بهای سنگین نتانیاهو برای الحاق کرانه باختری
نمی توان روی اروپایی ها حساب باز کرد!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – موضوع الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی در پی توافق بنیامین نتانیاهو و بنی گانتس، رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی و رهبر فعلی حزب ابی و سفید در مورد تشکیل کابینه اعلام شد. براساس توافق مذکور که برای خروج اراضی اشغالی از بن بست کابینه منعقد شد، الحاق کرانه باختری در اول ژوئیه سال جاری میلادی/ ۱۱ تیر برای تصویب به کنست ارائه و در نزدیکترین زمان ممکن تصویب خواهد شد؛ اقدامی که با حمایت رسمی ۸ اردیبهشت/ ۲۷ آوریل ایالات متحده آمریکا، دولت نتانیاهو را در اجرای آن جری تر کرده است. اگرچه این اقدام از هم اکنون با واکنش ها، انتقاد و مخالفت های گسترده جهانی حتی کشورهای اروپایی مواجه شده است و در کنار آن بسیاری از کارشناسان و ناظران امر بر این باورند که عملیاتی کردن الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی یقیناً میتواند به افزایش خشونت ها و ناامنی در فلسطین و کل منطقه خاورمیانه بینجامد، اما به نظر میرسد که تلآویو و واشنگتن با سفر ۲۴ اردیبهشت/ ۱۳ می مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده به اسرائیل هماهنگیهای لازم را برای اجرایی کردن این الحاق انجام داده و نیز دو طرف در تلاشند تا زمان اجرایی شدن آن، زمینه مساعدی هم برای حمایت دیپلماتیک دیگر کشورهای عربی منطقه و به خصوص بازیگران اروپایی را فراهم آورند. اما علی رغم هشدار و انتقادات مطرح شده، اروپایی ها تا چه اندازه می توانند در برابر طرح الحاق کرانه باختری با اسرائیل مقابله کنند؟ آیا به واسطه تبعات گسترده مخرب سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک، امنیتی و گسترش خشونت ها، دولت جدید نتانیاهو ریسک الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی را خواهد پذیرفت؟ در این صورت آینده فلسطین و منطقه غرب آسیا چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به سوالات و پرسش هایی از این دست را در گفت و گویی با سید داوود صالحی، سفیر پیشین ایران در کشورهای اسپانیا و کوبا، مدیراسبق آمریکای لاتین وزارت امور خارجه و کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
با مطرح شدن طرح اسرائیل برای انضمام و یا بهتر بگوییم اشغال بخشی از کرانه باختری رود اردن و الحاق آن به سرزمینهای اشغالی در پی توافق بنیامین نتانیاهو و بنی گانتس، رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی و رهبر فعلی حزب ابی و سفید در مورد تشکیل کابینه و جدی شدن اجرای آن بعد از حمایت رسمی ۸ اردیبهشت/ ۲۷ آوریل ایالات متحده آمریکا از این طرح برخی از سران و مقامات اروپایی و اتحادیه اروپا از اول ژوئیه/ ۱۱ تیر صراحتا عنوان کردند در صورت عملیاتی شدن این اقدام در تاریخ موعود، تل آویو با واکنش قاره سبز و احتمال تحریم اسرائیل ار سوی اروپایی ها مواجه خواهد شد. در این راستا پیتر استانو، سخنگوی شورای عالی امنیت و سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جریان کنفرانس مطبوعاتی ۲۲ اردیبهشت/ ۱۱ می در بروکسل به امکان اتخاذ تدابیری علیه اسرائیل از جانب این اتحادیه در صورت اجرای طرح الحاق اراضی کرانه باختری اشاره کرد. به موازاتش جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ۳۰ اردیبهشت/ ۱۹ می در بیانیه ای رسمی به اسرائیل درباره اتخاذ هر گونه تصمیم یکجانبه که به الحاق سرزمینهای اشغالی فلسطینیان که مصداق نقض قوانین بینالمللی است، منجر شود هشدار داد و عنوان داشت که اتحادیه اروپا الحاق یک جانبه کرانه باختری به اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد. اینها علاوه بر آن است که تنها یک روز بعد از اظهارات بورل، اتحادیه اروپا در بیانیهای که به تایید ۲۵ کشور اروپایی از مجموع ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا به جز اتریش و مجارستان رسید از اسرائیل خواست از هر گونه تصمیم یک جانبه برای الحاق اراضی اشغالی فلسطین به اسرائیل خودداری کند، زیرا این اقدام نقض قوانین بین المللی به شمار میرود. به موازات آن وزارت امور خارجه آلمان نیز در بیانیه رسمی ۳۱ اردیبهشت/ بیستم می مخالفت خود را نسبت به الحاق کرانه باختری اعلام و نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کرد. از نگاه شما به عنوان فردی که در سمت سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا، سال ها حضور در اروپا را تجربه کرده اید و با توجه به آشنایی شما سیاست اروپایی ها در قبال اسرائیل، اساساً تاچه اندازه می توان روی تقابل قاره سبز با اسرائیل در صورت عملیاتی شدن طرح الحاق کرانه باختری حساب باز کرد؟
واقعیت امر این است که ما برای پاسخ بهتر و دقیق تر به سوال مهم شما باید چند نکته را مد نظر قرار دهیم تا به یک نتیجه گیری درست برسیم؛ نکته اول ناظر بر این مسئله است که اساساً اروپایی ها اکنون در یک دوراهی بسیار سخت برای حمایت یا عدم حمایت از رژیم غاصب صهیونیستی برای الحاق بخشی از کرانه باختری رود اردن به سرزمین های اشغالی قرار دارند، چرا که از یک سو قطعاً و بر مبنای حقوق بین الملل و حقوق بشر هرگونه اقدام صهیونیستها در الحاق، انضمام و یا بهتر بگویم اشغال بخشی از کرانه باختری رود اردن از اول ژوئیه (جولای) مغایر با تمام قراردادها، قوانین و موافقتنامه هایی است که پیشتر بین صهیونیست ها و مقامات فلسطینی پیرامون تعیین مرزهای ۱۹۶۷ منعقد شده است. لذا اروپا باید در برابر این نقض حقوق و قوانین از سوی اسرائیل واکنش نشان دهد تا وجهه جهانی خود در خصوص احترام به حقوق بین اللمل و حقوق بشر را حظ کند، اما از آن سو اساساً اروپا نمی تواند نسبت به آینده و امنیت رژیم صهیونیستی نیز بیتفاوت باشد. بنابراین اروپایی ها اکنون، نه می توانند چهره یک حامی تمام عیار را برای دادن چراغ سبز به اسرائیل به منظور شکستن تمام قوانین، مقررات و تعهدات در چارچوب حقوق بشر و حقوق بینالملل را بدهد و نه از آن سو نیز میتواند نسبت به فشارهای صهیونیستها و همچنین ایالات متحده آمریکا نیز سیاست سکوت و انفعال را پیشه کند. از طرف دیگر این نکته را هم باید گفت که با توجه به تبعات گسترده مخرب امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک، حقوقی و نیز احتمالاً پررنگ تر شدن خیزش و قیام مردم فلسطین، هم در کرانه باختری، هم در درون سرزمینهای اشغالی و همچنین به شکل بارزتری در نوار غزه اکنون خود صهیونیستها نیز نسبت به عملیاتی کردن این طرح در موعد مقرر (اول ژوئیه) نیز با چالشهای بسیار متعددی مواجه هستند. از این رو رژیم غاصب صهیونیستی سعی می کند در فرصت باقی مانده از تمام ظرفیت سیاسی و دیپلماتیک خود برای همراهی ایالات متحده آمریکا، بیشتر کشورهای اروپایی و نیز تعدادی از کشورهای عربی مرتجع و خود فروخته به آرمان فلسطین سوء استفاده کند تا توجیه حقوقی را در چارچوب حمایت دیپلماتیک این کشورها برای اشغال بخش دیگری از کرانه باختری رود اردن پیدا کند.
پیرو مسائل ذکر شده این نکته را هم باید مد نظر قرار داد که قطعاً هر گونه افزایش ناامنی در فلسطین میتواند به گسترده تر شدن ناامنی در کل منطقه خاورمیانه بینجامد و این مسئله به صورت غیرمستقیم و یا حتی مستقیم بر امنیت اروپا نیز اثرگذار خواهد بود. لذا اروپاییها که ماه ها است به شکل بسیار جدی با تبعات گسترده کرونا دست و پنجه نرم می کنند، سعی خواهد کرد از افزایش تنشها، گسترش خشونت ها و نیز تعمیق و تشدید ناامنی ها در فلسطین و کل منطقه غرب آسیا جلوگیری کند. از این رو اروپا از هم اکنون با هشدارهای دیپلماتیک و سیاسی خود در خصوص هر گونه اقدام اسرائیل سعی دارد تل آویو را از انجام برخی اقدامات رادیکال که قطعا به گسترش خشونت ها و ناامنی ها می انجامد، مصرف کند تا بتواند از طریق دیپلماتیک و سیاسی و در یک پروسه تدریجی شرایط مدیریت شود. البته این مسئله به معنای مخالفت جدی و صریح اروپا با سیاستهای تجاوزکارانه رژیم غاصب صهیونیستی نیست. چون قطعاً امنیت این رژیم به همان اندازه که برای آمریکایی ها مهم است به شکل جدیتری برای اروپا نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، اما اینجا تفاوت در عملکرد دو طرف اروپایی و آمریکایی است.
به عبارت دیگر چون اروپا معتقد است که قوانین بینالملل ستون اصلی نظم بینالمللی است. از این منظر، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو سعی میکنند که هیچگونه تغییری در مرزهای ۱۹۶۷ شکل نگیرد، مگر اینکه مورد توافق ۲ طرف باشد. چنانی که مصداق همین سخن من در بیانیه ۳۰ اردیبهشت/ ۱۹ می جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که شما به آن اشاره کردید نیز مطرح شد. یعنی اروپا شاید با الحاق کرانه باختری رود اردن به سرزمین های اشغالی در اساس مخالف نباشد، اما سعی می کند این الحاق در قالب پروسه دیپلماتیک و تدریجی صورت گیرد تا از یک سو تمام قوانین و حقوق بینالملل نادیده گرفته نشود و اهمیت قاره سبز برای احترام به نظم و نظام و حقوق و قوانین بین الملل نشان داده شود و از سوی دیگر اقدام رادیکال صهیونیست ها در الحاق کرانه باختری به افزایش ناامنی در خاورمیانه و تعمیم احتمالی آن به اروپا نینجامد این در حالی است که در سوی دیگر قطعاً دونالد ترامپ به واسطه ناکارآمدی بسیار فاحش در مدیریت بیماری کرونا که با سیل گسترده انتقادات رسانهای و سیاسی از خود در آمریکا، آن هم در ماه های منتهی به انتخابات سوم نوامبر مواجه است برای کسب اعتماد بیشتر لابی صهیونیستی سعی می کند همراهی بیشتری با رژیم غاصب صهیونیستی در الحاق بخشی از کرانه باختری رود اردن داشته باشد. حال باید دید جدال اروپا برای مدیریت دیپلماتیک از یک طرف و از طرف دیگر جدیت دونالد ترامپ برای کسب حمایت سیاسی صهیونیست ها از خود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به چه نتیجه خواهد رسید؟! اما در مجموع نکات یاد شده و در پاسخ به سوال شما من معتقدم که اروپا ضمن اینکه عملاً توان تقابل جدی و عملیاتی با اسرائیل را ندارد، تنها میتواند برخی مواضع دیپلماتیک، آن هم در حد محکومیت با خود به همراه داشته باشد، اگرچه حمایت عملیاتی از اقدام اسرائیل نخواهد کرد. از این رو نمی توان روی اروپایی ها چندان حساب جدی در تقابل تمام عیار با اسرائیل در صورت عملیاتی شدن الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی باز کرد.
اتفاقا پیرو تحلیل شما در خصوص میزان تقابل اروپایی ها در برابر اقدام اسرائیل پیرامون الحاق کرانه باختری مایا تسیون، مدیر برنامه «الخطوط العریضه» که به روابط اسرائیل و اروپا می پردازد در این رابطه صراحتا اذعان داشت که شاید دستیابی به موافقت همه کشورهای اتحادیه اروپا در خصوص الحاق محال باشد، اما بعید است تصمیمات سختی علیه اسرائیل در بروکسل اتخاذ شود. آیا از هم اکنون می توان اروپا را همراه این الحاق قلمداد کرد؟
این مسئله کاملا طبیعی و قابل پیش بینی است. متاسفانه ما زمانی که شاهدیم جند هفته پیش کشوری مانند آلمان حزب الله لبنان را یک گروه تروریستی اعلام میکند و تمام دفاتر و نمایندگی های آن را در کل شهرهای آلمان تعطیل میکند و برخی از افراد وابسته به حزب الله لبنان را مورد تعقیب و بازداشت قرار می دهد و در ادامه پروسه خلع سلاح حزبالله لبنان در شورای امنیت سازمان ملل پیگیری میشود قطعاً بخش سناریوی بزرگ در جهت کاهش توان نظامی و امنیتی محور مقاومت برای تقابل با رژیم صهیونیستی به منظور عملیاتی کردن الحاق کرانه باختری با نقش آفرینی اروپایی هاست. لذا باز هم تاکید میکنم اکنون اروپاییها در یک دوراهی قرار دارند که از یک سو نمی توانند در برابر امنیت رژیم صهیونیستی و حمایت از نتانیاهو بی تفاوت باشند و سیاست سکوت و انفعال را در پیش بگیرند و از یک سو تمایلی هم ندارند چهره یک حامی قانونشکن که تمام مبانی حقوق بین الملل و حقوق بشر را نادیده گرفته است را از خود به نمایش بگذارند، به خصوص که اکنون افکار عمومی اروپا در خصوص ناکارآمدی دولت های اروپایی در تقابل با ویروس کرونا نیز به اندازه کافی ملتهب و حساس است و هر گونه تحریک افکار عمومی به ویژه در مسائلی مانند حقوق بشر میتواند شدت این اعتراضات نسبت به دولتهای اروپایی افزایش دهد. بنابراین اروپا، هم برای کنترل افکار عمومی خود، هم برای نشان دادن چهره موجهی به منظور حمایت از حقوق بین الملل و حقوق بشر و همچنین برای عدم توسعه و گسترش ناامنی به کل خاورمیانه و تعمیم احتمالی آن به اروپا و از همه مهمتر برای امنیت رژیم صهیونیستی به دنبال اجرای یک سیاست نرم دیپلماتیک در حمایت از تل آویو است. لذا اگر چه در سایه برخی از مواضع مقامات اتحادیه اروپا که شما به آن اشاره کردید این اتحادیه در ظاهر به فکر اتخاذ تدابیری علیه اسرائیل در صورت الحاق کرانه باختری باشد، اما خود اروپایی ها می دانند که این گونه اقدامات برای قاره سبز مشکلاتی را به وجود می آورد. به عر حال نفوذ صهیونیست ها در کشورهایی مانند فرانسه به عنوان بازوی دیپلماتیک و سیاسی اتحادیه اروپا غیر قابل انکار است. لذا در صورت هر گونه برخورد و هشداری اسرائیل می تواند از طریق همین فرانسه و یا همین آلمانی کهچند هفته پیش حزب الله لبنان را یک گروه تروریستی عنوان کرد فشار اتحادیه اروپا را کاهش دهد.
ولی در آن سوی داستان روابط اسرائیل با اروپا نیز مطرح است؛ روابطی که تنها سیاسی و دیپلماتیک نیست و در عرصه های اقتصادی، علمی و فناوری نیز قابل توجه است و خدشه دار شدن این روابط می تواند اسرائیل را با بحران اقتصادی مواجه نماید. پس اروپا نی توان مانور عملیاتی دارد. حتی در این رابطه افرایم هالیوی، رئیس سابق موساد که هم اکنون به عنوان سفیر اسرائیل در اتحادیه اروپا مشغول خدمت است هشدارهایی را در رابطه با تاثیر مخرب تلاش اسرائیل برای الحاق کرانه باختری بر روایط تل آویو با قاره سبز را مطرح کرده است. به نظر شما اروپا با توجه به این مسئله توان اثرا گذاری ندارند؟
چرا به شرطی که ما با اهرم فشار آمریکا مواجه نباشیم. در این راستا و پیرو نکته قبلی خودم اکنون وضعیت سیاسی دونالد ترامپ به واسطه ناکارآمدی فاحش وی در مقابله با ویروس کرونا او را به یک نیاز مبرم و اساسی لابی صهیونیستی از خود در ماه منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا رسانده است. از این رو، نه تنها ترامپ از جانب ایالات متحده آمریکا یک حمایت گسترده سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی را از الحاق احتمالی کرانه باختری خواهد داشت، بلکه هرگونه مخالفت دیپلماتیک اروپایی ها را نیز با اهرم فشار به محاق خواهد برد و یا حداقل اجازه مانور عملیاتی گسترده و هر گونه تلاش به منظور تحت الشعاع قرار دادن روابط سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی میان اسرائیل و اروپا را نخواهد داد. ضمن اینکه بازهم بر نفوذ جدی و گسترده صهیونیستها در میان کشورهای اروپا نیز تاکید می کنم که خود می تواند به عنوان یک اهرم مهم در تعیین سیاست نهایی قاره سبز پیرامون الحاق کرانه باختری عمل کند.
به بازی متفاوت و حتی متضاد اروپایی ها و آمریکا نسبت به اقدام اسرائیل در الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی و نیز نقش سومین ضلع این بازیگران یعنی کشورهای عربی منطقه اشاره کردید. اما در این میان شاهد یک تفاوت و حتی تشتت مواضع در میان کشورهای غرب آسیا هستیم. اگرچه شما به صراحت عنوان کردید نمیتوان روی حمایت اروپایی ها از فلسطین و تقابل همه جانبه قاره سبز علیه اسرائیل حساب جدی باز کرد، اما در بیانیه رسمی ۳۱ اردیبهشت/ بیستم می اتحادیه اروپا حداقل شاهد همراهی ۲۵ کشور از مجموع ۲۷ عضو اتحادیه بودیم. این نشان میدهد که یک موضع تقریبا یکدستی در قاره سبز برای حمایت از فلسطین در عدم الحاق کرانه باختری وجود دارد، در صورتی که در میان کشورهای عربی خاورمیانه این یکدستی در تقابل با اقدام اسرائیل وجود ندارد. در این راستا از یکسو ما شاهد هستیم «محمود عباس»، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی بامداد چهارشنبه هفته جاری سخن از لغو تمامی توافقنامههای امضاشده با رژیم صهیونیستی و آمریکا از جمله «توافقات امنیتی» می راند. به موازاتش محمد اشتیه، نخست وزیر فلسطین نیز از صدور دستور قطع روابط با آمریکا و اسرائیل خبر می دهد؛ عبدالله دوم ۲۶ اردیبهشت/ ۱۵ می صراحتاً عنوان کرد که اقدام اسرائیل در الحاق بخشهای دیگری از کرانه باختری به سرزیمن های اشغالی باعث برخورد بزرگی با اردن خواهد شد. حتی دیروز پنج شنبه وزارت امور خارجه عربستان طی بیانیهای رسمی مدعی شد که ریاض با الحاق بخشهایی از کرانه باختری به اراضی اشغالی مخالف است. اما در آن سو ما شاهد آن هستیم که کشوری مانند امارات متحده عربی در بحبوحه این تقابلات سه شنبه هفته جاری مبادرت به انجام اولین پرواز رسمی شرکت هواپیمایی امارات به سرزمینهای اشغالی و فرود این هواپیما در فرودگاه بن گوریون تل آویو می کند. اگر چه که ابوظبی و سخنگوی این شرکت هواپیمایی عنوان کرده است که این پرواز صرفا برای انتقال محموله ای شامل کمکهای انسانی ویژه به منظور کمک پزشکی به فلسطینیان و ارسال کمکهای پزشکی صورت گرفته و هیچ مسافری در این پرواز بین ابوظبی و تل آویو جا به جا نشده است. از نگاه شما کشورهای عربی منطقه و کل خاورمیانه در بستر این تششت در نهایت چه برخوردی در قبال این اقدام احتمالی اسرائیل در خصوص الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی خواهند داشت؟
همان گونه که پیشتر هم به آن اشاره کردم قطعاً هر گونه اقدام رژیم غاصب صهیونیستی در الحاق بخشهایی از کرانه باختری رود اردن به سرزمینهای اشغالی با تبعات گسترده و مخرب امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی همراه خواهد بود. فارغ از این که کشورهایی مانند اردن، مصر، سوریه و لبنان به عنوان کشورهای هم مرز با فلسطین به شکل مستقیمی با ابعاد گسترده نظامی و امنیتی آن دست و پنجه نرم خواهند کرد و به تبع آن نمیتوانند نسبت به تبعات این اقدام منفعل باشند، اما دیگر کشورهای منطقه نیز باید تکلیف خود را درخصوص این تجاوزات احتمالی روشن کنند. قطعاً اقدام امارات متحده عربی در انجام اولین پرواز رسمی به مقصد اسرائیل با هر بهانه ای و با هر هدفی محکوم است، چون تقارن این اقدام مذموم و ناپسند ابوظبی همزمان با اقدامات مذبوحانه صهیونیستها در تشدید تجاوزات خود، آن هم در آستانه روز قدس قطعاً تلاشی برای عادی سازی روابط بین کشورهای عربی با اسرائیل و نیز تایید ضمنی برای همراهی امارات متحده عربی با اقدام اسرائیل در انضمام بخشی از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی است؛ حتی اگر اماراتی ها این مسئله را هم رسما تایید نکنند، اما در عمل نشان داده اند که نه تنها سیاست سکوت و انفعال را در قبال زیادهخواهیهای صهیونیست ها پی خواهند گرفت، بلکه حمایت قاطع سیاسی، دیپلماتیک و حتی اقتصادی خود را از صهیونیست ها در قبال الحاق کرانه باختری نشان خواهند داد، کما اینکه ما شاهد بودیم در تلاش های جارد کوشنر داماد ترامپ برای اجرایی کردن بخش اقتصادی معامله قرن در منامه همین کشورها حمایت های خود را از تلاش های واشنگتن اعلام داشتند. اما فارغ از اینکه واقعاً این کشورها و در صدر آنها عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر چه سیاستی را در قبال اقدام تجاوزکارانه رژیم غاصب صهیونیستی خواهند داشت، باید این نکته را مدنظر قرار بدهیم که اکنون بیش از هر زمان دیگری خود این کشورها، ایالات متحده آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و اروپایی ها به تبعات گسترده مخرب این اقدامات در الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی واقفند چون این اقدام منجر به تغییر خاورمیانه و شکلگیری موج جدیدی از خشونت در کل منطقه میشود که دامنه آن تا امارات، عربستان و بحرین نیز کشیده خواهد شد به گونه ای که ذیل نکته شما در سوالتان پیرامون هشدار صریح الحن عبدالله دوم، پادشان اردن و اقدام محمود عباس در لغو تمامی قراردادها با صهیونیست ها و آمریکایی ها این امکان وجود دارد که نهایتا فلسطینیها از توافقنامه صلح خارج شده و حتی در ادامه اردن نیز به آنها ملحق شود. این بدامن معنا است که اسرائیل در مسیر یک درگیری بزرگ با این اردن است. قطعا درگیری و تنش تل آویو و اَمّان یعنی آغاز دور تنش های عربی با اسرائیل. البته حتی کارشناسان اسرائیلی خسارت های اجرای این طرح را بسیار بیش از حد تصور دانسته و آن را سبب افزایش فرصت های لازم برای تحریم اسرائیل اعلام کرده اند.
اما واکنش متفاوت دیروز وزارت امور خارجه عربستان سعودی را در قبال الحاق کرانه باختری چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که سعودی ها با انبوهی از مشکلات سیاسی، دیپلماتیک و به خصوص اقتصادی و معیشتی به واسطه شیوع بیماری کرونا، کاهش شدید بهای نفت و تبعات گسترده تداوم تجاوز به خاک یمن مواجه هستند. بنابراین ریاض در این شرایط اساساً از هرگونه اتفاق، اقدام و طرحی که بخواهد به افزایش ناامنی ها و به تبع آن بالا رفتن هزینه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک عربستان سعودی در منطقه بینجامد، دوری می کند. لذا ریاض با این بیانیه دیروزش ضمن نشان دادن یک چهره حامی مسلمانان و آرمان فلسطین، به زعم خود سعی کرده است از تشدید تنش در فلسطین و به تبع آن در منطقه جلوگیری کند تا هزینه های برخود ریاض با مسلمانان منطقه در خصوص همراهی و حمایت سعودی از اسرائیل برای عادی سازی روابط با صهیو نیست ها بیشتر نشود.
با این تفاسیر آیا بنیامین نتانیاهو خواهد توانست از پس عملیاتی کردن این طرح مدنظر خود برآید با توجه به این که احتمال الحاق مناطقی از کرانه باختری به بخشی از توافق تقسیم قدرت میان نتانیاهو و بنی گانس تبدیل شده است. اگرچه مشخص نیست اسرائیل چه بخشهایی از کرانه باختری را به اراضی اشغالی الحاق خواهد کرد و یا اینکه آیا درحال پیشبرد این طرح است یا خیر، اما توافق ائتلاف (لیکود و حزب آبی ـ سفید) به نتانیاهو اجازه میدهد تا از کابینه عبور کرده و این طرح را بلافاصله پس از اول ژوئیه بر روی میز کنست بگذارد. این طرحی است که تا این لحظه مورد حمایت دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا بوده است و این بدان معنا است که بنی گانتس، رهبر حزب آبی و سفید نیز نمیتواند با این طرح مخالفت کند. با این اوصاف به نظر می رسد که مسیر برای نتانیاهو تا اندازه ای مساعد است؟
چنانی که در سوالات شما و نیز پاسخ های من روشن شد واکنش کشورها نسبت به الحاق کرانه باختری متفاوت است، اما ماهیت راهبرد عملیاتی نتانیاهو در اجرای این الحاق احتمالی تعیین کننده شدت این واکنش ها خواهد بود، هم چنانکه واکنش فلسطینیان نیز عاملی تعیین کننده به شمار می رود. از این رو بسیاری از کشورها با محوریت اروپایی ها تاکید دارند که الحاق یک جانبه کرانه باختری نقض قوانین بین الملل است. لذا با وجود آن که آمریکا و شخص دونالد ترامپ اخیراً از این طرح در چارچوب توافق قرن حمایت کرده، ولی در مقابل هیچ کشور دیگری الحاق کرانه باختری را تایید نکرده است و حتی ۲۵ کشور اروپایی از مجموع ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در همان بیانیه مذکور ۳۱ اردیبهشت/ بیستم می نسبت به خطرات این اقدام و تاثیرات منفی آن و نیز احتمال تشدید ناامنی ها هشدار داده اند. از طرف دیگر باید به این نکته مهم نیز اشاره داشت که الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی سه پیامد ناخوشایند برای اسرائیل به همراه دارد؛ اولا پیمان صلح تلآویو با مصر و اردن را به خطر اندازد. درثانی توافق و همراهی دولت خودگردان فلسطین را با اسرائیل تضعیف می کند و مهمتر از آن این الحاق میتواند صحنه تحولات منطقه ای را به نفع ایران عوض کند. حال دید که حال باید دید که دولت ائتلافی جدید بنیامین نتانیاهو که بسیار هم شکننده و ناپایدار است آیا ریسک پذیرش این میزان از تبعات سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی و نظامی مخرب الحاق کرانه باختری رود اردن به سرزمینهای اشغالی را خواهد پذیرفت و در ادامه توان مدیریت این تبعات را با این دولت شکننده خواهد داشت؟
نظر شما :