چالش هند و قدرت چین
چرا غرب درصدد مجهز کردن استرالیا به زیر دریایی اتمی است؟
نویسنده: رامین فخاری، دانشجوی ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه علامه طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: موضوعی که میتوان اشاره کرد این است که از دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، آمریکا و جهان متوجه گسترش اقتصاد چین و خطراتی که بزرگ شدن اقتصاد چین میتواند برای اقتصاد آمریکا و غرب و تضعیف و اقتصاد محلی آمریکا و غرب داشته باشد، شده اند و در همین راستا استراتژی مهار چین را در پیش گرفتهاند، البته باید اشاره کرد که استراتژی دولت دونالد ترامپ در راستای مهارتی عبارت از افزایش قدرت نظامی و اقتصادی هند در برابر چین بود. اما این استراتژی به نوبه خود دارای ایراداتی بود زیرا در وهله نخست هرچند که میتوان گفت آمریکا نفوذ زیادی در اقتصاد هند داراست اما درهرحال هند عضو پیمان همکاریهای شانگهای است و عضویت آن در سازمان همکاریهای شانگهای منافعی را برایش در سطح منطقه ایجاد کرده، و از طرف دیگر کشور پاکستان پاشنه آشیل هند است و در صورت افزایش تنش بین چین و هند، چین نیازی ندارد که بهطور مستقیم با هند وارد تنش و رقابت شود و میتواند از طریق پاکستان که تا حد زیادی به چین وابستگی دارد هند را مهار کند.
باید اشاره کرد که نگرانی دولت ترامپ بیشتر از بابت بزرگ شدن اقتصاد چین بود، اما دولت بایدن علاوه بر مساله اقتصاد نگرانی هایی را نیز از بابات افزایش قدرت منطقه ای چین دارد، بهنظر میرسد که دولت جو بایدن استراتژی هوشمندانهتری را در راستای مهار چین بهکارگرفته و اقدام به تجهیز کشوری کرده که عضو سازمان همکاریهای شانگهای نیست و از دیدگاه ژئوپولتیک نیز استرالیا در دریا محصور است که این مسئله مزیتی را که جزیره بودن انگلیس در طول تاریخ و در زمان جنگ جهانی دوم برای این کشور ایجاد کرد برای استرالیا ایجاد میکند. اما هند شبهجزیرهای است که از جانب خشکی از سمت پاکستان چین و بنگلادش محاصره شده است و این مسئله نیز از دیدگاه ژئوپولیتیک از قدرت مانور هند در برابر چین و پاکستان میکاهد. از دیدگاه بافت فرهنگی نیز مردم استرالیا از نوادگان آنگلوساکسون هایی هستند که پس از کشف این قاره به آن منطقه مهاجرت کردهاند اما مردمان هند درهرحال شرقی هستند و بافت فرهنگی و جمعیتی آنها شرقی است، در نتیجه کاربرد استرالیا در راستای مهار چین برای غرب بیشتر می تواند باشد.
باید به این مساله اشاره کرد که چین موتور محرک تولید کالای ارزان قیمت در جهان است و بسیاری از شرکت های غربی در چین حضور دارند. تا قبل از دوران ترامپ نیز نوعی در هم تنیدگی بین اقتصاد چین و آمریکا وجود داشت که هم اکنون نیز وجود دارد تا اندازه ای که حتی زمانی تحلیلگران از واژه چین و آمریکا استفاده می کردند. مجهز کردن استرالیا به زیردریایی اتمی و یا تلاش ترامپ برای افزایش قدرت هند در برابر چین در راستای نابودی کامل چین نیست بلکه در راستای کنترل قدرت چین و جلوگیری از گسترش نظامی چین و احتمالا گسترش پایگاه های نظامی چین در سایر کشورها در آینده است؛ در نتیجه غرب به نوعی با حمایت از هند و مجهز کردن استرالیا به زیردریایی اتمی درصدد ایجاد موازنه در شرق آسیاست، اما چشم اندازی که چین بطور کامل بوسیله غرب مهار شود شاید برای سیاستمدران غربی هم متصور نباشد، زیرا جهان امروز از نوعی در هم تنیدگی اقتصادی برخوردار است که این در هم تندیدگی اقتصادی که منجر به ایجاد وابستگی اقتصادی بین کشورها شده است از بروز بسیاری از منازعات و جنگ های قرن نوزدهم و بیستم جلوگیری می کند.
هرچند ممکن است جنگ های سرد آینده بصورت اقتصادی باشد اما در هم تندیگی اقتصادی و فرآیند جهانی شدن از بروز بسیاری از منازعات جدی جلوگیری خواهد کرد. بطور مثال می توان به شرکت اپل اشاره کرد که شرکت مادر این کمپانی در آمریکا و کارخانه هایی که مسئول تولید گوشی اپل هستند در چین حضور دارند. زمانی که منازعات به اندازه ای جدی شود که منافع این شرکت ها به خطر افتد با استفاده از ثروت و لابی گری خود در بین سیاستمداران آمریکا از افزایش تنش ممانعت خواهند کرد اما سیاست موازنه غرب نیز در راستای ایجاد تعادل و حفظ منافع ملی غرب در سراسر جهان ادامه دار خواهد بود.
نظر شما :