وقتی قلم‌ها باید موشک ‌شوند

لزوم ورود قدرتمند به جنگ شناختی

۰۶ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۴۱۷۷ اخبار اصلی خاورمیانه
زهرا اله دادیان فلاورجانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: خمیرمایه عملیات جنگ شناختی آماده است و فقط همت و خلاقیت تولیدکنندگان محتوا در رسانه‌های مختلف و صاحبان قلم را می‌طلبد تا با استفاده از راه‌های مختلف تولیدات خود را به گوش ساکنان سرزمین‌های اشغالی برسانند البته با ذکر این نکته که مشقات این کار را نباید ازنظر دور داشت؛ چراکه سانسور شدیدی در اسرائیل حکم‌فرماست و رسانه‌ها و سکوهای معروف جهانی مثل یوتیوب و اینستاگرام و تلگرام در اختیار اسرائیلی‌هاست ولی مهم این است که بالاخره حقیقت راه خود را پیدا می‌کند؛ و از دل سنگ‌ها به مقصد می رسد.
لزوم ورود قدرتمند به جنگ شناختی

نویسنده: زهرا اله دادیان فلاورجانی، کارشناس ارشد روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: جنگ اتفاقی است که به‌اندازه حیات بشر قدمت دارد. روزگاری جنگ‌ها برای تأمین معاش و افزایش اراضی و حس جاه‌طلبی حاکمان صورت می‌گرفت و روزگاری به منازعه حق و باطل تبدیل شد ولی آنچه مسلم است جنگ‌ها تأثیر شگرفی در زندگی بشر داشته‌اند، جنگ‌ها نابودی تمدن‌ها و یا تولد تمدن‌های جدید را باعث شده‌اند. همان‌طور که زندگی بشر با پیشرفت علم و فن‌آوری تغییر کرد جنگ‌ها نیز به تغییر نه در اهداف بلکه در شیوه‌ها و نحوه اجرای عملیات و صحنه نبرد دچار شده‌اند. روزگاری صحنه جنگ میدانی برای رویارویی دو سپاه با استفاده از ادوات و تجهیزات نظامی و فقط بین نیروهای نظامی بود ولی اکنون با حفظ این میدان جنگ، صحنه جنگ در داخل شهرها و روستاها و حتی خانه‌های مردم نیز هستند. ابزار جدید جنگ قلم است. قلمی که انعکاس و نتیجه آن در رسانه‌ها نمود می‌یابد،  قلمی که از موشک برنده‌تر شده و تأثیرگذاری آن بیشتر است.

جدیدترین شیوه جنگ، جنگ شناختی است. در جنگ شناختی درواقع جنگ بر سر چگونگی کنترل افکار عقاید مردم است. در این شیوه جنگی عملیات‌های دشمن در جهت تغییر افکار مردم و چگونگی تغییر ارزش‌ها و باورهای مردم و تأثیرگذاری بر قضاوت‌های مردم نسبت به مسائل مختلف برنامه‌ریزی می‌شود. هدف این جنگ بی‌ثباتی و نفوذ در جامعه است، بهترین راهکار عملی آن نیز از بین بردن اعتماد مردم نسبت به مسئولان و تأثیرگذاری بر نخبگان و تصمیم گیران به‌منظور تسلط بر منابع جامعه و یا متلاشی کردن و تجزیه کردن نظام‌هاست. دولت‌ها نیز برای مقابله با این عملیات‌ها باید نسبت به آگاه‌سازی و افزایش تاب‌آوری جامعه اقدام کنند.

همه این‌ها را گفتیم تا مقدمه‌ای باشد برای اینکه بگوییم اکنون‌که جنگ دوازده‌روزه بین ایران و اسرائیل متوقف‌شده و دو کشور در حالتی بین جنگ و صلح قرار دارند و یا به عبارتی در منطقه خاکستری هم هستند و فرصتی برای استفاده از موشک‌ها نیست زمان آن است که قلم‌ها موشک شوند و با توجه به شیوه ها و عملیات‌های جنگ شناختی رسانه‌ها وارد کارزار شوند تا پرونده این جرثومه ظلم در منطقه برچیده شود.

رسانه‌ها و فعالان رسانه‌های ایرانی با استفاده معکوس از شیوه‌های مبارزه با جنگ شناختی (آگاه‌سازی و تاب‌آوری) می‌توانند عملیات‌های شناختی خود بدون استفاده از شیوه‌های رایج در رسانه‌های غربی و تنها بر پایه بیان حقیقت‌های موجود، اجرا کنند. آگاه‌سازی ساکنان سرزمین‌های اشغالی نسبت به عمق ماجراهای اتفاق افتاده در سرزمین‌های اشغالی به‌خصوص بعد از عملیات طوفان الاقصی و جنگ دوازده‌روزه با ایران نکته کلیدی در این عملیات‌هاست. در زیر به بخشی از حقایقی که می‌تواند خمیرمایه رسانه‌ها برای انجام عملیات شناختی شود اشاره می‌کنیم.

مهم‌ترین مسئله برای زندگی در یک سرزمین امنیت است وقتی امنیت به خطر افتاد عملاً امکان هرگونه فعالیت برای شما وجود ندارد. تبیین این مسئله که سرزمین‌های اشغالی دیگر فاقد امنیت است و اقدامات مسئولان هیچ کمکی به این موضوع نمی‌کند. سال‌ها مسئولان اسرائیلی بیان می‌کردند که سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آن‌ها در بالاترین رده جهان قرار دارند و آن‌ها دارای بهترین و مجهزترین سیستم‌های پدافند برای رفع خطرات احتمالی هستند و با تکیه ‌بر همین مسئله به کوچاندن یهودیان از سرزمین‌های مختلف به اسرائیل اقدام کردند ولی عملیات طوفان الاقصی و جنگ دوازده‌روزه با ایران این ادعا را نقش بر آب کرد و در طول عملیات طوفان الاقصی ضعف سیستم امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل برای ساکنان سرزمین‌های اشغالی و مردمان جهان عیان شد و جنگ دوازده‌روزه ناکارآمدی سیستم‌های پدافند اسرائیل را کاملاً مشخص کرد. استفاده از همین دو نکته برای بیان میزان خسارات و تلفات اتفاق افتاده و آگاه‌سازی مردمان خود بخش اعظمی از راه است. آگاه‌سازی مردم نسبت به عمق خسارات وارده به شرکت رافائل، نیروگاه برق هادرا، فرودگاه بن گوریون، مرکز علمی وایزرمن، مرکز تحقیقات هسته‌ای اسرائیل، پایگاه هوایی نواتیم و آوادا، الجلیل، تل نوف، بندر حیفا، نیروگاه برق حیفا، پالایشگاه نفت حیفا، مقر موساد، شهرک صنعتی کریات گت و وزارت جنگ اسرائیل، سازمان بورس اسرائیل و بسیاری از مراکز دیگر که به دلیل سانسور شدید خبری در سرزمین‌های اشغالی از خسارات و میزان آن‌ها اطلاعاتی در دسترس نیست در کنار آن خسارات وارده به مراکز مسکونی و خانه‌ها و آواره شدن بخشی از مردمان را نباید نادیده گرفت.

مسئله بعدی این است که امنیت جامعه و مردمان باید توسط مسئولان و پایگاه‌های نظامی تأمین شود ولی در اسرائیل ماجرا برعکس است. پایگاه‌ها و نهادهای نظامی در دل شهرهاست و این ساکنان سرزمین‌های اشغالی هستند که سپر آن‌ها هستند. وجود مرکز نظامی در کنار بیمارستان خود مؤید این مسئله است.

تبیین ناامنی دائمی در سرزمین‌های اشغالی و این‌که این مسئله به یک نکته اساسی در زندگی آن‌ها تبدیل می‌شود و آن‌هم به خاطر تداوم حملات گروه‌های مقاومت به سرزمین‌های اشغالی و همچنین انجام عملیات‌های شهادت‌طلبانه توسط مردم و شلیک‌های تقریباً هرروزه یمن به این منطقه که صورت می‌گیرد و ذکر این نکته که یمن علاوه بر حملات موشکی به مناطق استراتژیک این رژیم امکان ورود هرگونه کشتی را از طریق دریای سرخ به بندرها اسرائیل مسدود کرده است و این مسئله بر امرار معاش و اقتصاد ساکنان تأثیر مستقیم دارد.

تبیین مشکلات داخلی و آگاه‌سازی مردم نسبت به آن‌ها و تأثیری که بر زندگی آن‌ها می‌گذارد، اختلاف بین احزاب مختلف اسرائیل، مسئله سربازی حریدی ها، فساد مسئولان اسرائیلی ازجمله نتانیاهو و اطرافیان او، عدم اهتمام دولت نسبت به آزادسازی اسرا وحفظ جان سربازان اسرائیلی، رشد تورم و تعطیلی کارخانه‌ها و از بین رفتن مشاغل به‌خصوص مشاغلی که در ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با صنعت گردشگری بودند، مشکل مسکن و ساخت‌وساز، کاهش ارزش پول ملی، مختل شدن راه‌های تجاری به‌خصوص راه‌های دریایی و هوایی به خاطر حملات مداوم یمنی‌ها به بندرها و فرودگاه‌ها، کاهش ارزش پول ملی و نیز افزایش هزینه‌های نظامی به‌خصوص هزینه‌های پدافندی بعد از جنگ دوازده‌روزه با ایران با توجه به اینکه افزایش این هزینه‌ها، نیز کارآمدی آن‌ها را سبب نشد. کاهش رشد اقتصادی و کسری بودجه و در کنار کاهش صادرات به خاطر تحریم‌هایی که مردمان جهان به‌صورت خودجوش برای کالاهای تولید اسرائیل اعمال کرده‌اند.

مورد دوم تاب‌آوری جامعه است. اصولاً تاب‌آوری ارتباط مستقیم با هویت ملی دارد که مردمان ساکن سرزمین‌های اشغالی به خاطر اینکه اصولاً ریشه و هویت یکسانی ندارند فاقد هویت ملی هستند. اصولاً یهودی‌ها افرادی ترسو و جان ترس هستند و همیشه در شرایط بروز ناامنی جزء اولین دسته مهاجران هستند. با افزایش آگاهی ساکنان سرزمین‌های اشغالی به‌خودی‌خود تاب‌آوری آن‌ها کاهش می‌یابد و مهاجرت معکوس آن‌ها را سبب می‌شود. نکته بعدی در میزان تاب‌آوری جامعه، توجه به سطح روانی افراد جامعه است که به گزارش روزنامه‌های صهیونیستی مسئولان نگران کمبود روان‌پزشک هستند آن هم در حالی که تقاضا برای دریافت خدمات روان‌پزشکی افزایش‌یافته است. در کنار افزایش مراجعه سربازان اسرائیلی به روانشناسان که افزایش ۴۰ درصدی داشته است و در برخی موارد به خاطر فشار روانی به خودکشی این افراد منجر می‌شود.

در کنار همه موارد یادشده تأکید بر این نکته که باوجوداین‌که یهودیان سرزمین‌های اشغالی سال‌ها با ماسک مظلوم‌نمایی به جنایات متعدد در فلسطین و ساکنان اصلی آن اقدام می‌کردند، اکنون این نقاب کنار رفته و مردم جهان از عمق جنایات آن‌ها آگاه شده و تنفر و انزجار مردمان آزاده جهان فارغ از سیاست‌های دولت‌ها را به همراه داشته که این انزجار را درصحنه‌هایی چون میدان‌های ورزشی و صحنه‌های اجرای موسیقی، برگذاری تظاهرات و فعالیت‌های خلاقانه‌ای چون به نمایش گذاشتن کفش های کودکان در میادین اصلی شهرها  شاهد هستیم.

در پایان باید گفت خمیرمایه عملیات جنگ شناختی آماده است و فقط همت و خلاقیت تولیدکنندگان محتوا در رسانه‌های مختلف و صاحبان قلم را می‌طلبد تا با استفاده از راه‌های مختلف تولیدات خود را به گوش ساکنان سرزمین‌های اشغالی برسانند البته با ذکر این نکته که مشقات این کار را نباید ازنظر دور داشت؛ چراکه سانسور شدیدی در اسرائیل حکم‌فرماست و رسانه‌ها و سکوهای معروف جهانی مثل یوتیوب و اینستاگرام و تلگرام در اختیار اسرائیلی‌هاست ولی مهم این است که بالاخره حقیقت راه خود را پیدا می‌کند؛ و از دل سنگ‌ها به مقصد می رسد.

کلید واژه ها: زهرا اله دادیان فلاورجانی جنگ شناختی اسرائیل حمله اسرائیل به ایران جنگ اسرائیل حمله اسرائیل به غزه غزه فلسطین ایران و اسرائیل


نظر شما :