پاسخی به استفان والت
افغانستان؛ نمادآشوب در نظم جهانی
نویسنده: سید قاسم ذاکری، کارشناس روابط بین الملل.
دیپلماسی ایرانی: اخیرا استفان والت یادداشتی در فارین پالیسی منتشر کرده و در آن با آوردن مثالهائی از شکست و عقب نشینی نظامی آمریکا از نقاط مختلف دنیا مثل لبنان، سومالی، ایران و جاهای دیگر مدعی شده خروج نظامی آمریکا از افغانستان آسیبی به اعتبار آمریکا وارد نکرده است! استفان والت در مقاله خود حتی سعی کرده است خروج نظامی آمریکا از افغانستان را اقدامی معقول طبق ضرب المثل معروف «ضرر را هر جا جلوی آن بگیری نفع خواهد بود» وانمود کند! استفان والت در مقاله خود مدعی شده است که عقب نشینی نظامی آمریکا از افغانستان به این معنی نیست که آمریکا آماده جنگیدن برای منافع حیاتی خودش در دنیا نخواهد بود! استفان والت با یادآوری شکست مفتضحانه آمریکا در جنگ ویتنام مدعی منافع خروج نظامی آمریکا از ویتنام برای آمریکا و متحدین جهانی آن شده است!
در همین رابطه فیصل قاسم تحلیلگر عرب در خاورمیانه نیز با نوشتن مطلبی در روزنامه القدس العربی انجام مقایسه میان وضعیت فعلی آمریکا در رها کردن افغانستان با وضعیت شوروی در زمان خروج از افغانستان در اواخر دهه 60 ه.ش را قیاس مع الفارق دانسته و مدعی شده است اگر هدف اصلی از دخالتهای نظامی خارجی آمریکا را صرفا ویران کردن دیگر کشورها بدانیم در نتیجه نباید خیال کنیم آمریکا در افغانستان، عراق، سومالی یا لیبی شکست خورده چون ماموریت آمریکا در این کشورها چیزی جز ویرانی و نابود کردن نبوده است! فیصل قاسم در توصیف دست نخوردن جبروت و قدرت آمریکا پس از عقب نشینی از افغانستان ضمن تکرار کردن مثال های استفان والت در بی تاثیری شکستهای مکرر نظامی آمریکا در نقاط مختلف دنیا بر قدرت و اعتبار جهانی آمریکا، نهایتا مقاله خود را اینگونه به پایان می رساند که: « فرار آمریکا از افغانستان تازه اگر فرار باشد و نه گستردن یک دام راهبردی برای رقبا؛ بیشتر شبیه یک فرو رفتگی در یک ماشین گران قیمت است؛ فرورفتگی های زیادی که بر اثر تصادفات پیش آمده است و قاعدتا با هزینه کردن صافکاری مشکلات این ماشین گران قیمت برطرف خواهد شد»! جالب آن است که استفان والت و فیصل قاسم هر دو نفر در نوشته های خود اعتراف می کنند که تحلیلشان در واکنش به حجم فراوان مقاله و تحلیل در مشابهت سازی خروج نظامی آمریکا از افغانستان با دو پدیده شکست آمریکا در جنگ ویتنام و فرار شوروی از افغانستان نوشته شده است؛ تحلیل هائی که بر خلاف دیدگاه استفان والت و فیصل قاسم ضمن ابراز تردید جدی نسبت به حفظ اعتبار جهانی آمریکا، اینک تبدیل به دیدگاه و رویکرد غالب در میان صاحبنظران و تحلیلگران در آمریکا وکشورهای متحد آمریکا شده است. در حالیکه ظاهرا هدف استفان والت از نوشتن این مقاله در فارین پالیسی بیشتر تلاش برای حفظ آبرو و اعتبار از دست رفته آمریکا همچنین پنهان کردن ترس واقعی جهانیان از پیامد رخدادهای جاری در افغانستان بوده است ولی فیصل قاسم بیشتر نماینده طیف سرخورده و ناامید از تحولات در نظام بین الملل است؛ افرادی در خاورمیانه که با وجود دشمنی با آمریکا و اسرائیل ولی بارها بابت شکست آمریکا و اسرائیل ناامید شده اند!
تناقض بزرگ استدلال استفان والت ناخودآگاه در پایان مقاله اش ظهور کرده است؛ آنجا که می گوید: «خروج نظامی آمریکا از افغانستان واجد درس بزرگ و نگران کننده ای برای متحدان غیر مردمی ، ناکارآمد و فاسد آمریکا است و لازم است این متحدان در اتکای بیش از حد به آمریکا تجدید نظر بکنند!! همچنین لازم است زین پس متحدین معقول و نیرومند آمریکا سهم منصفانه برای دفاع از خود و حفظ موازنه قوا در آسیا را پرداخت نمایند!!» هر چند قصد مجادله کلامی با این نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل نداریم ولی طبیعتا اگر قرار بود متحدین آمریکا در غرب آسیا فاسد، ناکارآمد و غیر مردمی نباشند آنگاه شرط اصلی اش این بود که دیگر وابسته به آمریکا نباشند چنانکه مرکز ثقل فشارهای جهانی آمریکا متوجه حکومتها و کشورهائی است که راه استقلال از آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی را انتخاب کرده اند؛ با اینحال جناب استفان والت در پایان مقاله اش بصورت ناخودآگاه به تازه ترین تغییر کلیدی در نظام بین الملل اشاره کرده و اینکه زین پس زیاد روی کمک و همکاری آمریکا حساب نکنید بلکه بر عکس این آمریکا است که برای رویاروئی با قدرتهای نوظهور جهانی همچنین دیگر چالشهای بین المللی به کمک و مساعدت دیگران نیازمند است!
جدای از اینکه جنگ ویتنام واقعا اثرات زیادی بر تمامی عرصه های گوناگون فکری، سیاسی، اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و دیگر جوانب زندگی آمریکائیان گذارد بگونه ایکه تا زمان پایان نظام دو قطبی راهنمای اصلی برای تمامی سیاستگزاری ها و برنامه ریزی های آمریکائیان بود ولی شکست خفت بار آمریکا در جنگ ویتنام در زمانه ای رخ داد که هیچ نشانه ای از تغییر و دگرگونی در نظام موازنه قوای دو قطبی جنگ سرد مشاهده نمی شد در حالی که امروزه شاهد انواع نشانه های فراوان در فروپاشی نظم فعلی حاکم بر جهان هستیم. نظم نوین جهانی یا نظام تک قطبی کاملا متکی به آمریکا است در حالیکه اینک در پرتو شکل گیری نظام چند قطبی و در کنار آن ظهور برخی قدرتهای مستقل منطقه ای در نقاط مختلف دنیا، آمریکا صراحتا شانه از مسئولیتی که در دهه 70 ه.ش به عنوان ضامن نظم نوین جهانی بر عهده گرفته بود خالی کرده بلکه متوقع کمک دیگران به آمریکا شده است تا به تسلط بلامنازع آمریکا بر دنیا کمک کنند!
اینک روشن شده که علت اصلی استقرار طولانی مدت نظامیان آمریکائی درکره جنوبی یا آلمان صرفا فقدان مخالفت و مقاومت موثر علیه استقرار این نیروها بوده بنابراین وقتی چنین نیروهائی مخالف جدی نداشته باشند در نتیجه عده ای نتیجه خواهند گرفت که اساسا استقرار چنین نیروهائی فایده ای برای امنیت متحدین آمریکا جز حفظ تسلط آمریکا بر کشور میزبان نیروهای نظامی آمریکائی نداشته است.
در حالی که هنوز صحبت های رئیس جمهوری فرانسه پیرامون مرگ مغزی ناتو و ناکارآمدی این پیمان همچنین دهن کجی های ترکیه به درخواست های آمریکا در قالب ناتو فراموش نشده است اینک در پرتو اعلام شکست ماموریت ناتو در افغانستان، شرکای راهبردی و غیر عضو ناتو شاهد هستند که دیگر نمی توانند روی این پیمان حساب زیادی باز بکنند مخصوصا که اوباما ماموریت ناتو در حمله به لیبی را یک اشتباه بزرگ توصیف کرد همچنین ناتو قبلا نیز نتوانست هیچ کمکی به کشورهای داوطلب عضویت در ناتو در زمانیکه این کشورها در معرض تهاجم خارجی قرار گرفتند بکند؛ کشورهائی مثل گرجستان، اوکراین و آذربایجان که بخاطر تهاجم خارجی بخشهائی از قلمرو سرزمینی خود را از دست دادند و ناتو هیچ کمکی به آنها نکرد.
اکثریت قاطع سیاستمداران و تحلیلگران در داخل آمریکا و کشورهای متحد آمریکا در سرتاسر دنیا متفق القول هستند که خروج آمریکا از افغانستان سرآغاز دوره ای پرآشوب و خطرناک در دنیا و منطقه است زیرا این عقب نشینی ضربه سنگینی برای آمریکا و غرب به عنوان مدعیان خلق ارزشهای جهانی نوین برای مردم دنیا بوده است.
بیجا نیست که واشنگتن پست در مقاله ای به حساب و کتابهای جدید متحدین آمریکا برای همکاریهای آتی با واشنگتن پرداخته است زیرا به باور نویسنده مقاله، عقب نشینی آمریکا از افغانستان یا بخاطر شکست در این ماموریت بوده است و یا اینکه آمریکا صرفا بخاطر منافع ملی خودش، افغانستان و متحدین ناتو در ماموریت افغانستان را رها کرده است که هر دو دلیل توجیه مناسبی است تا کشورها در همکاریهای آتی خود با آمریکا حتما جوانب احتیاط بیشتری را در نظر بگیرند. الان اروپا خود را در مواجهه با بحران پناهندگان از افغانستان بی دفاع می بیند و مثل همیشه نتیجه نهائی دو دستگی میان احزاب سیاسی و مسئولین مملکتی در اروپا پیرامون چگونگی مواجهه با بحران پناهندگان افغانستانی به احتمال زیاد منجر به تقویت جریانات ملی گرائی افراطی در کشورهای اروپائی خواهد شد.
جودی دمپسی از اندیشکده کارنگی در مقاله خود که در تحلیل و ارزیابی مسائل افغانستان با عنوان «معنای افغانستان برای اروپا» منتشر کرده است به خوبی معضل فقدان آینده نگری اروپا بخاطر وابستگی شدید به آمریکا را برملا کرده است؛ وابستگی که دمپسی معتقد است مردم و مسئولین مملکتی در اروپا به زودی به خطرناک بودن تداوم چنین وابستگی پی خواهند برد.
اعلام شکست ارزشهای لیبرال دموکراسی در افغانستان در زمانه ای رخ داده است که نه تنها هشدارها درباره تضعیف پایه های ارزشی لیبرال دموکراسی در داخل آمریکا و اروپا فزونی گرفته است بلکه مدتی است چند جانبه گرائی در داخل اردوگاه لیبرال دموکراسی غرب در مقابل ملی گرائی و رقابتهای تسلیحاتی میان اعضای ناتو رنگ باخته است؛ این رخدادها غیر از آشکار شدن نشانه های قوی در ایجاد اختلال واقعی بر سر راه گسترش جهانی شدن اقتصاد همچنین سرشاخ شدن آمریکا و متحدینش با دو قدرت نوظهور روسیه و چین از یکطرف و ایران و ترکیه از طرف دیگر است.
پیتر جنینگز پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات راهبردی استرالیا ASPI در واکنش به ادعای جو بایدن مبنی بر تصمیم آمریکا برای تمرکز بر مقابله با چین و روسیه به عنوان یکی از اهداف عقب نشینی نظامی از افغانستان می گوید: «زین پس ادعاهای آمریکا در ابراز تمایل مجدد برای همکاری با متحدینش معتبر نخواهد بود زیرا وقتی آمریکا نهایتا با طالبان به توافق صلح می رسد آنگاه چگونه می خواهد به این نتیجه برسد که تایوان برای آمریکا ارزش جنگیدن دارد»؟! پیتر جنینگز همچنین می گوید: «اکنون چین در ماجرای عقب نشینی نظامی آمریکا از افغانستان متوجه ضعف شدید دستگاه های سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی و نظامی آمریکا شده بنابراین چین حتما در پیگیری تصرف تایوان گستاخ تر از قبل خواهد شد مخصوصا که اروپا هیچ تمایلی برای مقابله با چین بخاطر تایوان ندارد و کشورهائی مثل استرالیا هم فراموش نمی کنند چین اصلی ترین شریک تجاری آنهاست». به نظر این پژوهشگر اندیشکده استرالیا مهمترین درسی که متحدین آمریکا در دنیا از عقب نشینی نظامی آمریکا از افغانستان می گیرند تقویت توان دفاعی این کشورها و افزایش سرسام آور بودجه های نظامی در دنیا و متعاقبا شروع دور جدیدی از رقابتهای تسلیحاتی خواهد بود زیرا همگی دریافته اند که آمریکا دیگر قادر به دفاع از متحدین سابق نخواهد بود.
از نظر بسیاری از ناظران امور در کشورهای دوست آمریکا مثل پیتر جنینگز، افغانستان تبدیل به آوردگاه افول قدرت سخت و نرم آمریکا همچنین ارزشهای لیبرال دموکراسی شده است. میشل دوکلو مشاور راهبردی اندیشکده مونتین در فرانسه نیز ضمن اشتراک نظر در بسیاری از ایده های پیتر جنینگز بر این باور است که پس از تجربه افغانستان، اروپا زین پس نمی تواند روی حمایتهای آمریکا در مسائل اوکراین و جمهوری های حوزه بالتیک حساب باز کند. میشل دوکلو معقد است بزرگترین آسیب پذیری آمریکا و غرب در فاجعه عقب نشینی آمریکا از افغانستان این است که تمامی دشمنان آمریکا بدون استثناء این رفتار آمریکا را نشانه ضعف این کشور تلقی کرده اند و این حتما برای آمریکا خطرناک است. بنظر میشل دوکلو طبیعی است که اروپا خود را از همراهی با رفتارهای نظامی فاجعه بار فرضا در دریای سیاه یا دریای چین جنوبی دور کند.
دوستان و متحدین آمریکا در دنیا همچنین منتظر عواقب شکست غرب در جنگ علیه تروریسم هستند. آنچه سبب وحشت جهانیان از صحنه های تکان دهنده خروج نظامی آمریکا و ناتو از افغانستان شده علاوه بر ناکارآمدی نهادها و ارزشهای نظم لیبرال دموکراسی همچنین ترس و وحشت از بروز هرج و مرج و فروپاشی در نقاط مختلف دنیاست؛ فروپاشی و هرج و مرجی که برخی نقاط دنیا از جمله کشورهای مختلف آفریقائی و برخی کشورهای عربی در غرب آسیا از مدتها قبل دچار آن شده اند اینک بر اثر رخدادهای اخیر افغانستان امکان گسترش دامنه این هرج و مرج و فروپاشی در دیگر نقاط مختلف دنیا بیشتر از گذشته شده است. ضمن اینکه انتظار می رود عقب نشینی نظامی آمریکا شامل دیگر بخشهای غرب آسیا از جمله عراق، سوریه و خلیج فارس هم بشود، چنین رخدادی فی نفسه منجر به تقویت حس پیروزی و اعتماد به نفس در میان انواع نیروها و دولتهای محلی ضدآمریکا در منطقه خواهد شد. به قول رایان کراکر سفیر پیشین آمریکا در عراق و افغانستان، فاجعه ای که آمریکا به دست خود در افغانستان و غرب آسیا به آن رقم زده است عبارت است از تقویت و پررنگ شدن روایت نیروهای اسلامی دشمن آمریکا در تحقق پیروزی نهائی مومنین بر کفار آمریکائی! تقویت چنین روایتی مخصوصا بخاطر امکان گسترش یافتن آن در تعداد بیشتری از کشورهای اسلامی منطقه از جمله پاکستان، ترکیه و محیط عربی نه تنها بقای رژیم ها، افراد و گروههای وابسته به آمریکا در کشورهای اسلامی بلکه موجودیت اسرائیل را نیز به مخاطره خواهد انداخت علاوه بر آن امکان تشویق شدن گروههای هراس افکن ضد آمریکائی مثل القاعده در ارتکاب به اقدامات تلافی جویانه و خطرناک تروریستی علیه آمریکا یا دیگر کشورهای اروپائی را افزایش خواهد داد. اوضاع جاری در غرب آسیا ممکن است به سمت تسلط گروههای مقاومت هم پیمان ایران بر کشورهای بحرانی مثل عراق، یمن، لبنان و کرانه باختری هدایت بشود.
قدرت گرفتن دوباره طالبان در افغانستان هم اکنون سبب شادی زاید الوصف متحدین ایشان در پاکستان، سومالی، یمن، آفریقا و دیگر نقاط فروپاشیده دنیا شده است در نتیجه نه تنها زین پس گروههای با سابقه دشمنی با آمریکا به قلمروهای گسترده سرزمینی دست پیدا خواهند کرد بلکه هیچ تضمینی برای حفظ امنیت اروپا و آمریکا در مقابل تروریسم سازمان یافته از این قلمروهای سرزمینی ضدیت با غرب وجود نخواهد نداشت. طبق اخبار دریافتی از نقاط بحرانی و فروپاشیده در آفریقا ( مثل نیجریه و کشورهای ساحل) در این کشورها درست مثل پاکستان در همسایگی افغانستان، ترس و وحشت زیادی بابت پیروزی گروههای هراس افکن زیاد شده است. نگرانی دولت و افکار عمومی در نیجریه و دیگر کشورهای آفریقائی کاملا مشهود است زیرا این کشورها نمی دانند از این به بعد تا چه میزان می توانند روی همکاری های غرب در مبارزه با تروریسم حساب باز کنند؟ از نظر رهبران محلی و ضعیف در آفریقا تصمیم رئیس جمهور فرانسه در کاهش حضور نظامی فرانسه در کشورهای ساحل می تواند زمینه پایان حضور نظامی فرانسه در این کشورها باشد.
همانطور که اخبار جنگهای داخلی و فروپاشی دولتهای آفریقائی ( سودان، مالی، نیجریه، اتیوپی، سودان جنوبی، چاد و غیره) مدتهاست از صدر عناوین اخبار جهانی پاک شده است ولی جهانیان نیک می دانند علت اصلی پاک شدن این اخبار در رسانه های جهانی در واقع عدم حضور آمریکا یا قدرت فائقه دیگری در این مناطق بوده است. در واقع علت اصلی غیبت آمریکا در منازعاتی مثل سوریه، جنگ اخیر غزه، مناقشه قره باغ، جنگهای داخلی در آفریقا با علت خروج یا فرار نظامی آمریکا از افغانستان یکسان است در نتیجه بزودی اخبار افغانستان نیز پس از کامل شدن خروج نظامی آمریکا و ناتو از این کشور درست مثل اخبار میانمار و جنگهای داخلی آفریقا از صدر اخبار جهانی پاک خواهد شد ولی این جامعه جهانی و کشورهای غربی هستند که تصمیم خواهند گرفت آیا سبب تسهیل در تعامل جنبش طالبان با دنیا خواهند شد یا اینکه بر انزوا و تشدید فشار بر طالبان خواهند افزود؟ تجربه تشدید فشار بر طالبان قبلا در دهه های گذشته نتایج فاجعه باری برای آمریکا و غرب به همراه داشته است در نتیجه بی توجهی به برقراری ثبات در افغانستان و وادار کردن طالبان به ستیزه با دنیا به نفع هیچ طرفی نخواهد بود.
نظر شما :