تاثیرات حمله موشکی به اربیل بر تحولات منطقه چه خواهد بود؟
اشتباه راهبردی کردها با تلاش برای برقراری روابط با اسرائیل
دیپلماسی ایرانی – حمله موشکی بامداد یکشنبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به اربیل عراق از ابعاد مختلف دارای اهمیت است، یکی از مهمترین ابعاد این اقدام تأثیر آن بر مناسبات و تحولات خاورمیانه خواهد بود. در این رابطه طی گفت و گویی با مسعود اسداللهی، کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا به بررسی و واکاوی دقیق تر و عمیق تر تاثیرات این اقدام تهران بر تحولات خاورمیانه پرداخته شده است. در این گپ و گفت سعی شده علاوه بر بررسی زوایای مختلف حمله موشکی سپاه به اربیل به این سوال هم پاسخ داده شود آیا این اقدام ایران باعث توقف نفوذ اسرائیل در اقلیم کردستان عراق خواهد شد یا خیر؟ پاسخ این پرسش ها و سوالات مشابه را در ادامه از نظر می گذرانید:
بامداد یکشنبه شاهد حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ساختمان کنسولگری آمریکا در اربیل و همچنین دو مرکز آموزشی موساد در مرکز اقلیم کردستان عراق بودیم. به باور حضرتعالی این اقدام جمهوری اسلامی چه شرایطی را برای منطقه خاورمیانه رقم خواهد زد؟
برای پاسخ به این سوال شما باید ابتدا به ساکن ابعاد این حمله و اقدام ایران را مورد ارزیابی قرار دهیم. در این رابطه حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از یک بُعد حادثه و اقدام جدیدی از جانب جمهوری اسلامی ایران نیست، اما از منظر دیگر این اقدام ایران یک اقدام جدید و متفاوت از گذشته است که می تواند معادلات را در خاورمیانه تحت الشعاع قرار دهد. اقدام سپاه با هدف حمله موشکی به مراکز آموزشی موساد در اربیل اقدام جدیدی نیست چرا که از زمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی یک معادله و خط قرمز برای صهیونیست ها ترسیم شده بود مبنی بر اینکه اگر در سایه تجاوزات مکرر این رژیم به خاک سوریه صدمه ای به نیروهای انسانی ایران وارد شود و افرادی از جمهوری اسلامی ایران به شهادت برسند قطعاً تهران پاسخ لازم را خواهد داد.
با این تهدید ایران، رژیم غاصب صهیونیستی با وجود آنکه حملات مکرری را به خاک سوریه در دستور کار قرار داده بود و عنوان میکرد این حملات با هدف نابود کردن نیروها و امکانات نیروی ایران انجام گرفته است، اما واقعیت امر آن است که اهدافی که به آن حمله شده بود متعلق به ارتش سوریه بود. یعنی صهیونیست ها هیچگاه جرأت حمله به اهداف و نیروهای انسانی ایران را در پی تهدید سردار شهید سلیمانی را نداشتند. از طرف دیگر چون حملات اسرائیل بیشتر متوجه نیروها و امکانات ارتش سوریه بود پاسخ دادن یا ندادن به این حملات و تجاوزات رژیم صهیونیستی باید توسط دولت سوریه انجام می شد. با اینحال اگر این حملات متوجه نیروهای ایرانی بود قطعاً جمهوری اسلامی پاسخ لازم را می داد، کما اینکه در پی تجاوز چند سال پیش رژیم صهیونیستی به خاک سوریه که منجر به شهادت هفت نفر از برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فرودگاه «تی - ۴» شد، سردار سلیمانی به وعده خود، ذیل خط قرمز جمهوری اسلامی ایران پاسخ داد و در واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی در آن زمان در چهلمین روز شهادت برادران سپاه حملات موشکی گستردهای به تاسیسات صهیونیست ها در بلندیهای جولان اشغالی انجام گرفت.
با این حمله ایران از آن زمان شاهد بودیم که رژیم صهیونیستی خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران را مبنی بر حفظ امنیت و جان نیروهای ایرانی را رعایت کرد. اما چند شب پیش در حمله و تجاوز رژیم صهیونیستی به یکی از مراکز تجمع نیروهای مستشاری ایران در سوریه دو تن از برادران نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند که این اقدام با گذشت چند سال به نوعی شکستن خط قرمز توسط رژیم غاصب صهیونیستی قلمداد می شود. بنابراین در سایه همان معادله و خط قرمز ایران حمله موشکی سپاه به اربیل به نوعی پاسخ به آن حمله و تجاوز چند شب پیش صهیونیست ها بود.
حال به باور شما از چه منظری این حمله موشکی سپاه می تواند اقدام جدیدی در معادلات خاورمیانه باشد؟
چون از آن طرف رژیم صهیونیستی بعد از گذشت چند سال خط قرمز جمهوری اسلامی ایران مبنی بر حفظ امنیت و جان نیروهای خود را کنار گذاشت. بنابراین از این منظر این اقدام میتواند نقطه عطف جدیدی در تحولات منطقه را به وجود آورد.
پس باید پرسید که به چه دلیل یا دلایلی اسرائیل بعد از گذشت سال ها دوباره دست به عبور از خط قرمز جمهوری اسلامی ایران مبنی بر حفاظت از جان و امنیت نیروهای خود زد؟
به باور من رژیم غاصب صهیونیستی در شرایط کنونی منطقه سعی کرده است با عبور از خط قرمز جمهوری اسلامی ایران توان پاسخگویی تهران را محک بزند. به بیان دقیق تر صهیونیست ها سعی کردند میزان جدیت تهران را برای حفظ خط قرمز خود بسنجد. لذا اگر ایران این حمله موشکی را به مراکز آموزشی موساد در اربیل انجام نمی داد رژیم غاصب صهیونیستی این ارزیابی و برآورد غلط را داشت که جمهوری اسلامی توان پاسخگویی لازم را ندارد و دیگر جدیتی هم بر پیگیری خط قرمز خود مبنی بر حفظ جان و امنیت نیروهایش را در سوریه ندارد.
در این بین سوالی که ذهن را درگیر میکند این است که حمله موشکی بامداد یکشنبه به اربیل، چه پاسخی به حملات مکرر اسرائیل به سوریه باشد یا اقدامی در جهت بازدارندگی با هدف توقف تحرکات و فعالیتهای جاسوسی، امنیتی و اطلاعاتی تل آویو در اقلیم کردستان، آیا در شرایطی که عراق به واسطه رقابت های احزاب و شخصیتها برای تشکیل دولت و کابینه آتی در یک شکنندگی سیاسی به سر میبرد این اقدام باعث بحرانی تر شدن وضعیت عراق نخواهد شد؟
خیر من چنین تصوری ندارم. چرا که اساساً بن بست سیاسی فعلی در عراق و عدم تشکیل دولت و کابینه جدید ربطی به این مسائل ندارد، بلکه این مهم ناشی از زیادهخواهیهای برخی جریان های سیاسی و گسل شدید احزاب عراقی است. به هر حال اکنون نزدیک به ۶ ماه از انتخابات پارلمانی عراق گذشته است، اما در این شش ماه به واسطه انبوه اختلافات هنوز اتفاق مثبتی در خصوص تعیین نخست وزیر، رئیس جمهور و تشکیل کابینه روی نداده است و کماکان تقابل سیاسی به دلیل اختلافات ادامه دارد.
متاسفانه نوع ساختار و چینش سیاسی در عراق و همچنین رقابت بر سر کسب بیشترین قدرت به بزرگترین مانع برای تشکیل دولت جدید بدل شده است. اما با این تفاسیر من معتقدم پیام حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اربیل برای کلیه شخصیت ها، احزاب و جریان های عراقی کاملاً روشن است. اکنون مقامات اقلیم کردستان و دولت بغداد به روشنی دریافتند که جمهوری اسلامی ایران خطوط قرمز جدی در حفظ منافع و امنیت خود دارد و در رعایت آنها با هیچ کشور و بازیگری تعارف ندارد. بنابراین هر کسی به عنوان نخست وزیر جدید عراق تعیین شود و هر دولتی که روی کار بیاید باید این خطوط قرمز ایران را رعایت کند، در غیر این صورت امنیت ملی عراق هم قربانی بازیگری مخرب صهیونیست ها و آمریکا خواهد شد.
اگر به گفته های شما در پاسخ به سوالات قبلی رجوع کنیم جمهوری اسلامی ایران مطابق با خط قرمز خود پاسخ به هرگونه تجاوز رژیم اسرائیل را در سوریه می داد، اما چرا این بار این پاسخ در اربیل داده شد چون اگر بنای این عملیات موشکی سپاه را حمله به مراکز آموزشی موساد در اربیل بدانیم، ادعایی است که صرفاً توسط رسانه های داخلی به آن پرداخته شده است در حالیکه خود اقلیم کردستان عراق از اساس وجود هرگونه رابطه و حتی نفوذ اسرائیل در خاک اقلیم را انکار می کند؟
ابتدا به ساکن بابد عنوان داشت که قرار نیست که ایران خود را مقید کند پاسخ به تجاوز صهیونیست ها در همان مکان وقوع تجاوز بدهد. ایران طبق همان وعده و خط قرمزی که سردار سلیمانی داده بود پاسخ رژیم صهیونیستی را در هر مکان که لازم بداند خواهد داد که این بار این پاسخ با حمله موشکی به اربیل داده شد. لذا اگر چه این بار پاسخ در اقلیم کردستان عراق داده شد، ولی برای جمهوری اسلامی ایران فرقی ندارد که مکان این پاسخ کجا باشد؛ برای ایران اصل پاسخ مهم است. پس هر نقطه از خاورمیانه که نفوذ اسرائیل جدی تر باشد می تواند باعث شود که ایران پاسخ لازم را در آن نقطه بدهد. یعنی اگر جنایت رژیم صهیونیستی در مقابل مکان دیگری باشد، ایران خود را ملزم نمی داند که در همان مکان پاسخ لازم را بدهد، بلکه اصل پاسخ با هدف موازنه سازی و بازدارندگی است که باید داده شود، حال امکان دارد این پاسخ در سوریه باشد، در اقلیم کردستان باشد یا هر جای دیگر.
در ثانی با وجود آنکه مقامات اقلیم کردستان عراق بارها و بارها وجود هرگونه رابطه با اسرائیل و نفوذ صهیونیستها را در اقلیم منکر شده اند اما قطعاً نمی توان وجود رابطه تلآویو و اربیل را انکار کرد. ضمن اینکه در بسیاری از مراسم ها، جشن ها و اجتماعات ما شاهد حضور همزمان مقامات اقلیم کردستان عراق و رژیم غاصب صهیونیستی و پرچم صهیونیستها و اقلیم در کنار هم دیگر هستیم. بنابراین این انکار و تکذیب های مقامات اقلیم کردستان عراق هیچگونه تاثیری در اصل وجود این رابطه و نفوذ صهیونیست ها در اقلیم کردستان عراق ندارد. مضافا همه دنیا می داند هر جایی که آمریکا در آنجا حضور داشته باشد در آنجا رژیم غاصب صهیونیستی هم حضور دارد، ولو در پوشش دیپلماتیک آمریکاییها؛ لذا زمانیکه کنسولگری و پایگاه های نظامی آمریکا در خاک اقلیم کردستان با قدرت علیه منافع ایران عمل می کند یقین بدانید در پوشش نیروهای دیپلماتیک و یا حضور مستشاری نظامی آمریکا در اقلیم شاهد نفوذ و حضور صهیونیستها در خاک اقلیم کردستان عراق نیز هستیم، چون صهیونیست ها در هر جایی که منافعشان اقتضا کند حضور دارند.
در عین حال متاسفانه حضور و نفوذ صهیونیستها در خاک اقلیم کردستان بسیار جدی است و یک سابقه بسیار طولانی دارد، به گونهای که برخی از اقدامات جاسوسی، تروریستی و خرابکارانه توسط اسرائیل از خاک اقلیم کردستان عراق انجام شده است. بنابراین این پاسخ جمهوری اسلامی ایران برای حمله به مراکز آموزشی موساد در اربیل یک پاسخ مشروع بود. اینها علاوه بر آن است که ما در سالهای گذشته شاهد اقدامات مشابهی از جانب ترکیه هستیم. بارها و بارها آنکارا با بهانه سرکوب نیروهای پ.ک.ک حملات موشکی، پهبادی و هواپیمایی به خاک اقلیم کردستان را در دستور کار قرار داده است. در این بین هم، نه بغداد و اربیل واکنش قاطعی در برابر تجاوزات ترکیه از خود نشان نداده است. جالب اینجاست که حتی مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق روابط گرم و صمیمانه ای با اردوغان و ترکیه دارد. بنابراین برای جمهوری اسلامی ایران مسلم است که هرجا منافع و امنیتش اقتضا کند باید پاسخ لازم را بدهد، خصوصاً آنکه، هم اقلیم کردستان عراق و هم دولت بغداد به روشنی ثابت کرده اند که توان کافی و لازم را برای مقابل با نقض حاکمیت ملی خود را ندارند. در چنین شرایطی که ساختار سیاسی اربیل و بغداد، نه در برابر ترکیه و نه در برابر آمریکا توان دفاع از تمامیت ارضی خود را ندارند باید این نقطه ضعف توسط ایران پوشش داده شود. لذا زمانیکه از خاک عراق تهدیدی متوجه ایران باشد و عراق نتواند این تهدید را خنثی کند، این جمهوری اسلامی است که باید پاسخ لازم و مشروع را بدهد؛ این حق مسلم جمهوری اسلامی ایران است.
اگر بخواهیم تحلیل دقیق تری روی میزان و شدت مناسبات اقلیم کردستان عراق و اسرائیل داشته باشیم به باور شما این روابط مشابه روابط کدام یک از بازیگران منطقه و همسایگان جمهوری اسلامی ایران است؛ آیا اربیل به دنبال تکرار سناریوی پیمان ابراهیم و برقراری روابط گسترده سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری، امنیتی، دفاعی و نظامی امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل است یا اقلیم کردستان سعی دارد مشابه ترکیه عمل کند. هر چند وضعیت کنونی اقلیم بیشتر مشابه با وضعیت جمهوری آذربایجان و نفوذ اسرائیل در منطقه قره باغ است که به نظر می رسد بعد از جنگ ۴۴ روزه پاییز سال ۲۰۲۰ به شدت افزایش پیدا کرده است؟
اولا نکاتی که در خصوص روابط برخی همسایگان جمهوری اسلامی ایران از جمهوری آذربایجان و ترکیه گرفته تا امارات متحده عربی، بحرین، عمان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل مطرح کردید درست است. البته باید خاطر نشان کرد که اگر چه حضور صهیونیست ها در آذربایجان بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ در سال ۲۰۲۰ به شدت افزایش پیدا کرده است، اما به نظر میرسد از سال ها قبل این نفوذ صهیونیستها در جمهوری آذربایجان بعد از فروپاشی و جدایی این کشور از اتحاد جماهیر شوروی در دستور کار قرار گرفته بود. در این رابطه رئیس جمهور فعلی جمهوری آذربایجان، الهام علی اف گرایش شدید و سریعی به برقراری روابط با اسرائیل دارد.
به چه دلیل یا دلایلی این گرایش در باکو وجود دارد؟
چون باکو، ذیل یک تحلیل غلط امید دارد با برقراری، تداوم، تشدید و تعمیق روابط با صهیونیست ها میتواند از حمایت و کمک ایالات متحده آمریکا برخوردار شود؛ همان تحلیلی که اکنون مقامات اقلیم کردستان عراق هم در سر می پرورانند. یعنی اکثر مقامات اقلیم کردستان هم فکر میکنند اگر به سمت برقراری روابط با اسرائیل گام بر دارند میتوانند از حمایت گسترده و همه جانبه آمریکاییها برخوردار شوند و دیگر هیچ خطری آنها را تهدید نمی کند. در صورتی که با و بارها این تحلیل زیر سوال رفته است. لذا در پاسخ به سوال قبل تر شما من معتقدم که سناریویی مشابه با نفوذ صهیونیست ها در قره باغ و جمهوری آذربایجان اکنون در اقلیم کردستان عراق در حال پیاده سازی است، اما به دلیل آنکه دولت مرکزی بغداد نفوذ و سیطره بر اقلیم کردستان عراق ندارد عملا نمی تواند کاری از پیش ببرد. لذا در چنین شرایطی که بغداد نمیتواند نگرانیهای امنیتی و خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران را مبنی بر حفظ امنیت و نبود تهدیدی از خاک عراق علیه جمهوری اسلامی را عملیاتی کند ایران بنا به اقتضائات منافع ملی و امنیت خود وارد عمل می شود.
با توجه به سیستم فدرالی در اقلیم کردستان آیا اربیل به صورت مستقل و مجزا توان سیاسی لازم برای برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل یا هر کشور دیگری را دارد؟ آیا اقلیم کردستان عراق برای هدف خود احتیاجی به چراغ سبز بغداد ندارد؟
اینجا مسئله چراغ سبز بغداد نیست. حتی در زمان افرادی مانند ابراهیمجعفری، نوری مالکی و عادل عبدالمهدی که به عنوان نخست وزیر در راس کار بودند و دولت بغداد قدرتمند بود، باز هم اقلیم کردستان عراق بدون توجه به رای و نظر دولت بغداد اقداماتی را در دستور کار قرار می داد، چه برسد به شرایط کنونی که ما با حضور مصطفی الکاظمی شاهد یکی از ضعیفترین دولت ها در بغداد هستیم.
چرا اربیل نیازی به چراغ سبز بغداد ندارد؟
چون همان گونه که گففتم اینجا مسئله چراغ سبز بغداد نیست، بلکه نقطه تعیین کننده چراغ سبز و حمایت واشنگتن است. زمانی که شاهد حضور دیپلماتیک و نظامی ایالات متحده در خاک اقلیم کردستان هستیم بی شک این شرایط کماکان با قوت ادامه پیدا خواهد کرد. چون مقامات اقلیم کردستان دستور کار خود را از بغداد نمیگیرند، بلکه از کاخ سفید می گیرند. پس مقامات اقلیم کردستان ارزشی برای آرا، نظرات و چراغ سبز دولت بغداد قائل نیستند، چرا که اینجا مهره و بازیگران تعیینکننده موساد، سی آی ای و پنتاگون هستند.
در این بین نکته کلیدی و مهم به تمایز اقلیم کردستان با کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان، ترکیه، امارات، بحرین و ... در برقراری روابط با اسرائیل باز می گردد. چرا که عراق مهمترین مهره به عنوان سرپل ارتباطی ایران به سوریه، لبنان و فلسطین است. با در نظر گرفتن این نکته کلیدی آیا حمله موشکی بامداد یکشنبه سپاه پاسداران به اربیل میتواند تغییر و توقفی در نفوذ اسرائیل در اقلیم کردستان ایجاد کند؟
همان گونه به درستی عنوان شد واقعاً عراق یکی از مهمترین همسایگان جمهوری اسلامی ایران است، لذا هرگونه تهدید و نفوذی از خاک عراق علیه جمهوری اسلامی ایران باید با دقت و جدیت لازم پاسخ داده شود. با اینحال در یک سناریوی واقع بینانه و نه در یک نگاه ایده آلیستی و غیرواقعی نمی توان عنوان کرد که یک حمله موشکی به مراکز آموزشی موساد در اربیل میتواند توقفی در نفوذ صهیونیستها در اقلیم کردستان علیه منافع ملی و امنیت جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند. لذا من معتقدم اگر مشابه این اقداماتی مانند حمله موشکی سپاه در دستور کار قرار گیرد و جدیت دیپلماتیک هم چاشنی کار شود کشورهای منطقه متوجه رعایت خطوط قرمز امنیتی و منافع ملی جمهوری اسلامی خواهند شد. یعنی همسایگان به خوبی در می یابند که هرگونه تلاش برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی با هدف تقابل با ایران به یک برای آنها یک رابطه پرهزینه خواهد بود.
در نتیجه به یک بازبینی و محاسبه هزینه و فایده برقراری روابط با صهیونیستها خواهند رفت. چون زمانیکه مسعود بارزانی بعد از شکست در همه پرسی اقلیم کردستان عراق، حاکمیت بر کرکوک را از دست داد هیچ گونه حمایتی از اسرائیل و آمریکا شکل نگرفت، درست مشابه سناریویی که در اوکراین روی داد که، نه ناتو و نه آمریکا به داد زلنسکی نرسیدند. چرا که نگاه غرب و صهیونیست ها به این افراد و کشورها صرفا یک نگاه ابزاری است. حتی در زمانی که حکومت پهلوی وابستگی جدی به آمریکا داشت به سمت برقراری و تعمیق مناسبات با صدام حسین و رژیم بعث عراق رفت تمام حمایت خود را از جریان ملامصطفی بارزانی کنار گذاشت سرکوب و چالشهای جدی برای حزب دموکرات کردستان عراق شکل گرفت. چرخه اتفاقات مشابه در طول سالها و دهههای گذشته به طور مرتب برای مقامات اقلیم کردستان عراق در حال تکرار است، ولی متاسفانه کردها هنوز این درس تاریخی را یاد نگرفتند که شاید آنها امید دارند به عنوان یک هم پیمان با صهیونیستها، آمریکا و غرب در آیند، اما قطعاً غرب، اقلیم کردستان را به عنوان یک هم پیمان قبول ندارد، بلکه به آنها به چشم یک ابزار، اهرم فشار و برگ برنده نگاه می کند. / ایران
نظر شما :