چالش‌های موجود

معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل

۱۹ فروردین ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۲۱۱۸ اخبار اصلی اروپا
یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل، پیچیدگی ذاتی موضوع مورد مطالعه آن است. برخلاف علوم طبیعی که در آن آزمایش‌ها قابل تکرار هستند، روابط بین‌الملل با موجودیت‌هایی سروکار دارد که دائماً در حال تغییرند: دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی و بازیگران غیردولتی. این پویایی، پیش‌بینی دقیق رویدادها را دشوار می‌کند و نظریه‌ها را در معرض آزمون‌های تجربی محدود قرار می‌دهد.
معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل

نویسنده: تیموفی بورداچف

دیپلماسی ایرانی: روابط بین‌الملل، مانند هر حوزه دیگری از دانش بشری، به‌عنوان یک رشته علمی، از تجربه عملی و نظریه‌پردازی‌هایی نشأت می‌گیرد که به‌طور مداوم در حال تکامل هستند. معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل، که به مطالعه چگونگی شکل‌گیری دانش در این حوزه می‌پردازد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا این رشته به‌طور مستقیم با تصمیم‌گیری‌های سیاسی مرتبط است که می‌توانند سرنوشت ملت‌ها و کل بشریت را تحت تأثیر قرار دهند.

ریشه‌های معرفت‌شناختی روابط بین‌الملل

روابط بین‌الملل به‌عنوان یک رشته علمی در قرن بیستم، به‌ویژه پس از جنگ جهانی اول، پدید آمد. این دوره با تلاش برای درک علل جنگ و جلوگیری از تکرار فجایع مشابه مشخص شد. نظریه‌پردازان اولیه، مانند ادوارد اچ. کار و هانس جی. مورگنتا، به دنبال ایجاد چارچوب‌هایی بودند که بتوانند رفتار دولت‌ها را توضیح دهند و راه‌هایی برای مدیریت تعارضات بین‌المللی ارائه کنند. کار بر ایده‌آلیسم تأکید داشت و معتقد بود که همکاری بین‌المللی می‌تواند صلح را تضمین کند، در حالی که مورگنتا، به‌عنوان یک واقع‌گرا، قدرت و منافع ملی را محور تحلیل خود قرار داد.

این دو رویکرد، ایده‌آلیسم و رئالیسم، پایه‌های معرفت‌شناختی اولیه این رشته را تشکیل دادند. با این حال، این چارچوب‌ها تنها بخشی از واقعیت را توضیح می‌دادند و به‌تدریج با ظهور نظریه‌های جدید مانند لیبرالیسم، سازه‌انگاری و نظریه انتقادی تکمیل شدند. هر یک از این مکاتب، پرسش‌های متفاوتی را مطرح کردند و روش‌های متفاوتی را برای تولید دانش به کار گرفتند. برای مثال، سازه‌انگاران بر نقش هویت‌ها و هنجارها در شکل‌دهی به روابط بین‌الملل تمرکز کردند، در حالی که نظریه انتقادی به بررسی ساختارهای قدرت پنهان و نابرابری‌ها پرداخت.

چالش‌های معرفت‌شناختی

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل، پیچیدگی ذاتی موضوع مورد مطالعه آن است. برخلاف علوم طبیعی که در آن آزمایش‌ها قابل تکرار هستند، روابط بین‌الملل با موجودیت‌هایی سروکار دارد که دائماً در حال تغییرند: دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی و بازیگران غیردولتی. این پویایی، پیش‌بینی دقیق رویدادها را دشوار می‌کند و نظریه‌ها را در معرض آزمون‌های تجربی محدود قرار می‌دهد.

چالش دیگر، تأثیر ایدئولوژی و سوگیری‌های فرهنگی بر تولید دانش است. بسیاری از نظریه‌های اولیه روابط بین‌الملل در غرب، به‌ویژه در ایالات متحده و بریتانیا، توسعه یافتند و به همین دلیل اغلب بازتاب‌دهنده دیدگاه‌ها و منافع این جوامع هستند. برای مثال، مفهوم «نظم لیبرال بین‌المللی» که پس از جنگ جهانی دوم ترویج یافت، به‌طور گسترده‌ای با ارزش‌های غربی هم‌راستا بود و کمتر به واقعیت‌های تاریخی و فرهنگی سایر مناطق جهان توجه داشت. این مسئله پرسش‌هایی را درباره جهانی بودن دانش تولیدشده در این رشته مطرح می‌کند.

علاوه بر این، روابط بین‌الملل به‌طور جدایی‌ناپذیری با قدرت سیاسی پیوند خورده است. دانش تولیدشده در این حوزه اغلب به‌عنوان ابزاری برای توجیه سیاست‌های دولت‌ها یا مشروعیت‌بخشی به نظم‌های موجود به کار گرفته می‌شود. این وابستگی باعث می‌شود که بی‌طرفی علمی به چالش کشیده شود و پرسش‌هایی درباره اعتبار معرفت‌شناختی این رشته ایجاد شود.

تکامل دانش در روابط بین‌الملل

در دهه‌های اخیر، جهانی‌شدن و ظهور بازیگران جدید، مانند قدرت‌های نوظهور (مانند چین و هند) و سازمان‌های غیردولتی، نیاز به بازنگری در چارچوب‌های معرفت‌شناختی سنتی را برجسته کرده است. نظریه‌پردازان معاصر تلاش کرده‌اند تا دیدگاه‌های غیرغربی را در این رشته ادغام کنند و به این ترتیب، دانشی فراگیرتر و متنوع‌تر تولید کنند. برای مثال، مفاهیمی مانند «جهان چندقطبی» یا «نظم پساغربی» نشان‌دهنده تلاش برای فهم تحولات جهانی از منظری فراتر از چارچوب‌های غربی هستند.

فناوری نیز نقش مهمی در تکامل معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل ایفا کرده است. ظهور داده‌های بزرگ (Big Data) و هوش مصنوعی امکان تحلیل دقیق‌تر الگوهای رفتاری دولت‌ها و پیش‌بینی روندها را فراهم کرده است. با این حال، این ابزارها خود پرسش‌های جدیدی را درباره حریم خصوصی، اخلاق و سوگیری‌های الگوریتمی مطرح می‌کنند که باید در چارچوب معرفت‌شناختی این رشته مورد بررسی قرار گیرند.

چرا معرفت‌شناسی مهم است؟

درک معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل به ما کمک می‌کند تا محدودیت‌ها و امکانات دانش در این حوزه را بهتر بشناسیم. این آگاهی برای سیاست‌گذاران حیاتی است، زیرا تصمیم‌های آن‌ها بر اساس نظریه‌ها و اطلاعاتی است که ممکن است ناقص یا جانب‌دارانه باشند. به‌عنوان مثال، اگر سیاست‌گذاری بر اساس یک دیدگاه رئالیستی صرف انجام شود، ممکن است فرصت‌های همکاری بین‌المللی نادیده گرفته شود. برعکس، تکیه بیش از حد بر ایده‌آلیسم می‌تواند خطرات ناشی از رقابت‌های قدرت را کم اهمیت جلوه دهد.

در سطح گسترده‌تر، معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل ما را به تأمل درباره نظم جهانی کنونی و آینده آن وادار می‌کند. در جهانی که به‌طور فزاینده‌ای چندقطبی و پیچیده می‌شود، نیاز به دانشی داریم که نه تنها رفتار دولت‌ها را توضیح دهد، بلکه به ما کمک کند تا راه‌هایی برای همزیستی مسالمت‌آمیز و پایدار پیدا کنیم.

نتیجه‌گیری

معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل یک زمینه پویا و در حال تحول است که بازتاب‌دهنده پیچیدگی‌های جهان واقعی است. این رشته با چالش‌هایی مانند سوگیری فرهنگی، وابستگی به قدرت سیاسی و دشواری پیش‌بینی رویدادها مواجه است، اما در عین حال از طریق نوآوری‌های نظری و فناوری به پیشرفت خود ادامه می‌دهد. درک چگونگی شکل‌گیری دانش در این حوزه نه تنها برای محققان، بلکه برای همه کسانی که به دنبال فهم بهتر نظم جهانی و جایگاه خود در آن هستند، ضروری است. در نهایت، معرفت‌شناسی روابط بین‌الملل به ما یادآوری می‌کند که دانش ما درباره جهان، مانند خود جهان، همواره در حال تغییر و تکامل است.

منبع: باشگاه والدای (روسیه) / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

کلید واژه ها: روابط بین الملل روابط معرفت معرفت شناختی دانش لیبرالیسم سیاست بین الملل ایدئولوژی قدرت های نوظهور تکامل در روابط بین الملل


( ۳ )

نظر شما :