حساب هزینهها چه میشود؟!
دکترین هستهای و طنابِ نظامیگرایی
نویسنده: مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
دیپلماسی ایرانی: برخی حرفها را باید به وقتش گفت؛ تا دیر نشده است؛ فردا نهتنها ممکن است دیر باشد، حتی ممکن است سخن گفتن دربارهاش هم ناگزیر ممنوع باشد. جدای از این، عقل حکم میکند شهروند مسئول در برابر خطرهایی که تأملناشده در سیاست مطرح میشود، موضعگیری کند.
در این روزها از راهروهای مجلس تا اینسو و آنسو در رسانهها برخی از «تغییر دکترین هستهای» صحبت میکنند و منظور از این تعبیرِ سنگین احتمالاً به زبان ساده ساختن بمب اتم و حرکت به سوی تسلیحات هستهای است. نفس این که کسانی به این سادگی دربارۀ این مسئله حرف میزنند، بدون در نظر گرفتن هزینههای آن برای ایران و مردمش، دلهرهآور است. بیش از بیست سال است برنامهای هستهای که رسماً و زیر نظر نهادهای بینالمللی، «صلحآمیز» نامیده شده، هزینهای هنگفت به ایران و چند نسل از مردمانش تحمیل کرده است، حال مدعیان تغییر دکترین هستهای بر مبنای چه محاسبۀ فایده و ضرری از حرکت به سمت تسلیحات هستهای دم میزنند؟ مگر این مملکت چقدر توان سرمایهسوزی دارد؟ اصلاً نفس اینکه این نوع نظامیگراییِ مطلقاً یکسونگر میتواند چنین صدای رسایی بیابد، ترسناک است.
هر گونه حرکت به سوی تسلیحات هستهای پیامدهای محاسبهناپذیر، بلندمدت و بسیار خطرناکی میتواند برای ایران و ملتش داشته باشد. بیتعارف ایران یگانه داشتۀ ماست؛ بزرگترین داشتۀ ماست؛ هم پدر و مادر و هم فرزند ماست. نمیتوان تصمیمگیری دربارۀ سرنوشت یگانه داشتهمان را به کسانی واگذار کنیم که سایر تصمیماتشان را دیدهایم. کسانی که دم از تغییر دکترین هستهای میزنند باید دقیق توضیح دهند آیا حساب هزینههایی را که به کشور تحمیل میشود کردهاند؟
از ظواهر امر برمیآید که درگیری با اسرائیل رو به تشدید میرود. و این طور که پیداست این درگیری به بهترین بهانه تبدیل شده تا کسانی که گویا از اول هم بدشان نمیآمده است کار به اینجا برسد، اینک از ضرورت تغییر دکترین صحبت کنند. ترسم این است که اگر تنش با اسرائیل بالا بگیرد، جوی احساسی و برافروخته ایجاد شود که دیگر نتوان از عقلانیت صحبت کرد؛ دیگر نتوان توسَنی را که عمداً رم داده شده است، آرام کرد.
اما محاسبۀ آنچه رخ خواهد داد، اصلاً سخت نیست، فقط کافی است ذهن را از تلقینات نظامیگرایانه دور نگه داریم، همانگونه که بیست سال پیش میشد حدس زد چه مسیری در انتظار پروندۀ هستهای است. تسلیحات هستهای در دست جمهوری اسلامی همۀ بازیگران دور و نزدیک مرتبط را علیه ایران خواهد کرد. حتی کشورهای دوست بمب اتم در دست ایران را تحمل نخواهند کرد. همسایگانمان برآشفته خواهند شد و همین همکاری اندک را با ایران قطع خواهند کرد. تصور میکنید حتی روسیه و چین قدرت اتمی ایران را تهدید نمیبینند؟ روسیه از فضای جامعۀ ایران آگاه است و میداند نمیتوان با اطمینان گفت همیشه دولتی روسدوست در ایران در قدرت خواهد بود. ایران و روسیه ممکن است در بلندمدت انواع اختلافات را داشته باشند. پس بمب اتم حتی در نظر روسیه برای ایران میوۀ ممنوعه است. اما در مقابل، روسیه که ایران را رقیب خود در بازار انرژی میداند، اصلاً بدش نمیآید ایران برای همیشه از بازارهای نفت و انرژی حذف شود و حتی به خریدار گاز روسیه بدل شود. پس بهترین گزینه انزوای هر چه بیشتر ایران است و لغزیدن به سمت تغییر دکترین هستهای این خواستۀ روسیه را محقق میکند. چین نیز شرکای پرسودترِ عربستان و امارات را به ما نمیفروشد و در این برآشفتگی علیه ما خواهد بود.
برآشفتگی ترکیه، عربستان و امارات نیز مثل روز روشن است و چهبسا این کشورها را به سمت اسرائیل سوق خواهد داد. همان قدرتهایی نیز که بیش از دو دهه است با برنامۀ هستهای «صلحآمیز» جمهوری اسلامی مشکل داشتهاند، به سوی بدترین سناریوها حرکت خواهند کرد و بعید است دیگر ابزار «وتوی شورای امنیت» نیز بتواند به ایران کمک کند. فقط کارت خوبی خواهد شد، برای امتیاز گرفتن روسیه و چین از آمریکا و اروپا. وقتی همسایگان ترسیده باشند و گزینۀ وتو نیز از کار بیفتد، بدترین سناریوها را در سطح رسمی شورای امنیت میتوان نوشت و اجرا کرد؛ البته لازم نیست به جنگ فکر کنید، به تحریمهایی کمرشکنتر از قبل فکر کنید که در عرض یک دهه بدون جنگ عصارۀ این کشور و مردمش را میکِشد. نظامیگرایی بدترین عزیمتگاه برای برنامهریزی و تضمین آینده و توسعۀ یک کشور است. سر بهروزی مردم قمار نکنید و با طناب نظامیگرایی وارد هیچ چاهی نشوید که برونرفتی ندارد.
نظر شما :