عملیاتی کردن سیاست‌های جدید اسلام آباد علیه نیروهای طالبان بر خواهد آمد. حال با توجه به این اقدام، خلایی بوجود می‌آید که کاخ سفید را به شدت نگران کرده است. هر چند دولت بعدی پاکستان نمی‌تواند از زیر سایه‌ی هژمونی واشنگتن خارج باشد و بدون همراهی و مشورت با غرب بویژه آمریکا به مبارزه با طالبان بپردازد، اما احتمالا رویکردی مداراگونه و سازش پذیری را با طالبان در پیش خواهد گرفت. حال یک سوال مطرح است و آن این که آمریکا برای جلوگیری از ایجاد تنش بیشتر در پاکستان و موفقیت در مقابله با افراطیون در این کشور چه اقداماتی باید انجام بدهد؟ به نظر می‌رسد اولین اقدام ایجاد روابط نزدیک و صمیمی با رییس جمهور جدید پاکستان است. اگر زرداری رییس جمهور شود، آمریکا راه آسانی را در پیش رو خواهد داشت؛ اما اگر نواز شریف که پیشتر از سیاست‌های مشرف و آمریکا انتقاد کرده بود، رییس جمهور آینده پاکستان لقب بگیرد، به نظر می‌رسد کاخ سفید مسیر سختی را برای ایجاد رابطه نزدیک با شریف در پیش داشته باشد. در هر حال آمریکا می‌داند که برای حفظ منافعش در پاکستان باید همه گروه‌ها و احزاب در این کشور را به همگرایی دعوت کند. در همین راستا، واشنگتن مجبور است به کمک‌هایش به این کشور ادامه بدهد؛ کمک‌هایی که پیشتر طی هفت سال گذشته به هدر رفته است. آمریکا هیچ راهی ندارد مگر همکاری با رییس جمهور جدید پاکستان، اما با توجه به دموکراتیک بودن رییس جمهور و دولت جدید این کشور کاخ سفید قطعا با چالش‌هایی برای حفظ منافعش در این کشور روبرو خواهد شد.

( ۱ )

نظر شما :