از رقابت با چین تا شکاف های داخلی و بی اعتمادی جامعه جهانی
نشانههای شکست آمریکا و انحطاط نظم بینالمللی لیبرال
نویسنده: بهنام وکیلی کارشناس مسائل بین الملل و سیاست خارجی
دیپلماسی ایرانی: با پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده یک سری از ابتکارات نهادی و هنجارهای بین المللی را ایجاد کرد که بعداً به دلیل پایان جنگ سرد به مکانیسم ها و هنجارهای جهانی تبدیل شد. این تلاش¬های ایالات¬متحده موجب شد تا اندیشمندان و محققان حوزه سیاست جهانی ترسیم کننده نظمی تحت عنوان نظم بین¬المللی لیبرال به رهبری آمریکا باشند. از منظر محافل راهبردی آمریکا، امنیت ملی و توسعه ایالات متحده ارتباط تنگاتنگی با ماهیت نظم بین المللی دارد. به عبارتی، دولت آمریکا حفظ و ثبات این نظم بینالمللی را یک منافع ملی پایدار میداند. از این منظر، ایالات متحده چین را رقیب استراتژیک اصلی خود می داند و مفهوم ذاتی آن این است که چین به عنوان رقیب نظم بین المللی به اصطلاح لیبرال تلقی می شود. به عنوان مثال، در دسامبر 2017، «گزارش استراتژی امنیت ملی ایالات متحده» که توسط دولت ترامپ منتشر شد، مستقیماً چین را به عنوان یک «کشور تجدیدنظرطلب» تعریف کرد.
با این حال، این شناخت و تلقی قدرت یابی چین مبتنی بر استدلال های عینی و دقیق نیست و ظهور کشورهای غیر غربی لزوماً ارتباط عمیقی با افول و انحطاط آمریکا در نظام بین الملل ندارد. در اصل، اشتباهات مختلف در استراتژی توسعه ملی و مکانیسم حاکمیت ایالات متحده، عوامل کلیدی منجر به ضعف نسبی قدرت و نفوذ آن است و باید چالش اصلی پیش روی نظم بین المللی لیبرال را در ساحت داخلی ایالات¬متحده جستجو کرد.
امروزه نظم بین المللی لیبرال که مبتنی بر سه عنصر: نظم اقتصادی لیبرال، نهادهای چندجانبه بین المللی لیبرال و پایبندی به ارزش های لیبرال دموکراتیک است، به شدت دچار فرسایش شده و رو به انحطاط است. دلایلی اصلی این افول را در چند نکته می¬توان مختصرا مورد مداقه قرار داد.
در گام نخست باید توجه داشت که نفوذ بیش از حد ایالات متحده قدرت ملی آن را به شدت کاهش داده و پایه مادی نظم بین المللی لیبرال را متزلزل کرده است. این کشور به شدت به آسیای مرکزی، منطقه قفقاز و منطقه آسیا-اقیانوسیه نفوذ کرده و استراتژی رقابت جغرافیایی را در میان قدرتهای بزرگ به شدت دنبال می کند. علاوه بر خیزش ژئوپلیتیکی، ماهیت در حال گسترش سرمایه و فقدان سازوکارهای نظارتی دولت ایالات متحده به وقوع بحران مالی جهانی منجر شده که نه تنها قدرت اقتصادی این کشور را با چالش ¬مواجه کرده، بلکه تهدیدی اساسی برای «اجماع واشنگتن» است.
نظم بین المللی لیبرال تا حد زیادی بازتاب شاخص¬های قانون اساسی داخلی در ایالات متحده است. در شرایط فعلی، شکاف بین ثروتمندان و فقرا چشم¬گیر شده و مسائلی مانند پوپولیسم، حمایت¬گرایی، بیگانه هراسی و سایر گرایش¬های فکری در حال ظهور است که شاخص های این نظم را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. ایالات متحده نظام ارزشی داخلی خود را مانند «آزادی»، «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «حکومت قانون» به گستره بینالمللی تعمیم داده و چارچوب مفهومی نظم بینالمللی لیبرال را ساخته است. با این حال، این ارزش ها در ایالات متحده با مشکلاتی از این دست مواجه شده و پدیده هایی مانند افول دموکراتیک، قطبی شدن سیاسی و نژادپرستی بیش از پیش جدی شده اند.
در وهله بعدی باید در نظر داشت که استفاده شخصی دولت امریکا از ابتکارات نهادی بین المللی، اقتدار و اعتبار نظام بین المللی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. دولت ایالات متحده همواره مکانیسم چندجانبه بین المللی را برای حفاظت از حقوق و منافع سلطه طلبانه خود در نظر گرفته است. به عنوان مثال، جورج دبلیو بوش در سال 2001، «پروتکل کیوتو» را بی اساس خواند و دولت ترامپ با اتکا شعار «اول آمریکا» اقداماتی نظیر آن را در پیش گرفت و از توافقاتی مانند برجام و پاریس خارج شد که این¬ها نشانه هایی از استکبار و اراده قدرت در آمریکا دارد.
در حال حاضر، دولت بایدن اعلام می کند که ایالات متحده به چندجانبه گرایی بازگشته و قصد احیای اتحادهای بین¬المللی را دارد. اما این پرسش در ذهن تداعی می¬شود که چه کسی می تواند صحت و تداوم این رویکرد آمریکا را تضمین و از تمایلات ساختارشکنانه دولت بعدی این کشور آسوده خاطر باشد؟ از این رو به صراحت می توان تاکید کرد که متغیر اصلی فروپاشی نظم بین¬المللی لیبرال چیزی جز اقدامات بی پروا خود آمریکا نیست.
در مجموع می توان اذعان کرد که اساس نظم بین المللی لیبرال متزلزل شده و مدل لیبرال غربی با چالش-های جدی رو به رو است. دلیل اصلی این وضعیت، چیزی جز اشتباهات در سیاست خارجی آمریکا و مشکلات داخلی سیاسی و اقتصادی این کشور نیست.
نظر شما :