قدرت نمایی در دریای بارنتز

زورآزمایی روسیه و امریکا این بار در آب های قطب شمال

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۹۱۵۷۵ اروپا نگاه ایرانی
شهره پولاب در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دریای بارنتز بخشی از اقیانوس قطب شمال بوده و مرزهای جغرافیایی آن از سواحل شمالی نروژ در غرب تا روسیه در شرق کشیده شده است. این دریا طبق تعریف کنوانسیون حقوق دریاها بین روسیه و نروژ تقسیم شده است.  
زورآزمایی روسیه و امریکا این بار در آب های قطب شمال

نویسنده: شهره پولاب، دکترای جغرافیای سیاسی

دیپلماسی ایرانی: در تاریخ اول ماه مه 2020 سه فروند ناو جنگی ایالات متحده آمریکا به همراه یک ناوچه دریایی سلطنتی انگلیس در یک اقدام بی سابقه از زمان جنگ سرد مانوری را دریای بارنتز تجربه کردند. ناوگان ششم دریایی آمریکا با تاکید بر سابقه ۷۰ ساله حضور خود در آب های یخ زده قطب شمال، هدف از برگزاری این رزمایش را تقویت متحدان خود اعلام کرده و نیروی دریایی انگلیس نیز مشارکت در این عملیات را اطمینان بخشی در زمینه مهیا شدن برای تقابل با تهدیدات جهانی عنوان داشته است.

برگزاری این رزمایش تنها چند روز پس از انجام رزمایش نظامی روسیه در شمالگان با استفاده از مانور نیروی هوایی صورت گرفته است. مانور دریایی ایالات متحده در دریای بارنتز نمایانگر تمایل واشنگتن به فعالیت در آب های چالش برانگیز اقیانوس یخ زده شمالی است که روس ها آن را به عنوان حریم دریایی خود محسوب می کنند. به نظر می رسد رقابت ایالات متحده و همپیمانانش در تقابل با افزایش فعالیت دریایی روسیه دارای پتانسیل افزایش تنش در دریای بارنتز و آبهای قطب شمال باشد. 

دریای بارنتز بخشی از اقیانوس قطب شمال بوده و مرزهای جغرافیایی آن از سواحل شمالی نروژ در غرب تا روسیه در شرق کشیده شده است. این دریا طبق تعریف کنوانسیون حقوق دریاها بین روسیه و نروژ تقسیم شده است.  

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در 5 مارس 2020 اساس سیاستهای روسیه را در آرکتیک (قطب شمال) برای یک دوره تا سال 2035 به امضا رساند که راهی برای صنعتی کردن این منطقه سرشار از انرژی است. این استراتژی بر توسعه مسیر دریایی شمالی به عنوان یک رقابت جهانی در حمل و نقل و ارتباطات تاکید دارد که زمینه بهره برداری از منابع طبیعی را فراهم می کند. مسیر دریایی شمالی” NSR” در امتداد آبهای سرزمینی روسیه از تنگه برینگ بین سیبری و آلاسکا تا دریای بارنتز در نزدیکی نروژ جریان دارد که به دلیل یخ بستن آب در بیشتر ایام سال غیرقابل دسترسی است. مسیر دریای شمالی یک کریدور دریایی است که می تواند مسافت میان چین و اروپا را تا 40 درصد به نسبت مسیر کشتیرانی از طریق کانال سوئز کاهش دهد. 

در این استراتژی ساخت 40 فروند کشتی، تجهیز 4 فرودگاه و احداث راه آهن و بنادر در منطقه گنجانده شده است. دیمیتری مدودف نخست وزیر پیشین روسیه بودجه ای را به مبلغ 1.85 میلیارد یورو برای ساخت سه فروند یخ شکن هسته ای بسیاربزرگ و قدرتمند اختصاص داده بود تا بزرگترین تانکرهای LNG را در حرکت از سمت شرق منطقه یامال در شمال غرب روسیه به سمت اقیانوس آرام اسکورت کنند. 

حیاتی بودن دریای بارنتز را برای روسیه می توان در اهمیت ژئواکونومیک این منطقه به دلیل دارا بودن ذخایر عظیم هیدروکربن و کریدور حمل و نقل آبهای قطب شمال و همچنین اهمیت استراتژیک آن را در پشتیبانی نظامی و دفاعی این کشور در نظر گرفت: 

به لحاظ ژئواکونومیک این منطقه هر اندازه بیشتر از یخ آزاد شود می تواند زمینه اقدامات اقتصادی و افزایش سرمایه گذاری های خصوصی در پروژه های کلیدی انرژی را فراهم آورد. بزرگترین و قدرتمندترین کشتی هسته ای روسیه از نوع یخ شکن با نام "سیبیر" مجهز به دو رآکتور هسته ای قادر به شکستن یخ هایی با ضخامت سه متر بوده و مسیر دریایی کشتی های روسی که گاز طبیعی این کشور را به سوی آسیا حمل می کنند، باز می کند. 

روسیه مدتهاست که به دنبال توسعه کامل مسیر شمالی به عنوان یک جایگزین مناسب برای کانال سوئز است.  این راه دریایی می تواند به مسیر معتبرتری برای پشتیبانی و حمل و نقل منابع نفتی و گازی و سایر محموله های بالقوه روسیه تبدیل شود.

روسیه علیرغم دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز برای ایجاد تنوع اقتصادی بیشتر همچنان بر مرکزیت تولید هیدروکربن در آینده اقتصادی کشور اصرار دارد. بهره برداری از منابع نفتی و گازی قطب شمال و حمل و نقل آنها به بازارهای اروپا و آسیا به یک اولویت اقتصادی مهم برای مسکو تبدیل شده است. در این زمینه تولید سوخت های فسیلی در قطب شمال یک هدف اساسی ملی محسوب شده که به نوبه خود نیاز به دسترسی مطمئن به اقیانوس اطلس از طریق دریای بارنتز و آبهای ساحلی نروژ دارد. این مسیر دریایی برای اقتصاد انرژی روسیه به اندازه ای حیاتی است که تنگه هرمز با اتصال خلیج فارس به اقیانوس هند برای عربستان سعودی و سایر تولید کنندگان سوخت های فسیلی منطقه خلیج فارس حائز اهمیت است.

به لحاظ ژئواستراتژیک دریای بارنتز جزء مناطق حساس روسیه محسوب می شود و شبه جزیره کولا "Kola" در دریای بارنتز محور استقرار نظامی این کشور در قطب شمال است که قابلیت های هوایی و دریایی آن برای دفاع از سرزمین، تسلط بر قطب شمال و قابلیت های پیش بینی قدرت جهانی ضروری می نماید. این منطقه دوردست با فاصله تقریباً 900 مایل با مسکو در سالهای اخیر به مرکز فعالیت های نظامی تبدیل شده است. قابل ذکر آن که جریان دریایی آب گرم گلف استریم موجب تلطیف آب و هوای شبه جزیره کولا با توجه به قرار گیری آن در عرض جغرافیایی قطبی شده است.

نیروی دریایی روسیه برای ورود به اقیانوس اطلس (آتلانتیک) نیاز به گذشتن از دریاهای بارنتز و نروژ دارد. تنها بندر روسی برای دسترسی به اقیانوس اطلس بندر مورمانسک در شبه جزیره کولا مقر اصلی ناوگان شمالی روسیه و پایگاه های هوایی، پیاده نظام، موشک و راکتورهای هسته ای می باشد. از این رو روسیه در حال اعمال قوانینی برای تردد کشتی ها در آب های شمالی است تا بتواند امنیت این منطقه را تضمین نماید. اما آمریکا با تأکید بر اینکه طبق قوانین و حقوق دریاها کشتی های جنگی خارجی حق عبور بی ضرر را در آبهای سرزمینی دارند، عملکرد روسیه را رد می کند.

این منطقه قلب قدرت نیروی دریایی روسیه از جمله سلاح های هسته ای مستقر در زیر دریایی های این کشور است. روسیه سیستم موشکی بالستیک کینژال Kh-47M2 Kinzhal "داگر" با قابلیت هسته ای را در منطقه قطب شمال آزمایش کرده که دارای سرعتی معادل ده برابر صوت بوده و برد آن دوهزار کیلومتر است.
زیردریایی های هسته ای روسیه در منطقه مورمانسک حیاتی ترین سیستم های تلافی جویانه این کشور در نظر گرفته می شوند. در صورت تقابل هسته ای با ایالات متحده بمب افکن های سنگین و موشک بالستیک قاره پیما روسی به علت مشخص بودن مکانشان نسبت به حمله های پیشگیرانه نسبتاً آسیب پذیر بوده و می توانند با بمب ها و موشک های با دقت بالای آمریکایی مورد هدف قرار گیرند. اما زیردریایی های هسته ای می توانند  مورمانسک را ترک کرده و با گذر از دریای بارنتز و ورود به اقیانوس اطلس از دید جاسوسی آمریکا پنهان بمانند. به عبارت دیگر برای مسکو احتمال مهار حمله هوایی هسته ای آمریکا به توانایی این کشور در دفاع از دژ دریایی خود در مورمانسک بستگی دارد. 

برای ایالات متحده قطب شمال و دریای بارنتز منطقه ای استراتژیک در سیاست های دفاعی در حال رشد ناتو و بخشی از یک استراتژی در حال ظهور برای غلبه بر جاه طلبی های روسیه در این منطقه دفاعی حساس است. ایالات متحده از اواسط دهه 80 تاکنون هیچ عملیاتی را در دریای بارنتز انجام نداده و از سرگیری عملیات در این منطقه را داشتن عملکرد موثر همه نیروهای دریایی متحدین و همپیمانان در تمامی محیط های عملیاتی به منظور تضمین امنیت و دسترسی به همه دریاها دانسته است. همچنین مانور اخیر گام مشخصی برای تأیید سیاست ایالات متحده در قبال مهار روسیه است. چنانچه مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا قصد مسکو را از کنشگری در دریای شمالی استفاده از قدرت نظامی برای ایجاد کنترل سختگیرانه تر در منطقه عنوان کرده است.

اینک زمان حساسی برای روابط ایالات متحده و روسیه است و کنشگری دو طرف با رویکرد نظامی به راحتی می تواند زمینه آمادگی ها برای یک جنگ هسته ای را فراهم آورد. 

شاید دریای بارنتز نبرد آتلانتیک دیگری را در برخورد نظامی احتمالی میان روسیه و ایالات متحده در آینده تداعی نماید که متفقین و قدرتهای محور در جنگ دوم جهانی برای کنترل مسیرهای دریایی و کسب قدرت نظامی در دریاها گوی سبقت از یکدیگر می ربودند.

کلید واژه ها: روسیه ایالات متحده امریکا نروژ اروپا انگلیس قطب شمال


( ۵۷ )

نظر شما :

ارسلان ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۷:۲۲
سلام با تشکر از توضیحاتتون فقط میخواستم بگم که آمریکا و ناتو برای جنگ هسته با روسیه علاوه بر نیروی هوایی نیاز به یخ شکن های هسته دارن ولی روی هم رفته ناتو فقط پنج یخ شکن دارن که دوتاش مال آمریکاست که یکیش هم از عملیات کنار زده شده بنابراین به دلیل همین هست که آمریکا به جای اینکه توجه خود را بیشتر روی قطب شما معطوف کند قصد دارد در اروپا که راحت تر هست و تجهیزاتش را دارد با روسیه رقابت کند ولی در این شرایط احتمال جنگ هسته ای بسیار پایین هست
نیک نفس ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۹:۴۹
سلام سپاس از مطالب مفید و دقت نظر تون مثل همیشه کلی استفاده کردم
علی ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۳:۴۴
روسیه بیشتر، ژست ابرقدرتی می گیرد تا اینکه واقعا ابرقدرت باشد. با آن همه منابع نفت و گاز و منابع رو زمینی، با سرزمین پهناور و 150 میلیون جمعیت، هنوز اقتصادش کوچک است و در حد کره جنوبی است. رقابت با آمریکا آن هم بدون پشتوانه مالی و اقتصادی، محکوم به شکست است. روسیه با جمعیت رو به پیری و صنایعی با بهره وری پایین، قادر نیست آمریکا را به چالش بکشد لذا ناچار است به رقبا و دشمنان آمریکا همچون ایران و چین و ونزوئلا نزدیک شود تا بتواند امریکا را تحت فشار قرار دهد. کارخانجات اسحه سازی روسیه را استثنا کنیم، فرقی با یک کشور جهان سومی ندارند. آینده در دستان چین و هند و آمریکاست نه روسیه.