شکاف در جبهه وایکینگ ها
سوئد بر خلاف ادعایش بیطرف نیست
علی علی پور فلاح پسند، دانشجوی ارشد نوآوری و مدیریت صنعتی دانشگاه گوتنبرگ سوئد
دیپلماسی ایرانی: روز دوشنبه ششم ژوئن در سوئد جشن استقلال سیاسی و مردم سالاری برگزار شد. هر ساله در روز ملی، دو رویداد تاریخی مورد تحسین و توجه قرار می گیرد. انتخاب گوستاو واسا (Gustav Vasa) به سمت شاهنشاه کشور در سال ۱۵۲۳ که موسس سوئد مدرن شناخته می شود و جدا شدن سوئد از اتحاد کالمار که طی آن سوئد، دانمارک و نروژ توسط یک پادشاه اداره می شد. دو رویدادی که نمادهای های مردم سالاری و استقلال سیاسی کشور تلقی می شوند. اما آیا به واقع آرمان سوئد بی طرف با سیاست هایی مستقل - علی الخصوص پس از درخواست سوئد برای پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی – تحقق یافته است؟
در پیچ های تاریخی و منازعات جهانی سیاست های سوئد به ظرافت و زیبایی جشن های سالانه، بی طرفانه و به دور از تبعیض نبوده است. حتی اگر استعمار از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای شمالی در سده های ۱۷، ۱۸ و ۱۹ توسط سوئد را کنار بگذاریم، کماکان کمک به آلمان های نازی در استفاده از خطوط ریلی برای انتقال تسلیحات یا پیوستن به اتحادیه اروپا لکه های ننگ بر دامان سیاست های شعارگونه عدم تبعیض، برابری، بی طرفی و ... نوادگان وایکینگ هاست.
آرمان بی طرفی سوئد بیش از آنکه بخش جدایی ناپذیر سیاست کلان این کشور باشد شعاری عامه پسندانه است که نشان از هوش سیاسی دولتمردان حزب راست و میانه در کسب حداکثر منافع ملی از رویدادهای تاریخی همچون جنگ روسیه و اوکراین دارد. با این حال، تصمیم حزب میانه رو در پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی - علی الخصوص در پیچ تاریخی کنونی - اشتباهی استراتژیک است که وضعیت میان مدت حزب راست، میانه رو و چپ را در موقعیتی تعیین کننده و مخاطره آمیزی قرار خواهد داد.
شاید بتوان یکی از دلایل اتخاذ چنین تصمیمی را تمرکز حزب سوسیال میانه رو برای کسب رأی حداکثری در انتخابات چند ماه آتی پارلمان برشمرد که محتملاً تحقق خواهد یافت. با وجود این، در میان مدت تصمیم فنلاند و پس از آن سوئد در پیوستن به ناتو کنشیار تصمیمات سیاسی آتی در عرصه جهانی خواهد شد. این تصمیم، کشورهای جهان را از دو موضوع مهم مطلع می سازد. اولاً، بر خلاف جنگ رسانه ای قدرتمند در ضعیف نشان دادن جبهه روسیه در مقابل اوکراین، جمیع قدرت های غربی به این نتیجه رسیده اند که روسیه به هر شکل ممکن به اهداف ژئوپلیتیک خود در اوکراین دست خواهد یافت و چینش سیاسی جهان دستخوش تغییر خواهد شد. ثانیا، متعاقب وقوع چنین شرایطی، سوئد به عنوان یکی از آخرین طلایه داران سوسیال دموکراسی اسکاندیناوی با پیوستن به ناتو خاتمه مرام سیاسی عدالت اجتماعی، برابری، عدم تبعیض و ... را اعلام و به دو تکه شدن سیاست جهان رأی مثبت خواهد داد. بدین صورت تمامی احزاب سیاسی سوئد کمابیش محکوم به تغییر برنامه ها و عملکرد خود خواهند شد. در همین راستا، تصمیم پیوستن سوئد به ناتو با واکنش منفی حزب چپ این کشور که رهبر کنونی آن را یک ایرانی الاصل بر عهده دارد همراه شد. با این حال، واکنش های این حزب بیشتر از آنکه گونه ای از کنش سیاسی یا اقدام عملی تلقی شوند نوعی ای از ژست سیاسی هستند. موضع گیری های این حزب در مقاطعی همچون سال ۲۰۱۹ در قابل قبول خواندن پیوستن به اتحادیه اروپا و موضع کنونی نسبتاً میانه در رابطه با جنگ روسیه – اوکراین و سپس پیوستن به ناتو گواهی بر این مدعاست. اما در میان مدت، یکی از سناریوهای محتمل تولد احزاب جدید و مورد توجه قرار گرفتن احزاب اقلیت است – مانند حزب جدید التأسیس مسلمانان سوئد که رهبری آن بر عهده میکیل یوکسل (Mikail Yüksel) ترکیه ای است – که به ظهور عصر جدیدی از رقابت و سیاست ورزی کمتر محافظه کارانه و جهت گیری مشهود در میان وایکینگ دامن خواهد زد.
نظر شما :