تجدید نظر در سیاست ایالات متحده در قبال سوریه
مسیر به دمشق از مسکو می گذرد (بخش سوم)
نویسندگان: دنیل ال. مگرودر جونیور و رودریک اچ. مکاتی
دیپلماسی ایرانی: روسیه و ایران در چند سال گذشته در جنگ داخلی سوریه موفقیت های چشمگیری کسب کرده اند. از جلوگیری از سقوط دولت بشار اسد گرفته تا کاهش نفوذ ایالات متحده، اتحاد این دو کشور به دلیل هم گرایی منافع ژئوپلیتیک آنها اثبات شده است. اما این رابطه چگونه توسعه یافته؟ آنها چگونه در سوریه با یکدیگر همکاری می کنند؟ نقاط اصطکاک آنها چیست؟ و مسیر سیاست گذاری ایالات متحده در سوریه در میانه رقابت قدرت های بزرگ و مقابله با افراط گرایان چگونه خواهد بود؟
هم پوشانی منافع
اگرچه شکست دادن داعش دلیل اصلی مداخله روسیه در سوریه نبود، اما عاملی بود که بیشتر بازیگران در این کشور را متحد و در عین حال، مشکلی خاص برای دولت بشار اسد ایجاد کرد: لروم مقابله با نیروهای مخالف و داعش به طور همزمان. در تابستان 2015 که شرایط دولت اسد به شدت وخیم به نظر می رسید، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ایران، یک سری تعاملات در سطوح بالا بین سوری ها و روس ها را برنامه ریزی و آغاز کرد. نتیجه، ترکیبی قابل توجه بود از نیروهای دولت اسد که عملیات پاکسازی علیه شورشی های مخالف را پیش می بردند، روس ها که به آنها مشاوره می دادند و از آنها حمایت نظامی می کردند، و ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده که عملیات علیه داعش را با هماهنگی نیروهای دموکراتیک سوریه انجام می داد.
مداخله نظامی روسیه در سوریه به مثابه ایالات متحده، همچنان محدود مانده است. ایالات متحده به مبارزه با تروریسم و جلوگیری از تشدید تنش تمایل دارد و روسیه به حفظ منافع از طریق محافظت از دولت کنونی اسد. هر دو کشور در تلاشند تا با حداقل سرمایه گذاری به اهداف سیاسی خود برسند. بیشتر مشارکت های مسکو به صورت ارائه مهارت های فرماندهی و کنترل، اطلاعاتی، نظارتی، شناسایی و پشتیبانی هوایی از نیروهای متحد در میدان جنگ بوده است. مسکو علاوه بر استفاده از نیروهای شبه نظامی سوری وابسته به دولت این کشور (معروف به نیروهای ببر)، در سخت ترین ماموریت های پاکسازی در مناطق عمدتا شهری و برای حفظ حضور خود در سراسر سوریه به نیروهای متحد ایران مانند حزب الله اعتماد کرده است.
مساله جالب توجه اینکه روسیه سعی کرده برای جلوگیری از تشدید بیشتر درگیری ها مداخله خود را به صورت محدود پیش ببرد. برای نمونه، روسیه به حملات هوایی ایالات متحده که منجر به کشته شدن 200 مزدور گروه واگنر و نیروهای طرفدار بشار اسد در دیرالزور شد، واکنش شدیدی نشان نداد. به علاوه، اسرائیل هنوز هم به بمباران اهداف ایرانی در سوریه ادامه می دهد و اختلافات قابل توجهی بین روسیه و ترکیه درباره استان ادلب وجود دارد. با این حال، این خویشتن داری بیشتر استراتژیک است تا تاکتیکی و این امکان را برای روسیه فراهم می آورد تا به جای اقدامات کوتاه مدت، ایالات متحده را به تدریج در بلند مدت از صحنه خارج کند.
چالش ها و اصطکاک ها
وضعیت نهایی و سطح قابل قبول نفوذ برای هر یک از بازیگران در صحنه متفاوت است. سوریه کشوری در هم شکسته است که زیرساخت های آن به طور گسترده تخریب شده اند و دولت هنوز بر مناطقی از شمال، شرق و جنوب کنترل کامل ندارد. بهترین امید دولت سوریه این است که با حمایت روسیه و ایران کار را پیش ببرد. برای روسیه، این سطح از ثبات احتمالا کافی است. آنتون لاورُف، تحلیلگر مستقل، اینطور استدلال کرده که هدف روسیه ایجاد یک نیروی امنیتی سوری است که بتواند ثبات داخلی را بدون کمک خارجی حفظ کند؛ اما چنین اقدامی دشوار خواهد بود چرا که به محض اینکه روس ها صحنه را ترک کنند، فرماندهی و کنترل دولت سوریه ضعیف خواهد شد. از طرف دیگر، ایران ترجیح می دهد دولت سوریه همچنان به سطحی از حمایت نیاز داشته باشد چرا که در این صورت است که می تواند دسترسی مستمر خود را به خاک این کشور و ساخت انبارهای اسلحه در نزدیکی سرزمین های اشغالی حفظ کند.
از آنجا که مرزهای سوریه از همه جهات هدف دخالت های خارجی قرار گرفته اند، امید زیادی به بازگشت به وضعیت پیش از جنگ نیست. تمامیت ارضی کشور به خطر افتاده و دمشق بر همه خاک سوریه کنترل ندارد. مسیر پیش رو از هر جهت چالش برانگیز است. دیپلمات های روسی از طریق روند آستانه مذاکرات برای از بین بردن تنش ها را پیش می برند و امیدوارند نهایتا به یک توافق صلح دست یابند. هر کدام از بازیگر اصلی در صحنه از جمله متحدان و شرکای ایالات متحده مانند اسرائیل، اردن، عربستان سعودی، ترکیه و نیروهای دموکراتیک سوریه برای تامین منافع خود با روسیه همکاری می کنند. مشکل سوریه برای ایالات متحده بدون انتخاب گزینه های مشخص سیاست گذاری که امنیت اسرائیل را تامین، ایران را مهار و ثبات منطقه را تضمین کنند، ممکن نخواهد بود. ایالات متحده همچنین باید به وضعیت پایگاه التنف رسیدگی کند. به علاوه، برای تشکیل و هدایت ائتلاف بین المللی که مایل به پذیرش چالش های موجود از جمله فجایع انسانی و ده ها هزار مظنون داعشی باشد، به یک رهبری مشخص و تامین مالی نیاز است. در حال حاضر، هیچ یک از بازیگران درگیر تعهد تمام و کمال به رسیدگی به فاجعه در سوریه ندارند. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: بروکینگز / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :