همه تقصیرها به گردن روسیه نیست

بازی بزرگ جهانی و بحران اوکراین

۰۸ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۸:۰۰ کد : ۲۰۱۰۱۵۴ اروپا انتخاب سردبیر
مجتبی عبدالجواد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: آمریکا با حیله گری و ظاهرسازی عادی و مثلا دموکراتیک، تهاجمی استراتژیک را علیه روسیه آغاز کرده به نحوی که روسیه وادار به واکنش تهاجمی برای اشغال خاک اوکراین شود و در مقابل "لشکر رسانه ای ناتو" روایت مظلومیت خود و ناشکیبایی حریف را وارد اذهان جهانیان کنند. می توان گفت ناگزیر ساختن پوتین به اتخاذ تصمیم برای اشغال اوکراین، افتادن وی در تله ای است که آمریکا برای کرملین جهت‌ امنیتی کردن محیط پیرامون این کشور پهن کرده است.
بازی بزرگ جهانی و بحران اوکراین

نویسنده‌: مجتبی عبدالجواد، تحلیلگر روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: 

نکاتی در مورد حمله روسیه به اوکراین: 

۱- غربی ها ثابت کرده اند تا نابودی کامل حریفان از پای ننشسته و در این مسیر با برنامه چند لایه بسیار شکیبا هستند. این عملکرد پشتوانه ایدئولوژیک ریشه دار در همگرایی میسحیت و یهودیت برای آرزوی برتری نهایی بر جهان دارد. به بیان دیگر برخلاف تبلیغات جدایی دین از سیاست توسط غربی ها، ترکیبی از مسیحیت و یهود، ایدئولوژی اصلی تمدن غربی است. به قول یکی از تحلیلگران داخلی، آمریکا نوعی رژیم بنیادگراست که فقط ارزش های خود را حق و بقیه را باطل می داند. 

2- آمریکا پس از فروپاشی شوروی و انحلال پیمان ورشو، نه تنها پیمان ناتو را حفظ کرد، بلکه آغاز به گسترش آن به شرق عضوگیری از هم پیمانان سابق مسکو در پیمان ورشو کرد. روس ها با وجود کنار گذاشتن جنگ سرد و صرف نظر از کمونیسم، به برقراری روابط همه جانبه با کشورهای اروپایی و آمریکا پرداختند. ولی یارگیری ناتو از کشورهای پیرامون روسیه نقطه پایانی نداشت و با مطرح شدن عضویت اوکراین در ناتو، سعی دارند خنجرشان را تا زیرگلوی روسیه پیش آورند. روس ها این حرکت ارتش ناتو به سوی مرزهای شان را شبیه پیشروی ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم دیده و دیگر این تنگنای استراتژیک برای پوتین غیر قابل تحمل شده که برای گریز از کیش و مات، ناگزیر به حرکت دادن مهره های تهاجمی خود شده و بزرگترین رویداد نظامی حد اقل در تاریخ اروپای پس از جنگ جهانی دوم را رقم بزند.

۳- در این وضعیت مشاهده می شود که آمریکا با حیله گری و ظاهرسازی عادی و مثلا دموکراتیک، تهاجمی استراتژیک را علیه روسیه آغاز کرده به نحوی که روسیه وادار به واکنش تهاجمی برای اشغال خاک اوکراین شود و در مقابل "لشکر رسانه ای ناتو" روایت مظلومیت خود و ناشکیبایی حریف را وارد اذهان جهانیان کنند. می توان گفت ناگزیر ساختن پوتین به اتخاذ تصمیم برای اشغال اوکراین، افتادن وی در تله ای است که آمریکا برای کرملین جهت‌ امنیتی کردن محیط پیرامون این کشور پهن کرده است.

۴- از طرف دیگر، روسیه طی سه دهه پس از فروپاشی شوروی، نتوانسته روش های زمامداری خود را به روز و ظرفیت های عظیم اقتصادی خود را از مسیر اصلاحات اقتصادی داخلی و تجارت آزاد با جهان به فعلیت بخشیده و رونق اقتصادی ایجاد کند. با این کوتاهی، فدراسیون روسیه هنوز همانند شوروی سابق فاقد جاذبه و قدرت نرم نزد برای جذب دیگر واحدهای سیاسی پیرامون و احیای اتحادیه ای شبیه گذشته است. در این سال ها مردم کشورهای مورد بحث دیگر طعم استقلال و حکومت ملی را چشیده و دوباره به مسکو تن نمی دهند. مضافا اینکه اقتصادی روسیه تحریم شده، توان کافی برای پوشش نیازهای اقمار مورد نظر جدید را دارا‌ نمی باشد و مسکو در صورت گام نهادن در آن وادی چالش های راهبردی کلانی را در پیش رو خواهد داشت. 

۵- صورت حساب این بحران بزرگ نیز توسط روسیه و اروپا پرداخت می شود. کاهش روابط اقتصادی بویژه اخلال یا قطع گاز روسیه به اروپا، همزمان با احساس تهدید نیروی عظیم نظامی مسکو، کلیه کشورهای بزرگ و کوچک اروپا را به پای کاخ سفید خواهد انداخت. به ویژه آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا بازنده اصلی این بحران بزرگ خواهد بود. 

۶- پوتین در صورت مدیریت خشم و عملیات محدود در اوکراین که قطعا برخورد نظامی متقابل آمریکا را بر نمی انگیزد، می تواند هیمنه آمریکای مدعی جهان تک قطبی را فرو ریخته و از شناخته شدن به عنوان یک کشور متجاوز، دوری گزیند. روسیه با گریز از اقتدارگرایی صرف، ایجاد رونق اقتصادی و بهبود سطح زندگی مردم خود و ایجاد روابط اقتصادی گسترده به کشورهای پیرامون خود، بهتر می تواند مانع اشتیاق آنها برای عضویت در ناتو و دیگر سازمان های تحت مدیریت غرب شده و تبلیغات روس هراسی رقبای غربی را خنثی سازد. 

کلید واژه ها: اوکراین روسیه روسیه و اوکراین حمله روسیه به اوکراین روسیه و اوکراین و امریکا ولادیمیر پوتین


( ۲۴ )

نظر شما :

حسين فقيهي ۰۸ اسفند ۱۴۰۰ | ۲۰:۰۳
لذت بردم و منطقی به نظر میاد
نامور ۰۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۰۷:۴۹
تحلیل منصفانه و متوازنی از تحولات است. در حالیکه جناحهای سیاسی ما اسیر نوعی هیجانهای عاطفی و بازی سرزنش، له یا علیه روسیه هستند، این نگرشهای واقع بینانه ارزشمندند.نکته مهم اینکه هیچ کشوری بدون اقتصاد و همراهی مردمی، پایدار نیست.