وظیفه دشوار محور مقاومت در عصر غفلت اعراب
کشورهای عربی فراموش کرده اند اما تاریخ فراموش نمی کند
نویسنده: بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد
دیپلماسی ایرانی: تاریخ هرگز تحریم نفتی 1973 دول عربی را که برای تنبیه کشورهایی که از اسرائیل در جنگ «یوم کیپور» حمایت میکردند اجرا شد، فراموش نخواهد کرد. به طور دقیق تر تحریم پاسخی به دخالت آمریکا در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ به حساب می آمد؛ ۶ روز پس از آن مصر و سوریه کمپین نظامی علیه اسرائیل را تأسیس کردند تا مرزهای از دست داده شده در جنگ ۶ روزه در ماه ژوئن سال ۱۹۶۷ را پس بگیرند. در پاسخ به این عمل، OAPEC تحریم کانادا، ژاپن، هلند، انگلستان و آمریکا را به عنوان حامیان اسرائیل مطرح کرد. تحریم، دردسرهای زیادی برای کشورهای غربی به وجود آورد؛ در هلند که مورد تحریم کامل قرار گرفته بود، مضیقه بنزین باعث شد تا مردم به سیاق قرن نوزدهم قبل تر به دوچرخه روی آورند. در آمریکا صف های چند کیلومتری در پمپ بنزین ها به وجود آمد و دولت اقدام به طراحی کوپن سهمیه بندی سوخت کرد.
چنین ابتکار عملی از سوی اعراب در مقابله با اسرائیل، هرگز بعد از آن تکرار نشد. آن مهم شاید میراث ناسیونالیسم عربی بود که جمال عبدالناصر برای اعراب به یادگار گذاشته بود و با مرگ وی رفته رفته در سال های بعد رنگ باخت.
پس از انقلاب اسلامی ایران، به تدریج جبهه مقابله با اسرائیل از ناسیونالیسم عربی به محور مقاومت تغییر یافت. گروه های برآمده از شیعیان جنوب لبنان با حمایت ایران جلوی توسعه طلبی ارضی اسرائیل از شمال را سد کردند. حزب الله در این سال ها بیشتر از همه ارتش های عربی در طول جنگ های اعراب و اسرائیل، موفق به مهار رژیم صهیونیستی شده است.
از دیگر سو اما، کشورهای عربی به طور فزاینده ای در برابر اسرائیل وا داده اند، آنها عملا هویت اسلامی و استقلال رای خود را با مزایای رفاهی دنباله روی از غرب معاوضه کرده اند.
اما در این بین مورد «امارات متحده عربی» جالب توجه است؛ امارات همواره در دهه های اخیر، مینیاتوری از آنچه عربستان دلش می خواسته باشد اما ملاحضات اجازه آن را نمی داده، بوده است. دبی به عنوان نمونه در این سال ها به یک «دیسنی لند بزرگ» بدل شده که همه تفاخر حاکمان آن به ساختن برج های بلند و خشک کردن دریا برای ایجاد جزیره های مصنوعی است. محضورات "خادم حرمین شریفین" بودن اما، باعث شد تا عربستان خیلی دیرتر از امارات، به سمت بزک کردن خود با عناصر پوسته ای تمدن غرب برود. اما وقتی بن سلمان در نهایت، به اسم اصلاحات اجتماعی عربستان را هم به مدل امارات ملحق کرد، نشان داد که این محضورات، آن قدر هم که نشود زیر پایشان گذشت محکم نیستند.
اینک با برقراری روابط با اسرائیل توسط امارات، عربستان سعودی مجددا تمنیات درونی خود را با پایلوت امارات عملی می کند. از این طریق عربستان به دو هدف خود هم خواهد رسید؛ نخست اینکه امارات زهر حملات گروه های مبارز فلسطینی را میگیرد و با شکستن قبح توافق با اسرائیل، راه را برای عربستان هموار خواهد کرد. و در ثانی آزمونی از افکار عمومی اعراب خواهد کرد تا آمادگی جهان عرب برای عادی سازی رابطه با اسرائیل را بسنجد.
اما پیرو آنچه در ابتدای این نوشتار گفته شد، فراموش نکنیم ملک فیصل یکی از چند سیاستمداری بود که در سال ۱۹۷۳ تصمیم گرفتند تا در چارچوب سازمان اوپک صدور نفت به کشورهای غربی را متوقف کنند. وی در سال بعد توسط مجله تایم به عنوان مرد سال جهان انتخاب شد. اما در حال حاضر عربستان و مصر به عنوان دو کشور مدعی رهبری جهان اسلام، در عرض قریب به نیم قرن به درجه ای تنزل پیدا کرده اند که از اسرائیل حمایت می کنند و فلسطین را که نماد هویتی جهان اسلام است وجه المصالحه قرار می دهند.
به راستی آیا بدون وجود محور مقاومت، مهار اسرائیل با این کشورهای واداده عربی امکان پذیر خواهد بود؟ در اینجاست که اهمیت لبنان، سوریه، غزه و جمهوری اسلامی ایران در معادلات استراتژیک غرب آسیا برجسته می شود.
اسرائیل جایی کوچک و کم جمعیت است که مساحت فعلی آن اجازه ابرقدرت شدن را به آن نمی دهد. لذا الزامات استراتژیک برای توسعه ارضی در کنار توجیهات ایدئولوژیکی مانند ارض موعود و اعاده اسرائیل بزرگ، باعث شده که اسرائیل همواره مترصد فرصتی برای رساندن به مرزهای خود به نیل و فرات باشد.
این وادادگی اعراب اما، وظیفه دشوار محور مقاومت در این عصر غفلت اعراب را دشوارتر خواهد کرد.
نظر شما :