حادثه حمله به سفارت آذربایجان و پرسشهای موجود توام با بدبینی
چرا باکو بر تخریب روابطش با تهران اصرار دارد؟
دیپلماسی ایرانی: حمله به سفارت آذربایجان در تهران در روز جمعه 9 بهمن به گفته مقامات نیروی انتظاری و پلیس کشورمان حادثهای تروریستی نبوده و یک حادثه صرفا جنایی با انگیزههای فردی بوده است. اگرچه ممکن است ابهاماتی برای عده ای وجود داشته باشد اما باید انتظار کشید و دید دستگاه های ذیربط انتظامی و پلیس ما چه پاسخی برای سوالات احتمالی دارند و گزارش نهایی آنها در این زمینه چیست. منطق می گوید نباید زود قضاوت کرد و باید منتظر ماند.
در مسائل دیپلماتیک میان کشورها این مسائل به دقت ارزیابی می شوند و کشورها تلاش می کنند برای حفظ روابط حسنه خویشتنداری کنند و از اظهارنظرها و رفتارهای احساسی خودداری کنند، مانند اتفاقی که در پی ترور سفیر روسیه در ترکیه افتاد یا اتفاقات مشابه دیگر.
شاید در اینجا گفته شود که اتفاق سفارت آذربایجان در تهران در بحبوحه سردی روابط ایران و آذربایجان روی داد، اتفاقا در مورد حادثه ترور سفیر روسیه در آنکارا نیز روابط ترکیه و روسیه در اوج تنش بهویژه بر سر سوریه بود اما دو کشور تلاش کردند حادثه را به گونه ای مدیریت کنند که کار به تنش بیشتر و قطعی روابط نرسد.
در حالی که در اینجا می بینیم دولت آذربایجان بسان کسی که انتظار بهانه ای را می کشد، فورا این موضوع را بهانه کرد تا به تشدید روابطش با ایران ادامه دهد و به زعم خود تهران را تحت فشار بگذارد. با وجود این که دستگاه دیپلماسی و دولت کشورمان تلاش کردند هر آنچه از دستشان در جهت دلجویی از باکو بر می آمد را انجام دهند؛ سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان فورا بیانیه داد و این اقدام را محکوم کرد، وزیر امور خارجه کشورمان با همتای آذری خود تلفنی گفت وگو کرد و ضمن دلجویی از او و تسلیت به کشور آذربایجان این اتفاق را محکوم کرد، او همچنین به بیمارستان شهدای تجریش رفت و از زخمی شدگان این حادثه عیادت کرد، وی همچنین با خبرنگاران در حضور سفیر آذربایجان جلسه مطبوعاتی گذاشت و مراتب تاسف خود را از حادثه رخ داده ابراز داشت. پلیس فورا تصویر ضارب را پخش کرد و گزارش اولیه خود را ارائه داد و اظهارات ضارب پخش شد. دستگاه های ذی ربط هر آنچه در توان داشتند و لازم بود سعی کردند انجام دهند و همه تلاش خود را به کار گرفتند تا نگذارند احساسات و تشنج بر روابط دو کشور مستولی شود. روز بعد هم رئیس جمهوری کشورمان با همتای آذربایجانی اش تماس گرفت و اتفاقا دو طرف بر لزوم خویشتنداری و اجتناب از تاثیرگذاری این حادثه بر روابط دو طرف تاکید کردند.
اما در طرف مقابل، دولت آذربایجان شتابزده (و البته شاید برنامه ریزی شده) عمل کرد و بر خلاف آنچه خود گفت رفتار کرد؛ در حالی که هنوز ابعاد ماجرا روشن نشده بود از همان دقایق اول رسانه ها و مقامات آذربایجانی در اقدامات و اظهاراتی که به نظر می رسید برنامه ریزی شده است، آتش حملات خود را علیه ایران آغاز کردند و حتی از به کار بردن عبارات دور از نزاکت علیه طرف ایرانی اجتناب نکردند، گویی که از جای دیگر چراغ سبز گرفته بودند که هر آنچه می خواهند بگویند بدون این که نگران باشند چنین اظهارات و اقداماتی علیه ایران، بر روابط تهران – باکو اثر بگذارد یا از جایی بازخواست شوند. در همان دقایق اولیه در حالی که هنوز هیچ چیز مشخص نشده بود، از صدر تا ذیل مقامات آذربایجان (از جمله رئیس جمهوری آذربایجان) گفتند این اتفاق تروریستی است بدون اینکه سندی برای اثبات ادعای خود ارائه دهند.
سفیر آذربایجان در تهران حتی جانب ادب و نزاکت را رعایت نکرد و در حالی که وزیر امور خارجه کشورمان با حضور او نشست مطبوعاتی گذاشته و تلاش کرده احترام او و کشورش را نگه دارد و تاکید می کند این حادثه صرفا یک حادثه جنایی و شخصی بوده، خلاف نظر او صحبت کرد و در حضور او بار دیگر گفت که این اتفاق تروریستی بوده است!
حتی دقیقا در همان روزی که رئیس جمهوری کشورمان با رئیس جمهوری آذربایجان تلفنی گفت وگو کرد و بر حفظ روابط دوستانه دو کشور تاکید کرد و همه تلاش خود را به کار گرفت تا از او دلجویی کند، و اتفاقا رئیس جمهوری آذربایجان در این تماس تلفنی با تشکر از ابراز همدردی و تسلیت سید ابراهیم رئیسی به دولت و مردم کشورش، تصریح کرد: "این یک جنایت غیر منتظره بود ولی همکاری دو کشور در این زمینه باید چنان باشد که کسی به بهانه چنین حوادثی فرصت اخلال در روابط دوستانه دو کشور را پیدا نکند" اما چنین نشد و همان روز و ساعاتی بعد از این مکالمه تلفنی سفارت آذربایجان در تهران تخلیه شد و سفیر جمهوری آذربایجان و کلیه کارکنان و خانوادهها به کشورشان بازگشتند. به گفته منابع خبری 53 نفر از جمله سفیر و خانواده اش به همراه تابوت اورخان عسگراوف، رئیس تیم حراست سفارت آذربایجان در تهران به باکو بازگشتند.
امروز هم دولت جمهوری آذربایجان در ادامه اقدامات خود در راستای تخریب روابط با تهران به شهروندان کشورش توصیه کرد به ایران سفر نکنند. وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در بیانیه خود با ادعای این که وضعیت در جمهوری اسلامی ایران بیثبات است و حمله به سفارت در تهران تروریستی بوده است به شهروندان خود توصیه کرد که جز در شرایط ضروری به ایران سفر نکنند.
چرا آذربایجان این قدر بر تخریب روابط با ایران پافشاری می کند؟ چرا سفارت آذربایجان این قدر عجله کرد و به سرعت سفارت خود را تخلیه کرد و حتی اجازه نداد گزارش های لازم در زمینه حادثه روز جمعه به آن داده شود؟ چرا طرف آذربایجانی اعتنایی به رفتارهای مسالمت جویانه طرف ایرانی نکرد؟ چرا طرف آذربایجانی به هیچ کدام از دلجویی های طرف ایرانی که نشان از توجه ویژه تهران به اهمیت روابطش با آذربایجان دارد، نمی کند؟ اصرار آذربایجان به تشدید تنش در روابط با ایران برای چیست؟ اورخان عسگراوف چه کسی بوده که مرگ او برای آذربایجانی ها جایی برای بخشش نگذاشته است؟ آیا رد پای اسرائیل در این جریان در میان نیست در حالی که برای همه روشن است که آذربایجان روابط همه جانبه سیاسی و امنیتی با اسرائیل برقرار کرده و حتی حاضر شده اراضی خود را در اختیار این رژیم برای انجام اقدامات ایذایی علیه ایران قرار دهد؟ چرا طرف آذربایجانی هیچ واکنشی نسبت به ادعای ضارب در حمله به سفارت نشان نمی دهد و نمی گوید واقعا چه چیزی بوده که سبب شده همسر آذربایجانی ضارب بدون اطلاع خانواده اش به آذربایجان برود؛ چرا درباره هویت این زن سکوت تام اختیار کرده است؟ آیا رابطه ای میان اقدامات ایذایی اخیر اسرائیل در ایران و جاهای دیگر با رفتارهای آذربایجان وجود دارد؟
رفتارهای دولت آذربایجان سبب می شود تا پاسخمان به این پرسش ها توام با بدبینی باشد. بی شک گذر زمان حقایق را فاش خواهد کرد، اما قطعا نمی توانیم به راحتی بپذیریم آذربایجان مظلوم این ماجراست.
نظر شما :