درایت برای جلوگیری از آغاز رسمی جنگ

سخنرانی سید حسن نصرالله و سناریوهای پیش رو

۱۳ آبان ۱۴۰۲ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۲۲۸۲۶ نگاه ایرانی خاورمیانه
نویسنده خبر: اعظم ملایی
اعظم ملایی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اتفاق مهم سخنرانی روز جمعه سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله بود که گمانه زنی های بسیاری پیرامون آن وجود داشت و احتمال می رفت سرآغاز ورود جبهه مقاومت به جنگ غزه باشد و این جنگ دو طرفه را به یک جنگ منطقه ای و چه بسا جهانی تبدیل کند، اما رهبر حزب الله لبنان با درایت و عقلانیت تلاش کرد ضمن باز گذاشتن دست نیروهای مقاومت برای هر گونه اقدام علیه آمریکا و اسرائیل، از آغاز رسمی جنگ پرهیز کند و کشور لبنان و سایر اعضای جبهه مقاومت را به یک نبرد بی پایان وارد نکند.
سخنرانی سید حسن نصرالله و سناریوهای پیش رو


دیپلماسی ایرانی: در روزهای اخیر چند اتفاق مهم در جنگ غزه به وقوع پیوسته که می تواند در آینده این جنگ تأثیرگذار باشد؛ نخست شروع جنگ زمینی و ورود نیروهای ارتش رژیم اسرائیل به نوار غزه است که به نظر می رسد با هدف نابودی توان عملیاتی – نظامی حماس و به طور مشخص تونل های زیرزمینی آن صورت گرفته است. برخی اخبار واصله از وضعیت میدانی غزه حاکی از آن است نیروهای ارتش اسرائیل باریکه غزه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده اند و می کوشند با قطع ارتباط این دو بخش و تمرکز بر نابودی تونل ها در قسمت شمالی، توان عملیاتی حماس را از بین ببرند. 

اتفاق مهم دیگر سخنرانی روز جمعه (12 آبان) سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله بود که گمانه زنی های بسیاری پیرامون آن وجود داشت و احتمال می رفت سرآغاز ورود جبهه مقاومت به جنگ غزه باشد و این جنگ دو طرفه را به یک جنگ منطقه ای و چه بسا جهانی تبدیل کند، اما رهبر حزب الله لبنان با درایت و عقلانیت تلاش کرد ضمن باز گذاشتن دست نیروهای مقاومت برای هر گونه اقدام علیه آمریکا و اسرائیل، از آغاز رسمی جنگ پرهیز کند و کشور لبنان و سایر اعضای جبهه مقاومت را به یک نبرد بی پایان وارد نکند.

بر اساس این دو تحول عمده باید گفت در مقطع کنونی سناریوهای زیر در جنگ غزه محتمل است: سناریوی نخست «تداوم جنگ تا نابودی توان عملیاتی حماس» است؛ در صورتی که جامعه جهانی به ویژه کشورهای غربی عزم جدی برای پایان دادن به این جنگ نداشته باشند و بر عکس خواهان یکسره شدن این منازعه تاریخی آن هم به نفع اسرائیل باشند، این رژیم می تواند به حملات مرگبار خود به نوار غزه ادامه دهد و توان لجستیکی و نظامی حماس را به کلی نابود کند. البته به واسطه ماهیت ایدئولوژیک و شبکه ای گروه حماس، امکان نابودی و یا حتی خلع سلاح کامل این گروه در بلند مدت وجود ندارد، اما با وجود کمک ها و حمایت های مادی و معنوی آمریکا از اسرائیل، این رژیم می تواند به گونه ای غزه را تخریب کند و حماس را زیر حملات بی امان بگیرد که در کوتاه مدت و حتی میان مدت دیگر شاهد توان عملیاتی این گروه در خاورمیانه نباشیم. 

سناریوی دیگر می تواند «تحقق راه حل دو کشوری» مد نظر آمریکا و کشورهای غربی باشد. دولت بایدن در شرایطی واپسین سال دوران ریاست جمهوری اش را می گذراند که کارنامه درخشانی در عرصه سیاست خارجی نداشته و بسیار مشتاق است تا از آب گل آلود خاورمیانه به نفع خود ماهی بگیرد و این دستاور مهم، چیزی جز تحقق راه حل دو کشوری مد نظر دولتمردان آمریکا نیست. اما نکته اینجاست که لازمه تحقق این سناریو نیز «نابودی یا تضعیف کامل» حماس است و بنابراین دولت آمریکا ضمن وتوی همه قطعنامه های شورای امنیت که خواهان آتش بس و پایان جنگ در غزه شده اند و رای منفی به قطعنامه مجمع عمومی برای آتش بس در این باریکه، اعلام کرده است که دولت بایدن به دنبال آتش‌بس در غزه نیست، بلکه فقط از یک «وقفه انسان‌دوستانه» در جنگ حمایت می‌کند. در قالب این سناریو، بعد از کنار زدن حماس از تحولات سیاسی غزه، مذاکرات با تشکیلات خودگردان فلسطین برای تشکیل کشور مستقل فلسطین البته در کنار کشور مستقل اسرائیل، آغاز می شود. 

در شرایط کنونی، با توجه به خویشتن‌داری و عدم مداخله جبهه مقاومت در این جنگ و رویکرد قدرت های جهانی، به ویژه نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و نیاز دولت بایدن به کارنامه سازی برای خودش، به نظر می رسد سناریوی «تحقق راه حل دو کشوری» امکان وقوع بیشتری پیدا کرده، هر چند این سناریو مطلوب جمهوری اسلامی ایران و سایر اعضای جبهه مقاومت نیست و باید دید در صورت قریب الوقوع شدن این سناریو، این جبهه چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد.

سناریوی سوم؛ «پایان صبر استراتژیک محور مقاومت و شروع یک جنگ منطقه ای» است. در قالب این سناریو، جبهه مقاومت با مشاهده ادامه حملات ضد بشری اسرائیل به نوار غزه، حمایت های آمریکا از این رژیم و جدی شدن راه حل دو کشوری که به تداوم حیات رژیم اسرائیل می انجامد، به طور مستقیم وارد جنگ می شود، جبهه های جدیدی علیه اسرائیل باز می کند و ناوها و پایگاهای آمریکا در منطقه را نیز مورد حمله قرار می دهد. پر واضح است که در صورت ورود رسمی جبهه مقاومت به این جنگ، آمریکا و حتی کشورهایی همچون انگلیس، فرانسه و آلمان نیز به حمایت مالی، لجستیکی و نظامی جدی از این رژیم روی خواهند آورد و احتمالا با تشکیل یک ائتلاف نظامی جدید، به نقاط استراتژیک در کشورهای محور مقاومت حمله خواهند کرد و جنگی پرهزینه با دورنمایی تیره و بی پایان آغاز خواهد شد؛ این امر می تواند جنگ غزه را به جنگ جهانی سوم تبدیل کند.

از آنجا که کودکان و غیرنظامیان بخش عمده شهدای جنگ غزه را تشکیل می دهند، به نظر می رسد پتانسیل تحقق این سناریو نیز به شدت وجود دارد و احساسات ضد اسرائیلی ملت های منطقه که با مشاهده تصاویر کشته شدن کودکان بی گناه، هر روز بیشتر تحریک می شود، نیز این آمادگی و احتمال را گسترش می دهد. با این وجود عدم تمایل دولتمردان کشورهای عرب منطقه برای ورود به این جنگ که می تواند ترمزی در مسیر توسعه اقتصادی آنها باشد، در کنار عقلانیت و تدبیر رهبران محور مقاومت و البته ضعف بنیه اقتصادی و وجود برخی تنش‌های اجتماعی – سیاسی درون این کشورها، تاکنون مانع ورود آنها برای ایجاد جبهه های جدید علیه اسرائیل و آغاز یک جنگ منطقه ای و جهانی شده است.  

سناریوی چهارم «جنگ ترکیبی غیر مستقیم جبهه مقاومت علیه اسرائیل» است. در قالب این سناریو، اعضای جبهه مقاومت بدون ورود مستقیم به جنگ، با بهره گیری از راهکارهای مختلف مخفیانه که قابل پیگیری و اثبات نباشد، به حمایت از حماس می پردازند و البته بنیه اقتصادی، نظامی و پایگاه اجتماعی دولت نتانیاهو را تضعیف می کنند. حملات سایبری متعدد به تأسیسات زیر بنایی اسرائیل برای ایجاد کمبود و تقویت احساس نا امنی و نارضایتی های اجتماعی در درون سرزمین های اشغالی، در کنار شکل دادن به جنگ رسانه ای و تخریب وجهه و اعتبار مقامات اسرائیلی در افکار عمومی منطقه و جهان، از جمله راهکارهایی است که در قالب این سناریو قابل انجام است. تداوم و موفقیت این سناریو می تواند تلفات و هزینه های اسرائیل در این جنگ را بالا ببرد و با کاهش بیش از پیش مشروعیت دولت نتانیاهو، سقوط دولت راستگرای وی را سبب شود و با روی کار آوردن افراد معتدل‌تر، گشایش‌های بیشتری در حل و فصل مسأله فلسطین ایجاد کند.

سناریوی پنجم «توافق مصلحت جویانه محور مقاومت با کشورهای عربی – اسلامی» است؛ در قالب این سناریو، رهبران جبهه مقاومت به ویژه جمهوری اسلامی ایران که قدرتمندترین حلقه این زنجیره است، با کشورهای متنفذ جهان عرب و اسلام (شامل ترکیه، عربستان، مصر، امارات، قطر، کویت، اندونزی، مالزی و ... ) وارد مذاکره و چانه زنی می شوند و برای از بین بردن خطر پیروزی مطلق و کامل اسرائیل بر حماس، اختلافات میان خود را کنار گذاشته و به یک رویکرد واحد که تأمین کننده منافع حداکثری مردم فلسطین باشد دست می یابند و با اهرم فشارهای ویژه و مشترک خود (همچون تحریم انرژی و قطع روابط اقتصادی) به اعمال فشار بر آمریکا و اسرائیل برای پایان دادن به این جنگ بر پایه توافقات مرضی الطرفین می پردازند. 

در یک جمع بندی کلی باید گفت که در شرایط فعلی و بر اساس سخنان نصرالله، محتمل ترین سناریوی ممکن آغاز جنگ ترکیبی جبهه مقاومت علیه اسرائیل و هم پیمانانش است که احتمالا همراستا با سناریوی پنجم یعنی چانه زنی و تعامل بیشتر با کشورهای عرب و اسلامی منطقه پیش برده خواهد شد. این سناریو می تواند هزینه های جنگ را برای اسرائیل بالا برده و سبب موافقت مقامات این رژیم با پایان جنگ شود.

در صورت عدم موفقیت این سناریو و البته چنانکه در روزها و هفته های آتی تحول جریان ساز خاصی رخ ندهد (که با توجه به سخنرانی سید حسن نصرالله امکان آن وجود دارد)، نحوه پایان این جنگ ویرانگر بر اساس منافع، اهداف و ابتکار عمل قدرت های جهانی و البته توازن قدرت بازیگران منطقه ای رقم خواهد خورد.

اعظم ملایی

نویسنده خبر

استاد دانشگاه و پژوهشگر روابط بین الملل

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سید حسن نصرالله حزب الله لبنان لبنان جنگ اسرائیل حمله اسرائیل حمله اسرائیل به غزه ایران و اسرائیل جنگ جهانی سوم اعظم ملایی ایران و امریکا ایران و امریکا و اسرائیل فلسطین فلسطینیان حمله حماس به اسرائیل حماس


( ۹ )

نظر شما :