از صراحت علی اکبر صالحی تا تهدید وزیر امور خارجه آلمان، سرانجام برجام چه خواهد بود؟

منافع کلان سیاسی، امنیتی، اقتصادی و معیشتی کشور تعیین کننده سرنوشت لوایح FATF

۰۲ دی ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۹۸۳۰۴ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
احد رضایان قیه باشی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که منافع کلان سیاسی، امنیتی، اقتصادی و معیشتی کشور تعیین کننده سرنوشت لوایح FATF  است، پیرامون نگاه دولت بایدن به برجام بر این باور است که بازگشت فوری به برجام و لغو بخشی از تحریم‌ها یک ابزار برای بازتعریف سیاسی و دیپلماتیک آمریکا در سطح جهان و مشروعیت بخشی به اقدامات آتی دولت بایدن خواهد بود. به این ترتیب که بایدن با بازگشت آمریکا به برجام دوباره برای خود یک مشروعیت دیپلماتیک تعریف خواهد کرد و با این  بازتعریف مشروعیت دیپلماتبک به دنبال اجماع سازی علیه تهران خواهد بود که اگر ایران مطابق با آنچه که ایالات متحده آمریکا مد نظر دارد عمل نکرد، جهوری اسلامی را در یک بن بست و انزوای سیاسی و دیپلماتیک قرار دهد.
منافع کلان سیاسی، امنیتی، اقتصادی و معیشتی کشور تعیین کننده سرنوشت لوایح FATF

دیپلماسی ایرانی - دیروز دوشنبه شاهد نشست دو ساعت و نیمه غیررسمی وزرای امور خارجه ایران و گروه ۱+۴ (آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) با حضور جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بودیم بودیم؛ نشستی که به فاصله ۵ روز از نشست پیشین کمیسیون مشترک برجام (در سطح معاونین وزرا) برگزار شد. با وجود آن که این نشست غیر رسمی و مجازی با یک بیانیه پنج ماده‌ای بر تلاش طرفین برای عمل به تعهدات برجامی و حفظ توافق اصلی سخن تاکید کرد، اما به نظر می رسد که شرایط متفاوت از آن چیزی است که تهران مد نظر دارد، به خصوص آنکه بسیاری معتقدند با پیروزی بایدن، بازگشت امریکا به برجام تدریجی و در عین حال با پیش شرط هایی در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر فضای سیاسی و دیپلماتیک کنونی، گفت وگویی را با احد رضایان قیه باشی، پژوهشگر پسادکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین‌الملل پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

در حالی دیروز دوشنبه نشست غیر رسمی وزرای امور خارجه کشورهای حاضر در برجام به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد که نشست پیشین کمیسیون مشترک برجام در سطح معاونین وزراء که چهارشنبه هفته گذشته برگزار شد با چاشنی گلایه همراه بود. از نگاه شما اساساً برگزاری این نشست در سطح وزرا نشان از مهیا شدن بستر برای بازگشت ایالات متحده آمریکا به برجام و مثبت شدن فضای بین طرفین دارد و یا به عکس دال بر تشدید اختلاف نظرها و کشیده‌شدن منازعه به سطحی بالاتر از معاونین وزرا است، چرا که در این بین بسیاری از کارشناسان معتقدند اساساً بازگشت جو بایدن به برجام تدریجی و در عین حال با پیش شرط هایی در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای است. در حالی که دولت و شخص رئیس جمهور معتقد است که رئیس جمهور جدید ایالات متحده در کوتاه ترین زمان ممکن و بدون پیش شرط به برجام باز خواهد گشت؟

همانگونه که به درستی اشاره کردید در چند هفته اخیر بعد از پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا تحلیل ها و ارزیابی های دوگانه ای در خصوص بازگشت بایدن به برجام در سطح رسانه ای و محافل سیاسی داخلی، منطقه ای و بین المللی مطرح شده است. اگر چه که نگاه منطقی حکم می کند بازگشت رئیس‌جمهور آمریکا به برجام، یحتمل تدریجی و با پیش شرط هایی در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران باشد، اما به نظر من بهترین و مطلوب ترین سناریو «آمریکایی – دموکراتی» بازگشت فوری بایدن به توافق هسته ای و لغو تحریم های ایران بدون هیچ پیش شرطی است. یعنی همان گونه که دونالد ترامپ از برجام خارج شد باید جو بایدن به توافق هسته‌ای بازگردد.

 بر چه مبنایی این سناریو را سناریوی مطلوب «آمریکایی – دموکراتی» می‌نامید؟

چرا که من معتقدم جو بایدن و حزب دموکرات در ایالات متحده آمریکا برجام را توافقنامه ای مبتنی بر یک روند دموکراتیک در سایه پروسه دقیق، پیچیده و طولانی مدت دیپلماتیک می دانند که مشروعیتی جدی برای آمریکا در سطح بین‌المللی با حل و فصل پرونده مهم و حساس هسته ای ایران ایجاد کرد. لذا اگرچه در داخل آمریکا فشارهایی بر جو ‌بایدن در خصوص عدم بازگشت به برجام تا تعیین تکلیف پرونده هسته‌ای، پرونده توان دفاعی و موشکی و همچنین نفوذ منطقه‌ای ایران وجود دارد، کما این که مشابه همین فشارها در داخل و از جانب اصولگرایان و مجلس یازدهم بر حسن روحانی نیز وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که خود رئیس جمهور آمریکا برای بازگشت برای ایالات متحده آمریکا انگیزه و توان کافی را دارد. لذا من معتقدم احتمالاً جو بایدن برعکس ترامپ تمایل دارد ایالات متحده آمریکا را بدون هیچ هیاهوی دیپلماتیک و رسانه ای دوباره به نشست کمیسیون مشترک برجام باز گرداند. دقیقاً همان کاری که جو بایدن برای دیگر توافقنامه ها به خصوص توافقنامه آب و هوایی پاریس انجام خواهد داد. یعنی بایدن تلاش دارد بدون جنجال سیاسی و دیپلماتیک نماینده آمریکا را در نشست توافقات حاضر کند و دوباره به تعهدات خود عمل خواهد کرد. بنابراین در خصوص توافق هسته‌ای نیز این یک سناریوی مطلوب، هم برای بایدن و برای حزب دموکرات است. اما احتمال دارد در این بین جو بایدن توافقات پشت پرده ای با جمهوری اسلامی ایران در خصوص کیفیت و چند و چون بازگشت به برجام داشته باشد.

اتفاقا در راستای نکته پایانی شما اخیراً در محافل سیاسی و رسانه‌ای حواشی پیرامون سفر سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه به عمان مطرح شد که بسیاری این سفر را همان گفت‌وگوها و مذاکرات پشت پرده تهران با دولت بایدن می‌دانستند. اگرچه این مسئله از طرف وزارت امور خارجه و خود آقای عراقچی تکذیب شد. تحلیل شما در این باره چیست؟

من هم معتقدم که توافقات و مذاکرات پشت پرده آن چیزی نیست که در سفر عراقچی به عمان بتوان به آن دست یافت. چون من اعتقاد دارم که هرگونه مذاکره‌ای احتمالاً دو هفته مانده به شروع رسمی دولت جو بایدن خواهد بود. یعنی شرایطی که اکنون بر فضای دیپلماتیک ساری و جاری نشان از تلاش برای مذاکرات پشت پرده ندارد. یعنی بستر این مذارکات فعلا وجود ندارد. به این دلیل که هر گونه مذاکره پشت پرده عملاً حواشی زیادی، هم برای جو بایدن و هم برای جمهوری اسلامی ایران به وجود خواهد آورد. 

دلیل شما برای مهیان نبودن مذاکرات پشت پرده بایدن با تهران چیست؛ آیا منظور کارشکنی احتمالی دولت دونالد ترامپ است یا جریان رادیکال داخلی؟

هر دو بُعد در یک هم افزایی نمی گذارند که این مذاکرات پشت پرده صورت گیرد. چون از یک طرف قطعا دونالد ترامپ از هرگونه تلاشی برای تخریب دولت جو بایدن از هم اکنون تا پایان دولت وی دریغ نخواهد کرد. بنابراین اگر در این مدت تلاش های پشت پرده برای مذاکرات بین ایران و آمریکا، به خصوص از سوی دولت بایدن شکل بگیرد دونالد ترامپ با آن شخصیت جنجالی سعی خواهد کرد آن را به یک حاشیه بزرگ، هم برای آمریکا و هم برای کل منطقه و جهان بدل کند. همانگونه که شاهد بوده‌اید دونالد ترامپ در این چهار سال استاد جنجال سازی بوده است. ضمن این که کوچکترین تلاش برای مذاکرات پشت پرده با دولت جو بایدن از طرف اعضای دولت حسن روحانی و به خصوص دستگاه سیاست خارجی قطعاً با جنجال و واکنش‌های رسانه‌ای و سیاسی اصولگرایان و مجلس یازدهم همراه خواهد بود و می تواند عملاً فضا را بیش از پیش تندتر کند که در راستای منافع و اهداف اصولگرایان در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود، مگر آن که مذاکرات با مجوز رهبری انجام شود. مضافا کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز قطعاً با این مذاکرات پشت پرده ایران و دولت جو بایدن برای بازگشت فوری آمریکا به برجام، آن هم بدون پیش‌شرط مخالف هستند. بنابراین مذاکرات به چند روز مانده به دولت آغاز خواهد شد. پس با این سطح از حساسیت، هم از سوی دولت دونالد ترامپ، هم اصولگریان داخلی و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، هرگونه مذاکره پیش و پشت پرده بین تهران و دولت جو بایدن به روزهای آتی موکول خواهد شد.

با ارزیابی که ارائه کردید شما تا چه اندازه معتقدید که دولت حسن روحانی یک فرصت مغتنم برای جو‌بایدن خواهد بود، لذا رئیس جمهور آمریکا باید تا پیش از پایان عمر دولت دوازدهم از این فرصت استفاده کند؟

این نکته جز همان ارزیابی هایی است که امروز در صحنه سیاسی ایالات متحده آمریکا به یک واقعیت غیرقابل انکار بدل شده است. چراکه با ارزیابی کلی از فضای سیاسی داخلی در جمهوری اسلامی ایران به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان و جریان میانه‌رو بخت چندانی در انتخابات پیش رو نداشته باشند و یحتمل کرسی پاستور و دولت سیزدهم به یک اصولگرای رادیکال و یک فرد نظامی خواهد رسید. به هر حال با تلاش های مجلس یازدهم برای اصلاح قانون انتخابات و همچنین فضاسازی های مخرب علیه برجام، مذاکره با آمریکا و تخریب هرگونه فعالیت دیپلماتیک در این خصوص و نهایتاً رادیکال کردن فضای سیاسی داخلی برای موج سواری اصولگرایان نشان می دهد که اکنون این جریان عزم جدی خود را جزم کرده است که به کرسی پاستور برسد. این مسئله بیش از پیش اکنون برای خود آمریکایی ها مسجل شده است. بنابراین اگر جو بایدن به دنبال بازگشت به برجام است باید در فرصت کوتاه تا پایان عمر دولت حسن روحانی آن را انجام دهد وگر نه که با روی کار آمدن گزینه رادیکال در ایران به عنوان رئیس‌جمهور عملاً فضا برای مذاکرات بسیار سخت و پیچیده خواهد شد. کما این که من معتقدم در چنین فضای سیاسی و دیپلماتیک احتمالی ناشی از روی کار آمدن یک گزینه اصولگرای رادیکال در ایران حتی اگر یک گزینه جمهوریخواهی غیر از دونالد ترامپ به جای بایدن روی کار می آمد تلاش جدی برای بازگشت فوری به برجام انجام می‌داد چرا که اتفاقاً در سایه بازگشت مجدد آمریکا به توافق هسته‌ای و بازتعریف روابط تخریب شده ایالات متحده با جامعه جهانی است که می توان ایران را بیش از پیش کنترل کرد؛ اتفاقی که در دوره باراک اوباما و معاون اولی جو بایدن پی گرفته شد. یعنی کاخ سفید در دوره بایدن دوباره سعی خواهد کرد که همان رویه دولت باراک اوباما را در اجماع سازی علیه ایران پیش بگیرد.

با این تفاسیر شما معتقدید حتی اگر جو بایدن به فوریت و بدون پیش شرط به توافق هسته ای بازگردد در خصوص مسائل مورد اختلاف مانند توان دفاعی و یا نفوذ منطقه‌ای می‌تواند با یک اجماع سازی اهداف مد نظر کاخ سفید را پی بگیرد؟

قطعاً چنین است. تحلیل و ارزیابی پیشین من بر دال بر این نیست که جو بایدن با بازگشت فوری به برجام و لغو تحریم ها اجازه خواهد داد که تهران کماکان سیاست منطقه‌ای و دفاعی خود را پیش بگیرد. بلکه من معتقدم بازگشت فوری به برجام و لغو بخشی از تحریم‌ها یک ابزار برای بازتعریف سیاسی و دیپلماتیک آمریکا در سطح جهان و مشروعیت بخشی به اقدامات آتی دولت بایدن خواهد بود. به این ترتیب که بایدن با بازگشت آمریکا به برجام دوباره برای خود یک مشروعیت دیپلماتیک تعریف خواهد کرد و با این  بازتعریف مشروعیت دیپلماتبک به دنبال اجماع سازی علیه تهران خواهد بود که اگر ایران مطابق با آنچه که ایالات متحده آمریکا مد نظر دارد عمل نکرد، جهوری اسلامی را در یک بن بست و انزوای سیاسی و دیپلماتیک قرار دهد.

اما در کنار نفوذ منطقه ای و توان دفاعی، هم برای اروپایی ها و به ویژه دولت بایدن بی شک مسئله حقوق بشر در سایه اعدام روح الله زم نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و می تواند به عنوان یک پیش شرط دیگر در کنار موارد فوق در احیای برجام و لغو تحریم ها نقش جدی ایفا کند. کما این که مجمع عمومی سازمان ملل چهارشنبه هفته پیش ۲۶ آذرماه قطعنامه‌ پیشنهادی کانادا در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران را تصویب کرد. این قطعنامه با ۸۲ رای موافق در مقابل ۳۰ رای مخالف و ۶۴ رای ممتنع به تصویب رسید. مضافا پارلمان اروپا نیز به فاصله یک روز بعد و پنج‌شنبه گذشته ۲۷ آذر قطعنامه ای علیه ایران در همین زمینه تصویب کرد. با این وصف وزن پارامتر حقوق بشر چقدر اثر گذار است؟ به هر حال همین پارامتر حقوق بشر با محوریت تبعات اعدام روح الله زم است که به بیانیه ضد ایرانی شنبه هفته پیش فرانسه و نیز اتحادیه اروپا و به دنبالش فراخواندن سفرای آلمان و فرانسه به وزارت امور خارجه در روز بعد یعنی یکشنبه هفته گذشته منجر شد که شرایط را پیچیده تر کرد تا آنجا که به بیان صریح اروپایی ها و لغو نشست آنلاین سه روزه اقتصادی ایران - اروپا که قرار بود از دوشنبه هفته پیش برگزار شود، انجامید.

بی تردید نکات و اتفاقاتی که شما به آن اشاره کردید می‌تواند اثرگذار باشد. یعنی با وجود آن که هر کدام از این اتفاقات، مولفه های سازنده اتفاقات آتی هستند، اما باید در یک نگاه کلی و واقع‌بینانه دید که وزن اثرگذاری هر کدام از آنها در صحنه کلان سیاسی و دیپلماتیک چقدر خواهد بود؟ علیرغم آنکه برخی معتقدند هر کدام از این اتفاقات دارای وزن بالایی برای تغییر وضعیت هستند، اما من بر این باورم بازگشت به برجام و لغو تحریم ها به قدری منافع بسیار زیاد سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک را هم برای اروپایی‌ها و هم برای ایالات متحده آمریکا به دنبال دارد که در یک نگاه اهم و فی الاهم، مسئله اعدام روح الله زم می تواند در حاشیه قرار گیرد. اگر چه با تلاش های دیپلماتیک کانادا و اتحادیه اروپا شاهد صدور دو قطعنامه در سازمان ملل و اتحادیه اروپا علیه ایران در حوزه حقوق بشر بوده ایم. پس مسئله حقوق بشر فقط در مجمع سازمان ملل و اتحادیه اروپا به برخی اقدامات دیپلماتیک منجر خواهد شد مگر آنکه اروپایی ها و ایالات متحده آمریکا بخواهند از این مسیر هم به دنبال افزایش فشار به تهران باشند که می تواند قطعنامه های جدی تر و سنگین تری را در اتحادیه اروپا و شورای امنیت برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد، آن گاه مسائل فرق می‌کند. اما فعلاً آن چیزی که اهمیت دارد، پرونده هسته ای، توان دفاعی و نفوذ منطقه‌ای است و اولویت و تمرکز اروپا و آمریکا هم روی این سه پرونده است. کما اینکه در ایران هم این مسئله می‌تواند دیگر اقدامات را تا اندازه ای تحت الشعاع قرار داد. شما در ترور دکتر فخری زاده شاهد بودید که فضا به سمت واکنش انتحاری ایران پیش رفت، اما تاکنون با هوشمندی ایران اقدامی در دستور کار قرار نگرفته است. یعنی در یک صحنه کلان سیاسی و دیپلماتیک منافع طرفین حکم می‌کند که برخی مسائل در اولویت های بعدی قرار گیرند.

در تایید تحلیل شما که تا به اکنون ارائه داشتید اتفاقاتی نظیر بررسی مجدد لوایح باقی مانده FATF  در مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا سخنان چهارشنبه هفته گذشته رهبری مبنی بر عدم فرصت‌سوزی برای لغو تحریم ها حتی یک ساعت، دال بر تغییر اقتضائات فضای سیاسی داخلی و دادن پالس مثبت برای مذاکره است. چرا که می توان این گونه برداشت کرد احتمالاً بررسی مجدد دو لایحه پالرمو و CFT در مجمع تشخیص مصلحت نظام به معنای برداشتن موانع بانکی برای برخورداری از امتیازات تجاری و اقتصادی برجام در سایه بازگشت جو‌ بایدن به توافق هسته ای و لغو تحریم ها است، هر چند که به نظر می رسد بررسی مجدد این دو لایحه اکنون جبهه بندی و صف بندی موافقان و مخالفان این لوایح را احیا کرد، ضمن این که بازگشت این لوایح به مجمع لزوماً به معنای نظر مثبت برای تایید آنها نیست؟

بررسی مجدد دو لایحه پالرمو و CFT در مجمع تشخیص مصلحت نظام اگرچه که به فضای دو قطبی مخالفان و موافقان در محافل سیاسی و رسانه‌ای داخل کشور دامن زده است، اما به هرحال نفس بازگشت این لوایح به مجمع می تواند یک پالس مثبت دیپلماتیک را به همراه داشته باشد. با وجود آن که برخی نمایندگان مجلس مانند رئیس کمیسیون امنیت ملی و یا برخی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام به صراحت از عدم تصویب این لوایح سخن گفتند، ولی آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود منافع کلان سیاسی، امنیتی، اقتصادی و معیشتی کشور است. بنابراین اگر فضا و اقتضائات ایجاب کند با نظر مثبت رهبری می‌توان عنوان کرد که شاید تایید این لوایح دور از واقعیت نباشد. البته تهران برای حل و فصل تبعات پذیرش آن سعی خواهد کرد با پیش شرط هایی نحوه ارتباط با برخی از گروه های نیابتی در منطقه را هم تعیین تکلیف کند. پس فضا مثبت است. خصوصا که سخنان چهارشنبه هفته گذشته رهبری مبنی بر عدم فرصت‌سوزی برای لغو تحریم ها حتی یک ساعت، دال بر تغییر اقتضائات فضای سیاسی داخلی و دادن پالس مثبت برای مذاکره است. ضمن اینکه من معتقدم صف بندی سیاسی و رسانه‌ای مخالفان و موافقان این لوایح بیشتر یک موج سواری برای انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو است. از این بابت که هر کدام از این جریان های موافق و یا مخالف که در نهایت بتوانند به منافع خود در سایه تایید و تصویب و یا عدم تصویب این لوایح دست پیدا کنند تا اندازه بسیار زیادی می توانند روی افکار عمومی برای انتخابات پیش رو حساب باز کنند. بنابراین دسته بندی کنونی بیشتر به دلیل انتخابات پیش رو است.

در این بین شاهد مواضع صریح علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی پیرامون نقد به طرح جنجالی مجلس موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و نیز حمله به اقدامات دیپلماتیک دولت محمود احمدی‌نژاد، به خصوص در دوره دهم بودیم. این مسائل در این شرایط به چه معناست. آیا اختلاف دولت و مجلس به قدری پررنگ است که می تواند شرایط تحت الشعاع قرار دهد؟

من معتقدم اصولگرایان عملاً در این فضا اهداف و منافع خود را دنبال می کنند. یعنی نمایندگان مجلس از طریق اصلاح قانون انتخابات و یا تصویب کلیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها سعی می کنند شرایط را مطلوب با جریان سیاسی همسو با خود تعریف کنند تا بتوانند وضعیت را در آستانه انتخابات به نفع خود تغییر دهند. در ابن بین مواضع برخی از این نمایندگان مانند آقای زاکانی که به صراحت عنوان می‌کند مانع از بازگشت حسن روحانی برجام خواهد شد، می تواند به دو قطبی ها دامن بزند. یعنی قطعاً این فضای رادیکالی که در اثر اقدامات مجلس شکل گرفته است می تواند واکنش تند دولت و جریان های سیاسی همسو را به دنبال داشته باشد، کما اینکه در یک هفته گذشته حسن روحانی هم از بازگشت بدون پیش شرط به برجام تا تلاش برای لغو تحریم ها، مذاکره، نقد مجلس و یا تفسیر قانون اساسی سخن می گوید. یا آقای صالحی در لحنی صریح این گونه به طرح مجلس و یا مذاکرات دوره احمدی نژاد می تازد. این مسائل نشان می‌دهد که اکنون این صف بندی ها بین دولت و مجلس عملاً یک صف بندی ناشی از تقابل دو جریان عمده سیاسی در کشور است هرکدام که بتوانند به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کنند می توانند کرسی پاستور را در ۱۴۰۰ از آن خود کند.

در این بین هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان پس از پایان نشست دیروز دوشنبه کمیسیون مشترک برجام در یک تهدید ضمنی عنوان کرد که ایران باید از آخرین فرصت برای حفظ توافق هسته‌ای استفاده کند. ضمن این که وی پیشتر هم در گفت وگویی از برجام پلاس و گنجاندن پیش شرط هایی در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران سخن گفت. این مواضع برلین نشان از چه دارد؟ آیا واقعاً بر خلاف ارزیابی شما باید در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای گفت و گوهایی انجام شود؟

همانگونه که اشاره کردم قطعاً هرگونه تلاش برای بازگشت به برجام و لغو تحریم ها از سوی جو بایدن به معنای شکل گیری مشروعیت دیپلماتیک در خصوص اجماع سازی علیه ایران برای واشنگتن است. بنابراین در یک سو جو بایدن به فوریت به دنبال بازگشت به برجام و لغو تحریم ها است تا مشروعیت ایجاد کند و از طرف دیگر کشورهای اروپایی به خصوص آلمان سعی می‌کنند با نقشی که بر عهده گرفتند از هم اکنون زمینه را برای وادار کردن ایران به دادن برخی امتیازات در حوزه موشکی و نفوذ منطقه مهیا کنند. بنابراین آنچه که هایکو ماس در دو هفته اخیر بر آن تاکید می کند نوعی آماده‌سازی زمینه برای بازیگری جو بایدن بعد از کسب مشروعیت و بازگشت به برجام است.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: احد رضایان قیه باشی ایران در روسیه آمریکا برجام اتحادیه اروپا لوایح fatf جو بایدن


( ۵ )

نظر شما :

خسرو ۰۲ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۵۷
تحلیل با نگاه ایران محور انجام شده است ، آقای قیه باشی فرمودند که ؛ بایدن برای باز تعریف سیاسی و دیپلماتیک برای امریکا و ایجاد مشروعیت به برجام باز میگردد ، کاش اینطور میشد ولی چرا برجام برای باز تعریف سیاسی و مشروعیت امریکا تا این اندازه باید مهم باشد ؟واقعا مشروعیت جهانی چه تعریفی دارد ؟ در جهانی که برای کشتار صدها هزار نفر مسلمان آراکانی یا فلسطینی یا یمنی یا... برخورد جدی صورت نمی گیرد چرا اعدام زم موجب محکومیت جهانی ایران میشود ؟ معیارهای مشروعیت ایران با شاخص های مشروعیت غربی ها ده درصد همپوشانی ندارد ، پس با نگاه ایرانی نمی توان ، رفتار بایدن را با برجام رصد کرد ، بهتر است دیپلماسی ایرانی ، از نوشته های ژورنالیست های امریکایی در این مورد استفاده کند
بیژن جعفری ۰۳ دی ۱۳۹۹ | ۱۳:۲۱
جهت گیری این تحلیل بیَشتر در جهت مهار ایران توسط اروپا و امریکاست، حتما به درد طراحان اروپا- امریکا میخورد، ولی بیمهری به منافع و اینده ی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ایست در ثانی بی مهری به تصویبات هسته ای مجلس است که جناب وزیر امور خارجه اخیرا در رویش مانور دادند.
پيمان ۰۵ دی ۱۳۹۹ | ۰۰:۰۱
به عنوان کارمند وزارت خارجه معتقدم بایدن برای نشان دادن راه و رسم متفاوت سیاست خارجی خود، به برجام باز می گردد و پس از آن توقعات از ایران شروع خواهد شد. عدم بازگشت ایران از گام های 5 گانه تنبیه ایران را در پی خواهد داشت. بایدن حسن نیت نشان خواهد داد اما رادیکال های داخلی پاسخ درخوری نشان نخواهند داد و اروپا ابتکار عمل تحریمی را به دست خواهد گرفت. ظریف از بایدن خواهد خواست که تحریم ها لغو شود اما برطرف شدن تحریم ها زمانبر خواهد بود و همین زمانبر بودن باعث خواهد شد تا ایران اقدامات مقتضی را اناج ندهد و طرف آمریکایی دچار شک و تردید شود.