جنگ اوکراین و احیای روابط فراآتلانتیکی
آمیزش واقعیت و مرور خاطره جمعی
نویسنده: محمدرضا (فرزام) احمددوست
دیپلماسی ایرانی: روابط اروپا با آمریکا طی دهههای اخیر فراز و فرودهایی داشته است. در مقاطعی مانند دوران جنگ سرد با توجه به وجود تهدید مشترک شوروی و سطح بالای دستورکارهای امنیتی، این روابط دارای عمق بالایی شد و روابط دوسوی آتلانتیک بصورت دو متحد استراتژیک درآمد. اما پس از دوران جنگ سرد با رفع خطر شوروی و کاهش دستورکارهای امنیتی در سطح نظام بینالملل، روابط دو سوی آتلانتیک توامان با اتحاد و رقابت دنبال شد و رفتهرفته شاهد کاهش وابستگی اروپا به آمریکا بودیم. طی سالهای اخیر و مشخصا در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، روابط آمریکا و اروپا بسمت واگراییهایی حرکت کرد و حتا در مسائلی مانند وضع تعرفهها بصورتی خصومت آمیز درآمد. این یادداشت سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که جنگ روسیه با اوکراین چه تاثیری بر روابط فراآتلانتیکی خواهد گذاشت.
با حمله روسیه به اوکراین، احساس خطر اروپا از رفتار همسایهی شرقی خود مجددا سیری صعودی به خود گرفته و یادآور دوران جنگ سرد شده است. این امر در وهله نخست موجب میشود که اروپاییان نسبت به دفع این خطر احتمالی اقدام کنند و در این راستا توجه به مسائل نظامی و دستورکارهای امنیتیِ متناسب با آن، آشکارا نقشی مهمتر از قبل در میان اروپاییان پیدا کند.
توجه بیش از قبل اروپا به مسائل نظامی و امنیتی، موجب میشود که آنها مجددا به دنبال اتحادسازیهای نظامی و توجه بیشتر به ناتو باشند که این راهبرد تعمیق روابط با آمریکا را در پی خواهد داشت. همچنین در همین راستا افزایش بودجه نظامی نیز در دستور کار کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا قرار خواهد گرفت و این همان انتظاری است که آمریکا طی سالهای اخیر از اروپاییها داشته است.
همزمان با آغاز جنگ اولاف شولتس، صدراعظم آلمان اعلام کرد که از این به بعد و هر سال، بیش از دو درصد از تولید ناخالص داخلی آلمان برای امور دفاعی سرمایه¬گذاری می¬شود و ارتش این کشور برای سال 2022، رقم بی سابقه 100 میلیارد یورویی را جهت سرمایه گذاری در پروژه های تسلیحاتی دریافت خواهد کرد. یا برای مثال در پی این جنگ، سوئد با کنار گذاشتن سیاست پیشین خود مبنی بر عدم ارسال سلاح به کشورهای درحال جنگ، اعلام کرد که قصد دارد به اوکراین سلاحهای ضد تانک تحویل دهد. علاوه بر سوئد، کشورهای اروپایی دیگر همچون آلمان، فرانسه، هلند، جمهوری چک، بلژیک، اسلواکی، رومانی، یونان، پرتغال، لهستان و غیره نیز به اوکراین کمک تسلیحاتی و نظامی می کنند. در همین راستا اورزولا فن درلاین، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا اعلام کرد که این اتحادیه برای نخستین بار در تاریخ خود، خرید و تحویل سلاح و سایر تجهیزات نظامی به اوکراین را تامین مالی خواهد کرد.
از سوی دیگر، حمله روسیه به اوکراین وجود ثبات در سیاست خارجی این کشور را زیر سوال برده است. از اینرو اروپاییان در گره زدن امنیت انرژی خود به روسیه تجدید نظر خواهند کرد و رفتهرفته از وابستگی اروپا به انرژی روسیه کاسته خواهد شد. ایالات متحده آمریکا همواره طی سال های اخیر درباره وابستگی بیش از حد اروپا به انرژی روسیه هشدار داده و خصوصا با مخالفت صریح با پروژه نورد استریم 2 خواهان کاهش وابستگی اروپا به انرژی روسیه بوده است. حال بنظر می رسد که در این مورد هم اروپا با عقب نشینی از رویکرد سابق خود بسمت همان چیزی که آمریکا خواهان آن بود حرکت خواهد کرد. شروع این حرکت را میتوان در تصمیم آلمان در تعلیق پروژه نورد استریم ۲ مشاهده کرد. به نظر می آید از این پس اروپاییان با توجهِ بیشتر نسبت به تامین گاز مایع از نقاط مختلف جهان، درصدد کاهش وابستگی خود به خطوط انتقال گاز روسیه برآیند و در این بین خرید بیشتر گاز مایع از آمریکا می تواند به عنوان یک منبع مطمئنتر تامین انرژی نسبت به روسیه، در دستور کار اروپاییان قرار بگیرد.
اثر دیگر این جنگ را میتوان در انگارههای ذهنی که در سطح منطقه برجای خواهد گذاشت جستجو کرد. حمله روسیه به اوکراین خاطرات جمعی منفی اروپاییان از جنگ های جهانی را یادآوری می کند و با تحریک احساس انزجار عمومی از جنگ، حس نفرت از روسیه را در میان ملل اروپایی و حتا غیر اروپایی افزایش خواهد داد و روسیه را به کانون توجهات منفی تبدیل خواهد کرد. این امر به آمریکا کمک شایانی در وجههسازی و تغییر نگاههای منفی به خود که در پی جنگهای دو دهه اخیر این کشور بوجود آمده بود میکند. اگر تا دیروز تاکیدات گسترده آمریکا بر مسائل نظامی در اذهان بسیاری از جوامع اروپایی تحت عنوان جنگ افروزی تلقی می شد، زین پس می تواند در راستای تحرکات دفاعی در قبال تهدیدات روسیه ارزیابی شود و حتا از منظر آنها تحسین برانگیز باشد.
در پایان می توان این گونه گفت که جنگ روسیه علیه اوکراین حتا اگر بزودی پایان یابد – که البته شواهد این را نشان نمی دهد – منجر خواهد شد که مسائل امنیتی – نظامی و دستورکارهای مربوطه مجددا به عنوان یک دستورکار اصلی در سطح نظام بین الملل تبدیل شود و متعاقب این امر تعداد زیادی از اختلافات میان اروپا و آمریکا که به واگرایی در روابط دو سوی آتلانتیک دامن زده بود، به نفع آمریکا و خواسته های آن مرتفع شود یا در حاشیه قرار بگیرد. به نظر می آید در آینده شاهد گسترش روابط فراآتلانتیکی باشیم و روند واگرایی سال های اخیر، به همگرایی ذیل تهدید مشترک روسیه تبدیل شود.
اما نتیجه گیری فوق نباید لزوما به معنای پایان خوشِ جنگ کنونی برای اروپا و آمریکا تلقی شود. نزدیکی بیش از قبل اروپا و آمریکا، افزایش بودجه نظامی اروپا و همچنین کاهش روابط اقتصادی اروپا با روسیه خصوصا در حوزه انرژی، می تواند فرصت احیای روابط فراآتلانتیکی را به یک تهدید بزرگ تبدیل کند.
تجربه مدیریت اشتباهِ پایان جنگ جهانی اول که منجر به تقسیم اروپا به دو گروه برنده و بازنده شده بود نشان می دهد که اگر تبعات این جنگ مدیریت نشود و روسیه خود را به عنوان بازنده بزرگ این جنگ ببیند، احتمال بروز مجدد درگیری این بار در سطحی گسترده تر وجود خواهد داشت. لذا به نظر می رسد که همزمان با متنوع شدن تامین کنندگان انرژیِ مورد نیاز اروپا و کاهش وابستگی این قاره به انرژی روسیه، ضرورت دارد در بازتعریف روابط اقتصادی اروپا با روسیه به نحوی عمل شود که روسیه هنوز از رابطه با اروپا منفعت کسب کند. اگر آمریکا و خصوصا اروپا در احیای روابط فراآتلانتیکی به درک تهدید روسیه از گسترش ناتو و تعمیق روابط امنیتی اروپا و آمریکا توجهی نکنند و روابط مذکور را بر پایه خصومت دائمی با روسیه قرار دهند، ممکن است هزینه های فراوانی، شاید سنگین تر از هزینه های جنگ جهانی دوم را متحمل شوند.
نظر شما :