مجموعه ای که پاندمی کرونا را یادآور می شود
نقد و نگاهی به مجموعه فیلم های « «پاکسازی: Purge»
دیپلماسی ایرانی: در این روزها برخی شیوع پاندمی کرونا را قویا به بیوتروریسم نسبت می دهند و آن را ساخته قدرت های بزرگ در جهت مدیریت جهان یا کسب سود میدانند.
در طرف مقابل بسیاری از متخصصان ویروس شناسی و پزشکان هم این طور برداشت ها را تحت تاثیر تئوری های توطئه قلمداد میکنند و معتقدند کرونا هم مثل بقیه بیماری ها یک پدید بیولوژیک معمولی است که سیر طبیعی خود را طی میکند.
اگر نظر ما هم به طیف اول نظریات نزدیک باشد و در عین حال، بیننده مستمر سینمای هالیوود هم باشیم، این اوضاع کرونایی، بعضی از آثار سینمایی با ژانر آخرالزمانی، معمایی یا سینمای وحشت را برای ما تداعی میکند. بدین منوال، مجموعه فیلم های «پاکسازی: Purge» از آن دسته فیلم هایی است که مشابهت های ماهوی داستان آن با بعضی از تبعات اجتماعی کرونا در جهان قابل اعتناست.
داستان فیلم شرایطی را تصویر میکند که یک حزب توتالیتر تحت عنوان پدران موسس نوی آمریکا، پس از یک دوره طولانی رکود اقتصادی، بیکاری، فقر و خشونت قدرت را به دست میگیرند. این حزب، قانونی را به توصیه جامعه شناسان تصویب میکند که در هر سال یک شب به مدت دوازده ساعت همه مردم مجاز به قتل و کشتار دیگران به استثنای مقامات رسمی هستند و پلیس و اورژانس هم تا پایان زمان پاکسازی خدمات خود را متوقف میکنند. پیامد چنین قانونی افراد فقیر جامعه، خیابان خواب ها و بیکاران که توانایی مالی خرید سلاح و تجهیزات امنیتی برای دفاع از خود در این شب را ندارند توسط دیگران کشته یا به اصطلاح پاکسازی میشوند. طبق داستان فیلم، در اثر این برنامه سالیانه، در فاصله سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ اقتصاد آمریکا رونق گرفته، جرایم تقریبا به صفر رسیده و نرخ بیکاری تا یک درصد پایین آمده است.
آنچه کرونا تاکنون در جهان و در خود آمریکا رقم زده است، شباهت زیادی به این برنامه پاکسازی دارد؛ فقرا، سالمندان و اشخاصی که بیماری های زمینه ای دارند، کاندیدای نخست برای مرگ در اثر کرونا هستند.
در آمریکا در سال نخست پاندمی بسیاری از افرادی که بیمه های آنها کفاف مخارج رسیدگی های پزشکی را نمیداد از میان رفتند. در هند، آفریقا و بسیاری دیگر از نقاط کمتر توسعه یافته جهان هم اوضاع به همین منوال بوده است؛ در اروپا هم حتی، سویه های اولیه کرونا سالمندان و افرادی که نقص سیستم ایمنی داشتند را از میان میبرد. باید اذعان داشت که بنابراین، هرچند کرونا از میان اغنیا هم قربانی میگیرد، اما عمده تلفات آن در میان طبقات فقیر اجتماعی است.
در دوران معاصر هم با نگاهی به تاریخ میتوان دریافت که پروژههای پاکسازی اجتماعی، در قالب یکی از بیرحمانهترین ایدههای غرب در دوران مدرن، بعضا اجرا شده است؛ هیتلر معتقد به پاکسازی نژادی در سراسر دنیا بود به نحوی که نژاد اصیل آریایی از نظر او می بایست حفظ میشد و یهودیان، سیاهان، نژاد اسلاو و انگلاساکسون ها پاکسازی میشدند. حتی آلمانی های ضعیف و معلول هم در آینده این کشور حق زندگی نداشتند و شهروندان رایش سوم میبایست از قوی ترین مردمان برگزیده کشور دستچین میشدند.
داروین زیست شناس سرشناس هم معتقد بود در جریان انتخاب طبیعی، فقط گونه های قوی باقی میمانند و گونههای ضعیف از میان میروند، نظریهای که بعدها داروینیستهای اجتماعی با استناد به آن به اصل غیراخلاقی بقای قدرتمندان و زوال ضعفا رسیدند.
در نمونه ای دیگر در سند «مطالعه امنیتی شماره ۲۰۰» که ۱۵ سال بعد فاش شد، هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا کاهش جمعیت در کشورهای جهان سوم را برای حفظ منافع ملی آمریکا ضروری میداند. کسینجر در آن سند نوشته بود: «جهان غرب به واردات مواد معدنی و مواد خام از کشورهای در حال توسعه وابسته است و رشد جمعیت این کشورها به مصرف بیشتر منابع طبیعی توسط خودشان و همچنین مسائلی نظیر بیثباتی احتمالی منجر میشود و موجب کاهش دسترسی آمریکا به منابع طبیعی آنها و در نهایت، تهدید اقتصاد و سیاست آمریکا خواهد شد».
به همین منوال، مجموعه فیلم های پاکسازی، از پیدایی نوعی نئونازیسم خزنده در جامعه آمریکا سخن میگوید که مایل به پاکسازی طبقاتی در این کشور است. در آخرین فیلم تولید شده از این مجموعه؛ « پاکسازی ابدی: Purge for ever»، مهاجران به خصوص لاتین تبارها هم در کنار طبقات فرودست در دستور کار پاکسازی قرار میگیرند و گروههای مسلح فاشیست و نئونازیست در آمریکا در نسل کشی هیسپانیکها و سیاهان، حتی بعد از اتمام زمان قانونی پاکسازی سعی دارند. در سکانس پایانی اولین فیلم پاکسازی، رادیو ملی آمریکا برکات اقتصادی پاکسازی از جمله فروش بالای اسلحه و تجهیزات امنیتی و تاثیر آن در رونق اقتصاد آمریکا را بررسی میکند. در عین حال در سکانسهایی از فیلم بر این مطلب تاکید میشود که برای احیای «رویای آمریکایی»، لاجرم تعدادی باید قربانی شوند؛ چیزی که ذهن را به قربانیان کرونا در دو سال اخیر در یک طرف و ثروت سرشاری که کمپانیهای داروسازی و غولهای آیتی از دیگر سو به جیب زدهاند متبادر می کند. در فیلم «پاکسازی :۲۰۱۳»، پدری که خود از محل فروش سیستم امنیتی به ثروتمندان برای شب پاکسازی میلیونر شده است، در توجیه کشتار وحشیانه مردم فقیر به پسرش روزهای فقر و نابسامانی اقتصادی را یادآور میشود و پاکسازی را امری مطلوب میداند. در همین سکانس است که او به همسرش میگوید یک روز از فراهم کردن اجاره خانه ناتوان بودیم ولی الآن میتوانیم کشتی تفریحی بخریم! در نهایت اما همین فردی که از برکت پاکسازی به مال و منال رسیده، خود قربانی خشونتی میشود که آن را توجیه میکرده است. فیلم در واقع «و دیگر نسخه های فیلم» نهایتا یادآور میشوند که فرضیات اخلاقی، کارما، مذهب، فطرت آدمی یا هر آن چیز دیگری که به آن معتقدیم به مانعی بر سر راه پیشبرد نظریات ماکیاولیستی مدیریت جوامع بدل میشود و در نهایت باز هم این بار کج است که هرگز به مقصد نمیرسد؛ به خصوص در دنیای جهانی شده امروزی که هر بحرانی دیر یا زود گریبان همه را خواهد گرفت و کسی اصولاً در جزیره امن زندگی نمیکند.
نظر شما :