تغییر موازنه های منطقه

بعد از ترور آبسرد چه می شود؟

۱۶ آذر ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۹۷۸۵۵ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: صلاح الدین خدیو
صلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: شلیک به برجام و هدف قرار دادن اعتبار ایران به عنوان یک بازیگر کلیدی در خاورمیانه هر دو آشکارا در پی بستن راه دیپلماسی هستند. با این نیت که دولت آینده آمریکا مستاصل شود و خشم ایران برای نشان دادن واکنشی فوری و احساسی برانگیخته شود.
بعد از ترور آبسرد چه می شود؟

دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه بسان بشکه ای باروت منتطر اخگری برای احتراق است. ترور آبسرد آشکارا این هدف شریرانه را دنبال می کرد: جرقه ای که بتواند آتش جنگ را شعله ور کند.

شلیک به برجام و هدف قرار دادن اعتبار ایران به عنوان یک بازیگر کلیدی در خاورمیانه هر دو آشکارا در پی بستن راه دیپلماسی هستند. با این نیت که دولت آینده آمریکا مستاصل شود و خشم ایران برای نشان دادن واکنشی فوری و احساسی برانگیخته شود.

اگر ایران که در وضعیتی دشوار قرار گرفته، واکنش نظامی نشان دهد، بهانه لازم برای جنگ بدست می آید و دست جو بایدن هم برای احیای برجام بیش از پیش بسته می شود. در اینجا وضعیتی مشابه جنگ کویت پیش می آید که عراق در تله ای گرفتار شد که هدف آن امحای ماشین جنگی آن به منظور بازتعریف موقعیت اسرائیل و تضمین برتری نظامی آن در منطقه بود.

ایران با درک مخاطره جنگ تمام عیار با آمریکا و اسرائیل و متحدان عربشان، آشکارا از درگیری نظامی مستقیم اجتناب می کند و می کوشد دستور کار خود یعنی بازیگری از طریق گروه های نیابتی و تداوم و تعمیق نفوذ منطقه ای را پیش ببرد. اسرائیل با فهم این نکته، درصدد تحمیل قواعد بازی خود به ایران از رهگذر افرایش اقدامات شبه جنگی و تحریک آمیز است.

دعوا بر سر چیست؟

نظام توازن قوایی که پس از جنگ سرد در منطقه ایجاد شد، نزدیک به نیم قرن ثبات خاورمیانه را علیرغم جنگ های مقطعی میان اعراب و اسرائیل و ایران و عراق حفظ کرد. این توازن نظامی بود از اتحادهای سیال به هدف جلوگیری از ظهور یک ابررقیب که دیگران را زیر فشار قرار دهد. این نظام زیرمجموعه ای از توازن دوقطبی جهانی بود. 

با خروج عراق به عنوان یک قدرت منطقه ای و سپس انقلاب های بهار عربی که ماحصل آن چند دولت شکست خورده و تمایل روزافزون آمریکا برای کاهش نقش سنتی خود در منطقه، شیرازه نظم قدیمی گسیخته و اولویت های سیاسی و نظامی تغییر کردند.

ایران از "دروازه شرقی" وارد جهان عرب شد و در نقش یک قدرت نوظهور کوشید، ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه را مطابق ترجیحات خود و انگاره هایش از امنیت ملی، باز تعریف کند.

ترکیه هم پس از نود سال در نقش بازیگری قدر به منطقه بازگشت.

عربستان که کلاه خود را پس معرکه می دید، با شتاب و هراسان به بازبینی چشم انداز منطقه ای خود پرداخت و با عبور از ایدئولوژی و ملاحظه الزامات استراتژیک به آغوش دشمن سابق یعنی اسرائیل پناه برد. اینگونه بود که مرد بد و "تحت تعقیب" خاورمیانه به صورت رسمی، به یکی از اجزای اساسی ترتیبات امنیتی آن تبدیل شد.

آیا راه حلی وجود دارد؟

هرگونه راه حل پایدار و قطعی در گرو توافق بازیگران اصلی بر سر تقسیم حوزه های نفوذ هر یک و تن دادن به یک رژیم توازن قوای جدید است. این هدف شوربختانه همیشه از راه صلح بدست نمی آید.

جنگ جهانی اول که از قضا با یک ترور آغاز شد، ریشه در دهه ها رقابت استراتژیک دولت های اروپایی بر سر ژئوپولتیک و حوزه نفوذ در مناطق مستعمره داشت.

رژیم اروپایی ناشی از آن، البته نامتوازن و ناپایدار بود و بذر جنگ دوم را همان اوان کاشت.

در اینجا ایران خواهان گفت وگو بر سر مسائل منطقه با دولت های عرب است. مشکل اما این است که اسرائیل را به عنوان یکی از قدرت های خاورمیانه به رسمیت نمی شناسد و به طرزی غریب ایدئولوژی و استراتژی و ژئوپولتیک در این مورد با هم عجبن شده اند.

عرب ها هم که کاملا زیر چتر اسرائیل رفته و با درک این نکته، می خواهند تکلیف ایران را یکسره کنند. این بوالهوسی البته محتاج حمایت تمام قد آمریکاست. ترامپ علفی بود که به دهان این اتحاد جدید شیربن آمده بود.
اولویت دولت جدید آمریکا، کنترل و محدود ساختن برنامه اتمی ایران است، نه منزوی کردن ایران. ائتلاف مذکور می خواهد در این زمینه با کشتن دیپلماسی برای دولت بایدن ریل گذاری کند.

اگر ایران بتواند کشورهای عرب را از اسرائیل جدا و با آنها مصالحه کند، بخشی از مشکل حل می شود، اما چشم انداز امیدبخشی در این زمینه وجود ندارد.

راهکار دیگر حل مشکل ایران و آمریکاست. این مساله هم عمیقا با سیاست داخلی ایران پیوند خورده و در کوتاه مدت قابل تصور نیست.

عجالتا احیای برجام و تغییر سیاست خاورمیانه ای آمریکا تنها راه خروج از بن بست فعلی و اجتناب از رویارویی مستقیم است. امری که رویای ایران و بخشی از راهبرد آن برای استفاده از کارت های زیادی است که در منطقه دارد و امیدوار است با گریز از جنگ، آنها را در بازتعریف نظام قوای جدید خاورمیانه بکار ببرد. این راهبرد البته معطوف به کوتاه مدت است و داستان خاورمیانه حالاحالاها تمام نمی شود.

صلاح الدین خدیو

نویسنده خبر

کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر مسائل کردی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: جو بایدن دونالد ترامپ کشورهای عرب منطقه ترور شهید فخری زاده ایران و اسرائیل ایران و امریکا ایران و امریکا و اسرائیل برجام موازنه منطقه


( ۱۲ )

نظر شما :

ahmad ۱۶ آذر ۱۳۹۹ | ۱۵:۵۴
مقاله واقع گرایانه ای بود.
یک ایرانی ۱۶ آذر ۱۳۹۹ | ۱۸:۲۸
کارشناس و نویسنده محترم این یادداشت با نگاهی کارشناسانه و بیطرف دیدگاه خود را بازگو کرده و یک کارشناس سیاسی هم باید اینگونه باشد و نه مانند بسیاری که در همین سایت هم نوشته ها یا گفتگوهای فراوانی از انها دیده میشود که از دریچه ی تنگ شعار و جناح به موضوع ها میپردازند و این چیزی نیست که خوانندگان این تارنما که میشود گفت دید کارشناسی تری دارند از این سایت میخواهند وگرنه آنان به سایتهای خبری و زرد سر میزدند !!
زیتون ۱۶ آذر ۱۳۹۹ | ۲۰:۱۷
چرا گزینه اتمی شدن ایران را در نظر نگرفتی .....مثلا دویست تا کلاهک هیدروژنی بگذاره روی میز (تمام برآوردهای اطلاعاتی غربی ها اشتباه بوده باشه).....نکته دیگرش اگر ماشین نظامی ایران از بین بره بازم ایران تشویق به ساخت کلاهک اتمی میشه که....مثل اینکه شما باورتون شده واقعا امریکا قادر مطلقه و جلوی ساخت بمب هسته ای را در ایران میتونه بگیره(دیگه کدخدا هم نه خود خدا)....گزینه زیاده مثلا چین به اسم کره شمالی به اندازه کافی پلوتونیوم در اختیار ایران گذاشته باشه....
شهروند ۱۶ آذر ۱۳۹۹ | ۲۱:۰۳
کشورهای عربی و مسلمانان منطقه، بدلیل تهدیدی که از طرف ایران احساس می‌کنند، ائتلاف با اسرائیل را انتخاب کرده اند، آمریکا و اسرائیل و اروپا و حتی کشورهای عربی منطقه، خواستار اعمال محدودیتهای هسته‌ای و موشکی و منطقه ای یکپارچه و طولانی مدت به ایران هستند و این امیدی که در ایران نسبت به بایدن وجود دارد، که مثلاً بدون اعمال محدویتهای موشکی و منطقه‌ای گسترده به ایران، به برجام برگردد و تحریمها را لغو کند، با واقعیتهای حال حاضر منطقه، منطبق نیست. یعنی آنچه که از طرف جامعه جهانی از ایران خواسته شده، یکسان است و مسأله اینجاست که ایران در وضعیت بحران اقتصادی، در چه حدی حاضر به انعطاف و پذیرش محدودیتها خواهد شد.
خسرو ۱۷ آذر ۱۳۹۹ | ۱۳:۱۱
در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی و بعد از آن محمد خاتمی ، هر دوکوشیدند که با اعراب رابطه جداگانه و صمیمی راه بیاندازند و روابط با غربیها و بخصوص امریکا و اسراییل را از اعراب جدا کنند ولی ناکام ماندند ، چون پیشینه روابط و تفاوتهای فرهنگی و مذهبی به قدری بار منفی دارد که جز با کار طولانی مدت و مداوم همکاریهای فرهنگی و اقتصادی ، میسر نمی شود ، و بدتر اینکه هر دو طرف نیاز واقعی و اضطراری برای ایجاد روابط را حس نمی کنند ، یادمان نرفته که بعد از برجام ، ایران با اعتماد به گسترش روابط با اورپاییها ، همه کشورها را فراموش کرد و یا عربستان سعودی وقتی امریکا و ترامپ را در کنار خود میبیند ، نیازی به روابط با ایران و یا دیگران حس نمی کند ، ولی در هر صورت بازیگران نظام جمهوری اسلامی با تجارب گذشته در قبول قطعنامه 598 و برجام و ... ثابت کردند که واقع بین هستند و کشور را درگیر جنگ بی خود نمی کنند
ایرانی گیاه خوار ۱۷ آذر ۱۳۹۹ | ۱۳:۲۴
در جواب شهروند.....کشورهای عربی و باصطلاح مسلمانان منطقه با حاکمان وابسته و سرسپرده بدلیل فشار از طرف امریکا هست که ائتلاف با اسرائیل را انتخاب کرده اند وچون این ائتلاف خیانت به آرمانهای فلسطین است قضیه را با تهدید ایران مطرح میکنند که بحث جدیدی نیست ، و بزرگترین تهدید خود اسرائیل است در منطقه نه ایران ، گویا شما گوشت زیاد خوردید آنهم از نوع خام .