نقش روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا (بخش ششم)
مخالفت با پروژه های دموکراسی سازی آمریکا، وجه اشتراک روسیه با کشورهای عرب منطقه
نویسنده این مطلب: یوسف چریف
دیپلماسی ایرانی: سیاست گذاری خارجی روسیه همچنان مبتنی بر آمار و واقع گرایانه است. از دیدگاه مسکو، جایگاه روسیه در جهان از دریچه یک استراتژی بزرگ در صفحه شطرنج جهانی دیده می شود؛ صفحه شطرنجی که در آن بازی و خود را از طریق تقابل با رقبا از جمله با ایالات متحده تعریف می کند. پایان جنگ سرد از دیدگاه سیاست گذاران روس یک شکست بود، اما نه آخرین شکست. روسیه احساس حقارت کرد چرا که ضعیف شده و نقش آن در جهان به یک نقش حاشیه ای تنزل کرده بود. اولین حاکمان روسیه پسا شوروی که عمدتا خارجی ها و اصلاح طلبان جوان بودند، واقعیت جدید را پذیرفتند. ولادیمیر پوتین یکی از این افراد بود. او از سال 2000 که رئیس جمهوری روسیه شد، آرزو داشت که این کشور را دوباره به گروه «قدرت های بزرگ» برگرداند.
عراق
با سقوط صدام حسین در عراق در سال 2003، روسیه یک مشتری قدرتمند را از دست داد. صادرات به عراق تا آن سال بیش از 50درصد کل صادرات روسیه به منطقه مِنا بود و روسیه اولین شریک تجاری عراق به شمار می رفت. وقتی صدام سرنگون شد، برخی از کارشناسان روسی ضرر این کشور در عراق را حدود 12 میلیارد دلار تخمین زدند، اما برخی دیگر معتقد بودند این رقم به 60 میلیارد دلار می رسد. با این حال، صدام به ندرت بدهی های خود را پرداخت می کرد و در سال 2003، عراق سایه ای از شکوه گذشته آن بود. پوتین که از ضعف روسیه آگاهی و احتمالا هنوز امید داشت همکاری با ایالات متحده میسر شود، به سرعت واقعیت جدید را پذیرفت و پیشنهاد همکاری با آمریکا و مقامات جدید عراق را داد. پوتین در سال 2004 از ایاد علاوی، نخست وزیر وقت عراق، برای سفر به مسکو دعوت کرد و بعدتر، بیشتر بدهی های عراق را که 12.9 میلیارد دلار تخمین زده می شد، بخشید. نخست وزیر نوری المالکی در سال 2009 از مسکو بازدید کرد. از آنجا که بخش های زیادی از زیرساخت های انرژی و نظامی عراق با استفاده از فناوری روس ساخته شده، عراقی ها مشتاق بودند روسیه را نزدیک خود نگه دارند. بنابراین، در سال 2008 که روسیه تصمیم به بخشیدن بدهی عراق گرفت، قراردادهای جدیدی بین دو کشور امضا شد و این در حالی بود که عراق به نوعی در اشغال آمریکا بود.
لیبی
تحریم های سازمان ملل متحد علیه لیبی در سال 2003 لغو شد. لیبی پس از سال ها تحریم عملا نابود شده و بازار آن برای روسیه کوچک بود. به علاوه، مسکو در دهه پیش از آن به ندرت از طرابلس حمایت کرده بود و شد گفت معمر قذافی را رها کرده است. با این حال، رژیم حاکم همچنان شرکت های روسی در زمینه های سلاح، انرژی، زیرساخت و غیره را به بازگشت تشویق می کرد. عبدالرحمان شلغم، وزیر امور خارجه لیبی، در سال 2000 به مسکو سفر کرد و ایگور ایوانف، همتای روس او، برای آغازی جدید در سال 2001 به طرابلس رفت. تجارت سالانه روسیه و لیبی از حدود 1 میلیون دلار در سال 1997، در سال 2007 به 232 میلیون دلار افزایش یافت. پوتین خود در سال 2008 به لیبی سفر کرد که اولین سفر یک رئیس جمهوری روسیه به این کشور بود. قذافی هم برای اولین بار پس از دو دهه به مسکو رفت. روسیه در همان سال 2008 بدهی 4.5 میلیارد دلاری لیبی به اتحاد جماهیر شوروی سابق را بخشید و دو طرف قراردادهای عمده به ارزش 5 تا 10 میلیارد دلار امضا کردند و سردی روابط مربوط به دهه 1990 از بین رفت. ارتش لیبی اساسا از سلاح های روسی استفاده می کرد و پس از تحریم به بازسازی جدی احتیاج داشت: برای نمونه، لیبی در سال 2010 حدود 12 درصد از بازار سلاح های روسی را به خود اختصاص داده بود. لیبی همچنین به گازپروم، لوک اویل و سایر شرکت های نفت و گاز روسیه اجازه دسترسی به میادین جدید را داد. شرکت راه آهن روسیه هم برای شروع ساخت شبکه ریلی لیبی قرارداد فاخری امضا کرد که البته به دلیل بهار عربی هرگز عملی نشد. قراردادهای دیگری هم در زمینه های انرژی الکتریکی و هسته ای منعقد شدند.
الجزایر
پرونده الجزایر پیچیده تر است. اگرچه طول و عمق رابطه می توانست الجزایر را به متحد اصلی روسیه در شمال آفریقا تبدیل کند، اما واقعیت شکل دیگری به خود گرفت. از این رو، روابط اقتصادی هنوز محدود مانده است. در حقیقت، بازار الجزایر به دلیل سیاست های انزواگرایانه این کشور به روی خارجی ها بسته است. به همین دلیل تجارت بین روسیه و الجزایر هرگز رونق نیافت. به علاوه، الجزایر تقریبا هیچ وقت در حمایت از موقعیت روسیه در صحنه جهانی موضع گیری نکرد. به علاوه، دو کشور که هر دو تولید کننده مهم گاز هستند، درباره استراتژی های تولید گاز اختلاف نظر داشته اند. مسکو روابط صمیمانه خود را با رباط، دشمن الجزیره، حفظ کرده و جدای از سفرهای متقابل رهبران روسیه و مغرب، روابط اقتصادی دو کشور در سال های دهه 2000 افزایش یافته است.
با این حال، روسیه در شکل گیری دولت پسااستعماری الجزایر نقش مهمی داشت و بسیاری از نهادهای الجزایر از نمونه روسی الگو گرفته اند. الجزایر، به عنوان هژمون آفریقای شمالی، در خرید اسلحه تقریبا به طور انحصاری به روسیه وابسته است و یکی از بزرگ ترین خریداران اسلحه روسی در سطح جهانی محسوب می شود. الجزایر فقط در سال 2006 قرارداد تسلیحاتی 7.5 میلیارد دلاری با روسیه امضا کرد. به علاوه، الجزایر و روسیه در استراتژی تولید نفت و چندین مساله جهانی مانند مخالفت با پروژه های ارتقاء دموکراسی ایالات متحده و جنگ عراق و غیره هم فکر هستند. عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزائر، در سال 2001 به مسکو سفر و در اولین سال قدرت پوتین یک توافقنامه همکاری امضا کرد. پوتین در سال 2006 به الجزایر رفت و بدهی 4.7 میلیارد دلاری الجزایر را بخشید. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: موسسه اروپا برای مدیترانه / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :