فارغ از مباحث جاری تایید یا رد طرح
بررسی خروج و عدم اجرای پروتکل الحاقی در شرایط کنونی وفق حقوق بین الملل
نویسنده: محمد کاویانی طالقانی مقدم
دیپلماسی ایرانی: این نگارش در پی تبیین عواقب تصمیم لغو ناگهانی پروتکل الحاقی کنوانسیون NPT است و گفتمان آن متمرکز بر منافع کشورمان و صرف نظر از موافقت، یا موضع گیری علیه برنامه جامع اقدام مشترک و اجرا یا عدم اجرا پروتکل مذکور است و بر مبنای قواعد حقوق بین الملل مورد نگارش قرار گرفته است.
لازم به ذکر است در ابتدا اشاره شود که در مباحث این چنینی توجه به تمرکز و نگاه پژوهنده در مورد بحث بسیار با اهمیت است چراکه ممکن است امر بر خواننده و مخاطب مشتبه شود و مواردی را در ذهن با هم خلط شده و نتیجه به صورت غیر علمی انعکاس پیدا کند. این مورد را با مثالی باز می شود. در نظر بگیریم راجع به معایب دیپلماسی صحبت می شود. بدیهی است که وقتی تمرکز روی جنبه های منفی این موضوعِ موثر در حقوق و روابط بین الملل است نکات مثبت جایی ندارد. لذا نباید امر مشتبه شود که پس اساساً دیپلماسی به چه درد می خورد یا بالعکس با تمرکز بر مزایای دیپلماسی و نتایج آن، بدون در نظر گرفتن نگاه پژوهشی و تمرکز بحث، خلط و گفته شود همه چیز را به دیپلماسی بسپاریم. لذا در مورد این نگاشته نیز همین مهم ماجراست و باید توجه شود که اجرا یا عدم اجرای پروتکل الحاقی فقط از این جنبه منبعث از حقوق بین الملل مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفته است، و نه جوانب دیگر.
بنا بر آنچه گفته شد، با عنایت به وقایع اخیر در شورای حکام آژانس انرژی اتمی و مهم تر از آن شهادت اخیر یکی از موثرترین دانشمندان صنایع دفاعی و انرژی اتمی که خود یک چالش بزرگ است. چالشی که برای من به عنوان یک شهروند جای سوال دارد که چگونه دشمن لایه های دفاع و حفاظت از سرمایه ها را پشت سر گذاشته و منجر به این حادثه ناگوار شده است. وانگهی فارغ از این مهم اخیر، اکنون برخی از افراد به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند. گفته می شود که لازم است پروتکل الحاقی لغو شود. پروتکلی که بر مبنای آن دشمنان اجازه می یابند با متخصصان مهم کشورمان مرتبط شوند، آنان را شناسایی کنند و درصدد حذفشان برآیند. این قضیه خود بحثی مهم است و به مطالعه جداگانه نیاز دارد اما در مجموع بر اساس قواعد حقوق بین الملل راجع به چنین تصمیمی می توان چنین عنوان کرد:
اجرای پروتکل الحاقی به کنوانسیون منع اشاعه سلاح های هسته ای NPT اشتباه یا درست که این نیز خود بحثی جداگانه نیاز دارد، اما بر اساس آنکه از روی حسن نیت کشورمان و بر مبنای تعهد به راستی آزمایی در نظام انرژی هسته ای کشورمان در مقابل جامعه جهانی اجرایی می شود در کمترین تاثیر آن علاوه بر مسدود کردن بهانه ها و اتهامات واهی گذشته، دلیلی بر حسن نیت کشورمان ایران در تعامل با دنیا در استفاده صلح آمیز انرژی هسته ای بوده و در عمل با وجود سایر تقلیلات تعهدات برجامی ایران، یک دلیل مؤثر در عدم قرار گیری ایران در ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد به عنوان تهدید صلح و امنیت بین الملی است.
وفق حقوق بین الملل، در حقوق معاهدات، چنانچه یک کنوانسیون، معاهده یا توافق بین المللی، خاصه بین دولت ها با یک نقض تعهد اساسی، نقض شرطی که صراحتا یا ضمنا مبنای آن توافق، معاهده و ... قرار گرفته باشد، مواجه شود، می تواند نابودی آن را باعث شده و ممکن است اثرات بسیار خطیری را برای طرف ناقض به همراه داشته باشد.
حال در این باره اگر با عدم اجرای پروتکل الحاقی، موردی که در مذاکرات و تضمین اجرای تعهدات هسته ای کشورمان مبنی بر استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای مورد مطالبه قرار داشته و جزء جدانشدنی تعهدات احتمالی ایران بوده است به صورت ناگهانی، دشمن، دشمنی که هیچ عهدی را وفا نکرده، نقض اساسی تعهدات هسته ای ایران را بهانه کرده و اجماع بسازد و ایران را به عنوان ناقض اساسی تعهدات هسته ای خود، و به عنوان تهدید صلح و امنیت بین المللی، کشورمان را مجدداً به شورای امنیت ببرد، تدبیر مسئولان در عدم آسیب بیشتر به کشورمان چیست؟! آیا حفاظت از ایران و ایرانی بهتر خواهد شد؟! یا افزایش اثرگذاری دشمن را با اقداماتی بدون پشتوانه حقوقی به دست خود فراهم می آوریم؟
از طرفی لازم است به امر مهم دیگری اشاره شود و آن اثر قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و لزوم اتخاذ رویکرد مناسب است که به عنوان متمم این تصمیم مطرح است. موردی که به نظر تکرار مواضع ناحق اجرای یک طرفه تعهدات برجامی از طرف اروپایی ها توسط ایران بوده و از التزامات حقوقی قوی برخوردار نبوده است و لحن آن سیاسی به نظر میرسد؛ حال اگر تصمیم برای اقدام مقتضی در برابر این قطعنامه اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد و آن تصمیم عدم اجرای ناگهانی پروتکل مذکور در این صورت نیز وضع چنین خواهد بود و بر اساس تعهداتی که ایران به هر حال اجرای آن را پذیرفته است تاثیرات مذکور را می تواند داشته باشد. کما اینکه با نگاهی می توان گفت که عملکرد سیاسی و متزلزل این قطعنامه با عدم اجرا و یا خروج ناگهانی کشورمان از پروتکل الحاقی که آثار حقوقی محکم در پی دارد قابل قیاس نیست. و به احتمال فراوان خروج ناگهانی، بدون بینش و آینده نگری و پیش بینی عواقب محتمل، میتواند خسارات سیاسی و امنیتی بسیاری را برای ایران در پی داشته باشد.
از وجهی دیگر در مورد رابطه اجرای پروتکل الحاقی و شهادت دانشمند هسته ای شهید فخری زاده، اگر خلأها یا خائنین و نفوذیان موجب شهادت نامداران این سرزمین مثل حاج قاسم سلیمانی و شهدای دانشمند ما شده و می شوند نباید حلقه های حفاظتی را قوی تر کرد؟ نه این که از اصل صورت مشکل را پاک کرد. با وحدت ملاک از ماهیت روابط بین الملل و دنباله روی هر دولت نسبت به منافع خود حتی گاهی به صورت نامشروع، هنر حفاظت توسط نیروهای اطلاعاتی عملیاتی این است که در زمان ارتباطات فنی، دانشگاهی و دیپلماتیک مثلاً درخواست آژانس برای مصاحبه با یک مقام ارشد و مؤثر، کیفیت حفاظت ها مانع اثر گذاری دشمن شود، نه اینکه از اساس تصمیم شود که رابطه ها و برخی امور مثل اجرای پروتکل الحاقی قطع شود تا حفاظت کامل محقق شود.
وانگهی بر اساس آنچه گفته شد، اقدام مقتضی و پرهیز از انفعال امری مبین و غیر قابل اجتناب است، خاصه برای کشوری به مانند ایران با توجه به جمیع مولفه هایی که به لطف خدا داراست؛ اما بر اساس حقوق بین الملل و حقوق تعهدات بینالمللی لغو یا خروج ناگهانی و هیجانی و بدون عملیات حقوقی و دیپلماتیک مقتضی و بدون تمیز نسبت به آنچه اصلح است و در نظر داشتن الزام یا عدم الزام چنین اقداماتی توسط مسئولین ذی ربط که نماینده ملت ایران هستند و مسئول در برابر خدا و مردم؛ به طور حتم ایران را جلو تر نخواهد برد.
نظر شما :