نوهم تضعیف جمهوی اسلامی

چرا به رغم همه مشکلات و فشارها ایران سرپاست؟

۰۱ تیر ۱۴۰۰ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۰۳۴۱۳ اخبار اصلی اخبار داخلی
ایران لمس متوسطی از دموکراسی را در اختیار می گذارد و جایی برای مخالفت عمومی و جناج بندی های سیاسی باز می کند، اما همه تفاوت ها در جناح های انقلابی است. ایران در جایی که از هنجارهای انقلابی دور شود بی ثباتی و چالش های بیشتری را روبه روی خود می بیند. به همین دلیل است که تقریبا پس از ۴۲ سال هنوز به طور شگفت انگیزی دوام داشته است.
چرا به رغم همه مشکلات و فشارها ایران سرپاست؟

نویسنده: مکس فیشر (Max Fisher) 

دیپلماسی ایرانی: ایران همه آنچه برای بی ثباتی یک کشور لازم است را یکجا دارد. با این حال، امروز همچنان سرپاست. دکتر محمد آیت اللهی تبار از دانشگاه Texas A&M که پیرامون سیستم سیاسی ایران مطالعه می کند و می گوید: ایران به باشگاه کوچکی از کشورها تعلق دارد که سیستم های آنها بادوام ترین ها در جهان هستند: آنهایی که از یک انقلاب اجتماعی خشن شکل گرفته اند. اینها شامل کوبا و کره شمالی – دیگر دشمنان سرسخت آمریکا – نیز می شوند که تلاش ها برای سرنگونی رژیم آنها مدت ها ناکام مانده است. همچنین است چین، ویتنام، الجزایر و چند کشور دیگر که متوسط عمر آنها تقریبا دو برابر سایر سیستم هاست. 

این بدان معنی نیست که این کشورها خوب اداره می شوند. در واقع در بسیاری از این کشورها فلاکت رایج است اما همگی دارای ویژگی هایی هستند که آنها را در برابر نیروهای چالشی در امان نگاه می دارد. 

استیون لویتسکی (Steven Levitsky) از دانشگاه هاروارد و لوکان وی (Lucan Way) از دانشگاه تورنتو به این نتیجه رسیدند که وقتی دولت های کمونیستی در سال 1989 فروپاشیدند، پنج دولت باقی مانده، همگی انقلابی بودند. آنها همچنین دریافتند که سیستم های انقلابی دوام بیشتری دارند و نسبت به باقی سیستم ها بهتر از بحران ها جان سالم به در می برند. 

دیگر نتایج از این قرار است: این دست از کشورها 72 درصد کمتر از سایر کشورها اعتراضات مردمی، اقدام به کودتا یا شکاف در میان نخبگان دولتی را تجربه کرده اند. یعنی همان مهمترین دلایل مرگ دیکتاتوری.

دولت های انقلابی ممکن است در اداره امور چندان با کفایت نباشند اما آن گونه عمل می کنند که هیچ رقیبی را از درون یا پایین برنخواهد تابید. این کنترل معمولا به هر سطحی از ارتش تا سرویس های امنیتی گسترش می یابد و رهبران را در استفاده از این نیروها برای سرکوب مخالفان جسورتر می کند. دستورات انقلابی نیز به طور چشمگیری منسجم هستند. این تعهد مشترک به هدف معمولا در روزهای اول انقلاب استوار می شود.

انقلاب جمهوری اسلامی ایران نیز همه اینها را با هم داشت. رهبر آن، روح الله خمینی، نظم قدیمی را به طور کامل در هم شکست و نهادهای انقلابی را تاسیس کرد. رهبران انقلابی، ارتش و سرویس های امنیتی نیز متحد شدند. انتظار می رفت که با درگذشت آیت الله خمینی این انقلاب نیز رو به نابودی رود اما این جنبش در نهادها و سازمان های اجتماعی عمیقا ریشه دوانده بود. 

برخی به اشتباه اعتراضات جنبش سبز در سال 2009 را نشانه ای از شکاف در سیستم می بینند اما در واقعیت این نوع تجزیه نخبگان تنها مقاومت سیستم را بیشتر می کند. به این ترتیب هر اعتراضی با جمع شدن قدرتمندترین رهبران و نهادهای کشور پشت سر دستور العمل موجود، وحدت را تقویت و گروه معترض را به حاشیه می راند.

ایران لمس متوسطی از دموکراسی را در اختیار می گذارد و جایی برای مخالفت عمومی و جناج بندی های سیاسی باز می کند، اما همه تفاوت ها در جناح های انقلابی است. حتی طرفداران اصلاحات عمیق هم گروگان سیستم هستند. ایران در جایی که از هنجارهای انقلابی دور شود بی ثباتی و چالش های بیشتری را روبه روی خود می بیند. به همین دلیل است که تقریبا پس از 42 سال هنوز به طور شگفت انگیزی دوام داشته است.

این استواری هشداری برای آنهایی است که امیدوار به سقوط ایران یا کوبا هستند. همچنین ممکن است روشن شود که چرا عملا همه دولت های دیگر با بی ثباتی های فزاینده ای روبه رو هستند. ویژگی های دستورات انقلابی عبارتند از: نهادسازی قوی، وحدت جامعه و انسجام سیاسی. ویژگی هایی که در سرتاسر جهان رو به افول اند. شاید به همین دلیل باشد که شکلی از دولت با ویژگی هایی کاملا معکوس در حال تقویت است: حکومت مرد مقتدر. 

دنیای امروز میزبان خوبی برای افراد مقتدر است. هنجارهای دموکراتیک رو به افول، احساسات عوام فریبانه در حال تقویت است و نهادها نیز تضعیف می شوند. بسیاری از اینها فاقد زیرساخت های انقلابی در سطح جامعه هستند. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری درصدد بازتولید انقلاب ها از بالا هستند.

منبع: نیویورک تایمز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: ایران جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ایران اقتدار ایران


( ۱۱ )

نظر شما :

فدوی ۰۱ تیر ۱۴۰۰ | ۰۹:۱۷
در این مقاله جایگاه استعمارگران قدیم و جدید من جمله خود آمریکا ، کجاست ؟ آیا اگر توطئه های شبانه روزی استعمارگران شیک پوش امروز نبود ، این انقلابها مجبور بودند نظام بسته را به باز ترجیح دهند ؟ و اساسا اگر زیاده خواهی استعمارگران نبود آیا اساسا نیازی به انقلاب بود ؟ با اختلاف زیاد مشکل اول جهان امروز همین آمریکایی است که اتفاقا توهم سالم پنداری خود و بد پنداری دشمنانش او را کور کرده است . فی المثل اگر از ژاندارم خاورمیانه ات می خواستی که رفورم های سیاسی واقعی و آزادی های مدنی راستین را در ایران گسترس دهد آیا اصلا انقلاب می شد که حالا نظریه پردازان ریاکارت اینگونه به نقد تمسخر گونه ی این انقلاب بپردازند . ... نازم جناب چین را که با همان حکومت به قول امریکاییها فلان فلان و فلانش دمار از روز و روزگار امریکا در آورده و هر جا سر می چرخانند هووی ناجورشان می ببینند و بالاخره امریکای تنها خور را مجبور خواهند کرد کمی از شکم چرانی های کاپیتالیستی خود بکاهد و با شریک جدیدش کنار بیایید .