نقش روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا (بخش هفدهم)

دگرگونی سیاسی مترقی، لازمه اتحاد با روسیه در خاورمیانه

۲۹ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۰۵۰۵۹ اخبار اصلی خاورمیانه
نخبگان سیاسی کنونی در منطقه در نتیجه یک سری درگیری ها به قدرت رسیده اند؛ درگیری های سیاسی با خشونت اندک در مصر و تونس، یا درگیری های مسلحانه بی نتیجه در سوریه و لیبی. در همه این موارد، نخبگان پس از تنش سیاسی داخلی و تغییر در اتحادهای منطقه ای به قدرت رسیدند. مصر ارتباط قدرتمندی با عربستان سعودی و امارات متحده عربی داشت. سوریه به شدت به ایران و حزب الله متکی بود و تقریبا هیچ ارتباطی با کشورهای حوزه خلیج فارس نداشت. لیبی هم بسته به اختلافات شرق و غرب متحد عوض می کرد. بنابراین، دو عامل بر نخبگان سیاسی پس از بهار عرب تاثیر گذاشت: اولی، وضعیت قطبی شدن داخلی بود که پس از به قدرت رسیدن در نتیجه درگیری ها شاهد آن بودند و به نوبه خود به معنای اتخاذ سیاست ها و استراتژی ها و اقدامات جدید بود؛ و دومی، چگونگی تاثیرگذاری این سیاست ها و اقدامات بر تلاش های آنها برای یافتن اتحادهای بین المللی و منطقه ای جدیدی بود که گفتمان فعلی آنها را بدون زیر سوال بردن ریشه هایشان حمایت کنند.
دگرگونی سیاسی مترقی، لازمه اتحاد با روسیه در خاورمیانه

نویسنده این مطلب: زیاد اکل

دیپلماسی ایرانی: شرایط حاکم در دوران پس از بهار عربی در چندین کشور در منطقه مانند مصر، لیبی، تونس و سوریه، فرصت های سیاسی جدیدی را برای قدرت های جهانی ایجاد کرده است. در همین حال، سیاست های توسعه طلبانه اخیر روسیه از هدف سیاسی آن در ارتباط با ایفای نقش در چنین منطقه کلیدی و در عین حال آسیب پذیر، حکایت دارند. شاید بزرگ ترین سوال این باشد که روسیه صرفا از فرصت های سیاسی ناشی از تغییر شرایط در منطقه استفاده می کند یا سیاست خود را در قبال منطقه حقیقتا تغییر داده است؟

الگوهای شرکای نخبه روسیه

نخبگان سیاسی کنونی در منطقه در نتیجه یک سری درگیری ها به قدرت رسیده اند؛ درگیری های سیاسی با خشونت اندک در مصر و تونس، یا درگیری های مسلحانه بی نتیجه در سوریه و لیبی. در همه این موارد، نخبگان پس از تنش سیاسی داخلی و تغییر در اتحادهای منطقه ای به قدرت رسیدند. مصر ارتباط قدرتمندی با عربستان سعودی و امارات متحده عربی داشت. سوریه به شدت به ایران و حزب الله متکی بود و تقریبا هیچ ارتباطی با کشورهای حوزه خلیج فارس نداشت. لیبی هم بسته به اختلافات شرق و غرب متحد عوض می کرد. بنابراین، دو عامل بر نخبگان سیاسی پس از بهار عرب تاثیر گذاشت: اولی، وضعیت قطبی شدن داخلی بود که پس از به قدرت رسیدن در نتیجه درگیری ها شاهد آن بودند و به نوبه خود به معنای اتخاذ سیاست ها و استراتژی ها و اقدامات جدید بود؛ و دومی، چگونگی تاثیرگذاری این سیاست ها و اقدامات بر تلاش های آنها برای یافتن اتحادهای بین المللی و منطقه ای جدیدی بود که گفتمان فعلی آنها را بدون زیر سوال بردن ریشه هایشان حمایت کنند.

نخبگان سیاسی که روسیه در منطقه با آنها همکاری می کند، ویژگی های مشترکی دارند. از آنجایی که نخبگان سیاسی در مصر، سوریه و لیبی که به دنبال اتحاد با روسیه هستند و روسیه با آنها متحد است در نتیجه درگیری های قطبی با دیگر نیروهای داخلی به قدرت رسیده اند، همگی به شدت محافظه کار هستند. آزادی بیان در سه کشور مورد انتقاد است و گاها توطئه برای فروپاشی نهادهای دولتی و تهدیدی علیه امنیت دیگر شهروندان تلقی می شود.

یکی دیگر از ویژگی های مشترک این نخبگان سیاسی این واقعیت است که همه آنها مخالف دگرگونی سیاسی مترقی هستند. به عبارت دیگر، ترجیح می دهند وضعیت موجود را حفظ کنند و درگیر فرایند ساختاری تغییر نظام نشوند. این بدان معناست که ایده تغییر از طریق یک فرایند سیاسی نهادی نه در دستورکار روسیه است و نه در دستورکار نخبگان سیاسی منطقه.

نظامی شدن و بازگرداندن نظم سیاسی قبل از بهار عربی نیز از ویژگی های مشترک نخبگان سیاسی متحد با روسیه در منطقه است. روس ها ترجیح می دهند با نخبگان سیاسی که دارای سابقه نظامی هستند، همکاری کنند. این مساله در اتحاد با السیسی در مصر، خلیفه حفتر در لیبی، و اسد در سوریه قابل مشاهده است. اگرچه رئیس جمهوری سوریه سابقه نظامی ندارد، اما به ارزش ارتش اعتقاد دارد. در هر سه مورد، دولت های عربی بر این باورند که رویدادهای سال 2011 انقلاب های مردمی نبودند که از داخل سرچشمه گرفته باشند، بلکه توطئه ای با کمک اطلاعاتی خارجی برای سرنگونی دولت بودند.

خصومت با اقدام جمعی یکی وجه مشترک مهم دیگر است. در سوریه، مصر یا لیبی، نخبگان سیاسی ایده بسیج توده یا اعتراض عمومی را تحمل نمی کنند. اقدامات جمعی همیشه یک عمل آشوب گرانه با احتمال خشونت قلمداد می شود. 

نخبگان سیاسی متحد با روسیه در منطقه یک ویژگی دیگر هم دارند: خصومت با اسلام سیاسی. اگرچه روسیه متحدانی مانند ایران دارد که اسلام سیاسی در آنها حکم فرماست، اما در کشورهای سنی ترجیح می دهد متحدانی انتخاب کند که مخالف به قدرت رسیدن اهل سنت، عمدتا اخوان المسلمین، باشند. اگرچه هر یک از این کشورها به شیوه منحصر به فرد خود این خصومت را به نمایش گذاشتند. 

در مصر، پس از بهار عربی محمد مرسی و اخوان المسلمین روی کار آمدند، اما چندان دوام نیاوردند و دولت روی کار آمده پس از تظاهرات اسلام سیاسی سنی را اساس خشونت و تروریسم معرفی کرد و حتی بر اخوان المسلمین برچسب گروه تروریستی زد.

در لیبی شرایط اندکی متفاوت بود. تمایل روسیه به نخبگان محافظه کار و نظامی که خواهان بازگرداندن نظم قبل از بهار عربی و مبارزه با تغییرات سیاسی مترقی هستند، با ژنرال خلیفه حفتر همخوانی داشت. حفتر به عنوان رهبر یک نیروی نظامی منسجم اساسا در مبارزه با افراط گرایی، تروریسم و گروه های مسلح در شرق لیبی ظاهر شد. لازم به ذکر است که اسلام سیاسی در شرق لیبی در بسیاری موارد با خشونت های افراطی همراه بود. 

رویکرد اسد در قبال اسلام سیاسی با الگوهایی که در مصر و لیبی دیده می شود، کاملا متفاوت است. دولت سوریه به دلیل درگیری مسلحانه داخلی از اهمیت ویژه اسلام سیاسی در مشکلات فرقه ای کشور آگاه بوده است. سوریه و دشمنی آن با اسلام سیاسی بیشتر به واقعیت های عملیاتی در درگیری های مسلحانه در این کشور مربوط می شود تا به اختلاف های سیاسی. مقاومت اسد در برابر انقلاب و خواسته تغییر نظام، به ویژه از سوی بلوک اسلامی سنی و بازوهای نظامی آن، شمار متحدان بین المللی سوریه را کاهش داد. در همین حال، ظرفیت های نظامی اسد در طی چند سال جنگ در مقابل مخالفان مسلح تحت حمایت آمریکا تضعیف شد و همین وضعیت، روسیه را به متحدی بهتر از آمریکا و اتحادیه اروپا برای او تبدیل کرد. جلوگیری از پیامدهای افراطی و خشونت بار تروریسم اسلامی، اصلی ترین توجیه روسیه برای مداخله در سوریه بود. به علاوه، مبارزه با ظهور قدرت های اسلامی سنی در سوریه با منافع ایران همخوانی دارد و روابط ایران و روسیه برای کرملین بسیار ارزشمند است.

همه موارد یاد شده نشان می دهند که روسیه برای انتخاب نخبگانی که با آنها در جنوب مدیترانه وارد اتحاد می شود، معیارهایی دارد. در عین حال، روسیه مجموعه ای از رفتارها را بروز می دهد که نخبگان سیاسی جدید در منطقه را به همکاری با آن ترغیب می کند. به طور کلی، ظاهرا مواردی از قبیل مخالفت با اسلام سیاسی، مخالفت با تغییرات سیاسی مترقی و داشتن سابقه نظامی یا اهمیت دادن به ارتش بر تصمیم گیری روسیه در قبال منطقه تاثیرگذار هستند. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: موسسه اروپا برای مدیترانه / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
 

کلید واژه ها: منطقه منا نفوذ روسیه در منطقه منا گسترش نفوذ روسیه در خاورمیانه ولادیمیر پوتین مخالفت با اسلام سیاسی افراط گرایی جنگ داخلی سوریه مداخله روسیه در سوریه ژنرال خلیفه حفتر حمایت روسیه از خلیفه حفتر روابط روسیه و مصر


( ۱ )

نظر شما :