رفتارهایی که باید در مقابل مخالفان پیش گرفت
جدال و مناظره های سیاسی؛ هست ها و بایدها
دیپلماسی ایرانی: با گسترش روزافزون مناظره ها و جدال های سیاسی در فضای فیزیکی و خصوصا مجازی، همواره این مسأله وجود دارد که در این مناظره ها و جدال ها، اصول و ضوابط حرفه ای و اخلاقی مطبوعاتی چندان رعایت نمی شود و به طرز نگران کننده ای درآمده است. بی اخلاقی ها به حدی است که برخی هویت خود را در کوبیدن و تحقیر و توهین و سرزنش دیگری می دانند، فارغ از اینکه این بی اخلاقی ها هیچ گونه مشروعیتی ندارد.
حال، معیارها و شاخص های اخلاقی در کار رسانه ای کدام اند و از چه منبعی سرچشمه می گیرند – شاخص هایی که خروج از آن ها، تاثیر منفی و مخربانه بر رفتار سیاسی فرد و جامعه ایجاد می کند – که در پایان بدان اشاره کوتاهی خواهد شد.
هماره این سوال وجود دارد که کدام فرد و یا گروهی در جدال، به راه غلط می رود که باید آن را با اصول و معیارهای دینی اخلاقی سنجید و آیا می توان در دفاع از حقیقت به روش غیراخلاقی متوسل شد که توجیه دینی داشته باشد؟پر بدیهی است که در آموزه های اسلامی هرگز نمی توان از راه های غیر اخلاقی جدال کرد و حریف را از میدان بدر نمود،اما راه جدل احسن هم بسته نخواهد بود. گفته می شود برخی از فقهاء از باب مصلحت، تهمت زدن به دشمن بدطینت که جامعه را به انحراف می کشد را روا می دانند، با این استدلال که چنین دشمنی را باید رسوا کرد و بر جایش نشاند که این نظر محل بحث و اختلاف میان علماء اسلام است! چه بسیاری که پیامد آن را بد می دانند! دلایلی هم برای این بد بودن وجود دارد، چرا که اگر مخالفی همان روش غیر اخلاقی را پیش بگیرد، پیامد بدتری خواهد داشت. مدعیات کافی برای رفتار غیراخلاقی برای هر فرد و دسته ای با هر موضعی وجود ندارد تا جوازی بر آن باشد. معامله به مثل هم همیشه و همه جا جایز نیست و چه بسا کمکی به شناخت حقیقت نمی کند. ارزش های اخلاقی را فدای مصلحت کردن در اسلام جایی ندارد و لذا تهمت زدن جایز نیست، با این نگاه که سلاح حق پیروز است نه گروهی که سلاح و ابزار تبلیغاتی بیشتری دارد.
چرا جدل!؟
در اندیشه اسلامی، اصل بر جدل نیست، بلکه ترک مخاصمه و ابلاغ پیام است. اما، گاه گریزی از آن نیست، ولی گریز از رفتار سیاسی غیراخلاقی هست که به جدل معنا و مفهومی می بخشد که معیار و شاخص رفتار سیاسی مومنانه است. جدال می کنیم، اما احسن.
گفتنی است در هر جامعه ای همیشه احزاب یا گروههای سیاسی سازماندهی شده ای هستند که در تقابل و مخالفت با دولت یا حزب و گروه سیاسی حاکم بر یک کشور قرار می گیرند که در دانش سیاست اپوزیسیون نام می گیرند. اپوزیسیون در واقع جناح مخالفی است که وظیفه نظارت و نقد فعالیت های حزب حاکم را دارد. مثلا برخی گروه های سیاسی رسمی در داخل کشور می توانند اپوزیسیون جناح حاکم بر دولت نیز قلمداد شوند. اما، امروزه در جامعه سیاسی ایران اپوزیسیون بیشتر به مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور اطلاق می شود که نقش مخالفت را به جای سیاست ورزی های مصلحانه برگزیده است. مخالفانی که البته یکدست نیستند و دسته های فکری و سیاسی متنوعی را شکل می دهند و راه جدال را با مدافعان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور پیش روی خود قرار داده اند. لذا بدیهی است که از این سو هم، آهنگ جدال سر داده شود.
با این حال، آیا در مقابل اپوزیسیون با همه انواع آن باید مخالفت شدید ورزید و در فضای مطبوعاتی به باد لگد کلمات گرفت؟ سوال اساسی این است: اگر بداخلاق ترین شان را در نظر بگیریم نوع برخورد مدافعان جمهوری اسلامی چگونه باید باشد؟
ناگفته نماند، پس از انقلاب اسلامی، رفتار سیاسی و مخالف خوانی دو جریان سلطنت طلب و سازمان موسوم به مجاهدین خلق (منافقین) با کارنامه سیاهشان و احیانا جریان های چپ مارکسیستی چنان بود که مدافعان جمهوری اسلامی ایران ناچار به مقابله به مثل با آنها شدند و لذا امکان ادامه مناظره و جدال احسن با ایشان را نیافتند.
روشن است که در هنگام اختلاف نظرها میان افراد و گروه ها همیشه یکی از جدل احسن گریخته و پا در راه جدال باطل گذاشته که ره به راهی نبرده و آتش مخالفت را شعله ورتر کرده است.
امروزه هم با گسترش شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، با سیاسیونی از هر طرف روبه رو هستیم که قاعده مناظره را رعایت نمی کنند و ادبیات باطلی را در باره یکدیگر بکار می برند و این رویه به طور وسیعی فراگیر شده است.
مع الاسف جدال ها به درستی نمی تواند در فضای رسانه ای پیام رسانی کند و راهی بگشاید و چنان در سطح جریان دارد که افکار عمومی را مخدوش می سازد، احساس سازنده ای القاء نمی کند، جوّی مخرب و غیر اخلاقی ایجاد می کند که پایانش دشمنی آشکار است.
در شرایط بداخلاقی رسانه ای به سازندگی سیاسی کمکی نمی شود. اینگونه نیست که فقط مخالفان جمهوری اسلامی از چارچوب های اخلاقی خارج می شوند و مدافعانش، خیر.
اما، انتظار می رود یک روزنامه نگار مسلمان، راه و شأن پیامبرانه و مصلحانه را پیش گیرد تا بتواند ایده های جمهوری اسلامی را از مرزهای بومی بگذراند و جهانی کند. بدون رعایت این شأن، جهانی که نمی شویم هیچ، بلکه در فضای بومی هم محو می شویم. گریز از اخلاق، تاریخ مصلحانه در فرهنگ و سیاست را به تاخیر می اندازد. قرار نیست همیشه و الزاما در منازعه، طرف مقابل را منکوب و مرعوب ببینیم. شاید در نگاه اول، تحقیر و تمسخر طرف خوشایند باشد، اما گرفتار جدال باطل می شویم و کام مان تلخ می شود.
گفتنی است مجادله یک سو ندارد. طبق آموزه قرآنی، کسانی که به خودشان خیانت کردند مجادله با آنها باید دفاعی باشد. لذا جدال با اپوزیسیونی که اندیشه براندازی دارد، دفاعی خواهد بود و دیگران به جدال احسن فراخوانده می شوند.
قرآن کریم، مجاله را بر سه گونه بنا نهاده است: مجاله حق (احسن)، باطل و دفاع.
جدال احسن چیست؟
جدال احسنی که قرآن می فرماید این است: «ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ».
(اى پیامبر! مردم را) با حکمت (و گفتار استوار و منطقى) و پند نیکو، به راه پروردگارت بخوان و (با مخالفان) به شیوهاى که نیکوتر است جدال و گفت وگو کن، همانا پروردگارت به کسى که از راه او منحرف شده آگاه تر است و (همچنین) او هدایت یافتگان را بهتر مىشناسد (سوره نحل/125).
در مناظره زمانی می توانیم موثر واقع شویم که از مقدمات درست استفاده کنیم و مومن زیرک کسی است که برای خاموش کردن و اقناع طرف از مقدماتی استفاده کند که طرف مقابل آنها را برمی تابد.
جدال احسن با کسی است که قصد عناد ندارد تا بتوان عقیده خود را اثبات کرده و شاید سخن حقی را از طرف نیز بپذیریم که این نشانه ثبات در ایمان یک مسلمان است. چیزی که امروزه گاه در فضای مطبوعات کاغذی و مجازی رعایت نمی شود و باعث می شود نتوان سخن حق را به کرسی نشاند و وظیفه دعوت را به انجام رساند. دعوت به خیر و صلاح و نیکی و دوستی و زندگی که همه به شرط ایمان و خارج نشدن از دائره عدل و انصاف ممکن می شود.
مجادله باطل چیست؟
آنجاست که پای هوی و هوس و خشم و غضب و شهوت و عصبیت و غلبه جویی به میان می آید؛ و آنجاست که اگر بتوانی حقی را اثبات کنی و روشن سازی، باز طرف مقابل با تو مجادله خواهد کرد تا حق را نابود سازد». یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ.
آنان درباره حقّ (بودنِ جنگ بدر)، پس از آنکه روشن شده بود، با تو مجادله مىکنند. (چنان ترسیدهاند که) گویى به سوى مرگ رانده مىشوند و (نابودى خود را) مىنگرند(سوره انفال /6 ). یا از راه باطل مجادله می کنند تا بدان وسیله حق را نابود سازند. کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ. پیش از این (کفّار مکّه) نیز قوم نوح و احزابى که بعدشان آمدند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند و هر امّتى تصمیم گرفت تا پیامبرش را به عقوبت بگیرد و به وسیلهى باطل مجادله کردند تا حقّ را نابود نمایند، پس آنان را (به قهر خود) گرفتم، پس (بنگر که) کیفر من چگونه بوده است( سوره غافر/5). چنین مجادله ای قدم نهادن در راه مخاصمه است.
عرب می گوید: جدلت الحبل (طناب را محکم تابیدم). اینکه دیگری را بپیچانیم تا خوار و ذلیلش کنیم در آموزه های دینی جایی ندارد. در این حالت نه تنها نمی توان عیوب و اشکالات او را روشن کرد، بلکه تاثیر سازنده ای هم به دنبال نخواهد داشت.
رسول گرامی اسلام فرمود: «پروردگارم بعد از ترک بت ها،اولین چیزی که مرا از آن بازداشت مراء(جدل) بود». حال، در حالی که دین مبین اسلام، جدال احسن را پیش روی ما قرار داده،چرا به جدال باطل روی می آوریم و می خواهیم با عباراتی کوبنده و سرکوب کننده، مخالف را به سر جایش بنشانیم.
آیا او بر سرِ جایش خواهد نشست؟!
نظر شما :