همه چیز به قطعنامه پایانی اجلاس استراسبورگ بستگی دارد
فصل تازه درتنش روابط ایران و اروپا
دیپلماسی ایرانی: تنش رو به تزاید تهران و اروپا اگرچه پیش از این هم سابقه داشته اما به نظر میرسد این بار صورت مسئله با گذشته تفاوت ماهوی کرده است. نیمه دهه هفتاد قرن شمسی گذشته بود که دولتهای اروپایی در اقدامی اعتراضی سفیران خود را از تهران فراخواندند و به این ترتیب روابط ایران و اروپا به کمترین سطح خود کاهش یافت. این اقدام در آن هنگام واکنشی بود محدود به آنچه در رستوران «میکونوس» رخ داد. در واقع به رغم دیگر اختلافات اروپا با تهران در باره حقوق بشر، تروریسم و مسئله اسرائیل، اما اروپاییان توجه عمده خود را به اتفاقی محدود کرده بودند که به گونهای نقض حاکمیت یکی از دولتهای اروپایی در بستر کنشهای سیاسی داخل ایران بود.
انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ و استقرار دولت اصلاحات در ایران به پایان قهر اروپاییان انجامید و بزودی تنش جای خود را به بهبود روابط داد. این روابط در پیآمد سه دولت دیگر در ایران باز هم دچار فراز و نشیبهای مختلف شد. اختلافات این بار جنس دیگری داشت و آن، برجسته شدن توانمندی هستهای ایران و درکی بود که دولتهای قاره سبز به پیروی سینوسوار از سیاستهای امریکا، ابراز میکردند.
توافقنامه «برجام» میتوانست نقطه پایانی بر کشاکش دراز آهنگی باشد که مانع عادی سازی روابط بود. خروج یکجانبه دولت «دونالد ترامپ» و در این حال سنگاندازیهای داخلی و خارجی به این توافق هستهای، روابط تهران و اروپا را دوباره در مسیری به سوی افزایش تنشها پیش برد. این که کدام طرف در بروز این وضع بیشترین مسئولیت و تقصیر را داشت، موضوع این مجال نیست اما مهم این بود که روابط تهران - اروپا تابعی از مماشات طرفین برای حفظ همان حداقل باقی مانده در تعاملات بود. طرفها به رغم انتقادها و دلخوریها از هم، تلاش برای یافتن ایدههای راهگشا را ادامه میدادند. این روند تا هنگامی ادامه داشت که امیدها به احیای برجام هنوز جای خود را به سرخوردگیهای متقابل نداده بود.
اکنون اما تنش در روابط، بار دیگر به نقطه جوش خود نزدیک شده است. موارد اختلافی بیش از آنچه هست که در گذشته بود. به عبارت دیگر میتوان گفت؛ اگر در گذشته و برای دستیابی به راههای تعامل سازنده، از دیگر موارد اختلافی چشمپوشی میشد ولی حالا همه آنها به علاوه مواردی تازه تر مانند جنگ اوکراین، سپاه پاسداران و جدا انگاری ولی همپوشانی دو موضوع گفتوگوهای برجامی و اختلافات پادمانی تهران با آژانس بین المللی انرژی هستهای، ناآرامیهای داخلی و سرانجام روابط منطقهای ایران در دستور کار اروپاییان قرار گرفته است. علاوه براین، تهران زیر بار جنگ نرم گسترده و کم بدیلی قرار گرفته که عرصه را برای روابط خارجی آن سختتر از هرزمان کرده است.
اجلاس فصلی پارلمان اروپا در استراسبورگ قرار است بهگونهای ماحصل تنش رو به تزاید روابط تهران و اروپا را در تصمیم پنجشنبه خود رونمایی کند. این درحالی است که دولتهای اروپایی زیر فشار افکار عمومی، لابیهای پیدا وپنهان واشنگتن و دیگر دولتها برای دوری هرچه بیشتر از تهران قرار دارند. بدیهی است تصمیم پارلمان اروپا میتواند چشماندازی را ترسیم کند که دولتهای اروپایی بیرون از این تصمیم، به سختی خواهند توانست بر آن چیره شوند. اما تصمیم اجلاس استراسبورگ چه خواهد بود؟ آیا این تصمیم که در قطعنامه پایانی اجلاس اعلام میشود، نقطه پایانی در روابط پر از مماشات تهران و اروپاست و قرار است نقطه عطفی دیگر در این باره باشد؟
آیا قطعنامه پایانی به اجماع شکل یافته کنونی علیه تهران استحکام و گستره بیشتری خواهد بخشید یا همچنان تابعی از ملاحظات دولتهای اروپایی در ادامه روابط خود با تهران - به ویژه حفظ آخرین روزنههای امید به احیای برجام - خواهد بود؟
آنچه روشن است اینکه اروپاییان در راهبردی خطی و گام به گام، بر حلقه فشارهای خود علیه تهران افزودهاند اما نه به این معنا که بخواهند به همه چیز پایان دهند.
از این رو ماهیت قطعنامه پایانی که کانون توجه خود را «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» قرار داده، میتواند بیانگر نوع رویکرد اروپاییان در روابط جاری خود با تهران باشد. تحریم بخشی از نهادها و سازمانهای سپاه ؛ تحریم کامل و یا تروریست خواندن این نهاد، حاوی سه معناست. در معنای نخست، اروپاییان همچنان کج کردهاند اما نریختهاند. به عبارتی تحریم اشخاص و برخی سازمانهای وابسته به سپاه، امری پایان بخش به روابط نیست.
این امر میتواند هر زمان اصلاح شود. معنای دوم؛ یعنی تحریم کامل به مفهوم اقدام برای فرسوده سازی اقتصاد ایران خواهد بود. معنای سوم که تروریستی خواندن سپاه پاسداران است، میتواند همان نقطه جوش در روابط را رقم بزند. در این صورت باید پذیرفت که اروپاییان مسیری متفاوت از گذشته را در قبال حاکمیت سیاسی ایران در پیش گرفتهاند.
ممکن است چنین بنماید که دولتهای اروپایی به ویژه تروئیکای اروپایی که بیشتر دولتهای این قاره را در روابط با ایران نمایندگی میکنند، اکنون جلودار افزایش تنش هستند اما به معنای آن نیست که این سه به تمامی در یک موضع مشترک قرار دارند. همچنین دیگر اعضای اتحادیه اروپا نیز الزاما، همانگونه نمیاندیشند که لندن به عنوان بازیگری بیرون از این اتحادیه میخواهد به آنان بقبولاند.
همه چیز به قطعنامه پایانی اجلاس استراسبورگ بستگی دارد آنهم با قبول این واقعیت که تنش رو به تزاید تهران و اروپا روندی متفاوت از گذشته را درحال تجربه کردن است/ ابتکار
نظر شما :