مرد حزب محور
تلاش شی جینپینگ برای تسلط بر چین (بخش اول)
نویسنده: ریچارد مک گرگور
دیپلماسی ایرانی: سال 2011 که جو بایدن، معاون رئیس جمهوری باراک اوباما، با شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین، دیدار کرد با یک سری سوالات درباره سیاست گذاری های ایالات متحده مواجه شد. اینکه نظام چگونه کار می کند؟ رابطه بین کاخ سفید و کنگره چگونه است؟ پکن چگونه باید سیگنال های سیاسی از واشنگتن را تفسیر کند؟ این سوالات برای بایدن و مشاورانش پس از نزدیک به یک دهه ناامیدی از برخورد با هو جینتائو، رهبر پیشین چین، دلگرم کننده بودند.
اما در جریان جلسات و وعده های غذایی در پکن و چنگدو، پایتخت استان سیچوان، هیئت آمریکایی متوجه یک مساله دیگر درباره شی شد: او مانند دیگر رهبران چینی درباره کند و کاو در زندگی نامه اش محتاطانه عمل می کرد. بازگو کردن داستان های شخصی آنها در مقابل مقامات چینی، چه رسد به خارجی ها، به معنای باز گو کردن تاریخ سیاسی معاصر چین متشکل از پاکسازی ها، خیانت ها و دگرگونی های ایدئولوژیک است.
با این حال، شی درباره پدرش، شی ژونگشون، یک انقلابی از روزهای اول فعالیت حزب کمونیست، و مائو زدونگ، موسس چین نوین که برای تحت کنترل درآوردن رقبایش کشور را دگرگون کرده بود، بی پروا سخن می گفت. پدر شی که زمانی یکی از اعضای وفادار حزب به شمار می رفت، در اواخر دهه 1950 به معاونت نخست وزیری رسیده بود، اما مائو در سال 1962 و و پس از حمایتش از رهبری رقیب، او را از صحنه حذف کرده بود. اندکی بعد، پدر شی زندانی شده و در جریان انقلاب فرهنگی توسط سپاه سرخ تحقیر در ملاء عام را متحمل شده بود. افراطی ها پسرش را مورد آزار قرار داده و او را به حومه شهر تبعید کرده بودند. پدر شی تا اواخر دهه 1970 که مائو درگذشت، اعاده حیثیت نشد. اما شی به وضوح به مسافران آمریکایی نشان داد که مائو را رد نمی کند و حتی به او احترام می گذارد.
بایدن و مشاورانش چین را با این ادراک ترک کردند که برخورد با شی به مراتب از برخرد با هو سخت تر خواهد بود چرا که او جاه طلبی های بیشتری برای کشورش دارد و درباره حفظ منافعش تهاجمی تر عمل می کند. حق با آنها بود، اما به هر حال، باز هم او را دست کم گرفته بودند. شی از زمانی که ه قدرت رسید، مخالفت های داخلی را با خشونت سرکوب کرد، مبارزه ای گسترده علیه فساد به راه انداخت و سیاست خارجی جسورانه و گسترده را به اجرا گذاشت که به طور مستقیم ایالات متحده را به چالش می کشید. تا پیش از آنکه شی به عنوان رهبر حزب کمونیست منصوب شود، عده اندکی می توانستند این میزان جاه طلبی را در او پیش بینی کنند.
در سال های اخیر بسیاری در غرب درباره برداشت های اشتباه از چین و شی نوشته اند. تحلیلگران خارجی طبق عادت باورهای غرب را درباره چگونگی اصلاحات در چین با اعتقادات حزب درباره چگونگی اداره کشور اشتباه گرفته اند. اما جدای از برداشت های گمراه کننده خارجی ها، ظاهرا همکاران شی هم در سال 2007 که او ریاست جمهوری را از هو تحویل گرفت، برداشت درستی از شرایط نداشتند.
شی همواره یک معتقد واقعی به حق حزب برای حکومت بر چین بوده است. از نظر او، مرکزیت حزب، مائو و اصول کلی حزب همگی بخش های متفاوت یک کلیت هستند و رد یک بخش از تاریخچه حزب کمونیست به معنای رد همه دیگر بخش هاست. از دیدگاه شی، یک رهبر چین باید بالاتر از همه سرخها باشد به این معنا که در خوبی و در بدی به حزب کمونیست، رهبر آن و ریشه های ایدئولوژیکی آن وفادار بماند.
شی در زمان تصدی مقام ریاست جمهوری به شدت از فساد و فروپاشی ستون های حاکمیت حزب یعنی ارتش، بنگاه های دولتی، دستگاه های امنیتی و دستگاه تبلیغاتی، به وحشت افتاده بود. از این رو، یک ماموریت نجات آغاز کرد. او تصمیم داشت سرخ ترین رهبر نسل خود باشد. و انتظار داشت که همه اعضای حزب از او پیروی کنند.
سرخ از بدو تولد
سال های اول زندگی شی هم امتیازاتی به عنوان خانواده یکی از رهبران ارشد حزب را شامل می شد و هم مخاطراتی که به تغییر جهت وزش بادهای سیاسی با آن مواجه شدند. شی در دوران نوجوانی در مدرسه ای خیلی خوب در پکن تحصیل و در ژونگنانهای، مجتمعی گسترده در کنار شهر ممنوعه که رهبران ارشد حزب در آن زندگی و کار می کردند، با پدرش دیدار می کرد. در میانه دهه 1960 که مائو انقلاب فرهنگی را آغاز کرد، دنیای شی زیر و رو شد. نیروهای گارد سرخ او را دستگیر و به تماشای مراسم تقبیع پدرش وادار کردند. شی 17 ساله پس از آن به همراه دیگر نخبگان ترد شده به حومه شهر فرستاده شد و شرایط دشواری را گذراند.
زمانی که شی در لیانگجیا، روستایی فقیرنشین در شمال غربی چین، گذراند اگرچه زخم هایی بر او گذاشت اما در عین حال او را برای نبردهای پیش رو آماده کرد. شی در مصاحبه ای که در سال 2000 منتشر شد، گفت: «افرادی که تجربه محدودی در رابطه با قدرت دارند، افرادی که از آن بسیار دور بوده اند، این اتفاق ها را اسرارآمیز و خاص می پندارند. اما من به ورای اتفاقات ماوراء الطبیعه می نگرم: قدرت، گل ها، جلال و تشویق. من بازداشتگاه ها و سرسختی های طبیعت بشر را می بینم. این سبب شده به درکی عمیق تر از سیاست برسم.» شی سرانجام در سال 1974 به عنوان یک عضو کامل حزب کمونیست چین پذیرفته شد؛ اما از آن زمان به بعد سیری صعودی را در حزب طی کرد.
امروزه تنها بهترین و باهوش ترین افراد می توانند به دانشگاه سینگهوا در پکن راه یابند، اما شی در سال 1975 و پیش از آنکه در دانشگاه امتحان ورودی برگزار شود و به عنوان یکی از ورودی های «کارگر، سرباز، دهقان»، به آن راه یافته بود. (هنوز هم بخش گسترده ای از جامعه روشنفکری چین معتقدند که شی تحصیلات خوبی نداشته است.) شی پس از فارغ التحصیلی لباس نظامی بر تن کرد و به عنوان دستیار گِنگ بیائو، یکی از نزدیکترین رفقای پدرش، در کمیسیون نظامی مرکزی مشغول به کار شد؛ این تجربه ای بود که پیوندی مهم بین شی و نیروهای مسلح را در پی داشت. شی پس از ترک کمیسیون نظامی به عنوان معاون دبیر حزب در هِبی، در نزدیکی پکن، و در فوجیان، ساحلی در مقابل تایوان در سرزمین اصلی، مشغول به کار و نهایتا در سال 2000 در آن استان فرماندار شد. او در سال 2002 در استان ژِجیانگ در نزدیکی شانگهای فرماندار و دبیر حزب شد.
رهبری بالاتر از همه سرخ ها
فوجیان و ژجیانگ را می توان سنگ بنای رونق شرکت های خصوصی در چین دانست. فوجیان یک دروازه مهم برای ورود سرمایه گذاران از تایوان بود و ژجیانگ محل اسقرار شماری از موفق ترین شرکت های خصوصی چین از جمله غول تجارت الکترونیکی «علی بابا» و خودروسازی «جیلی» است. در سال 2012 که شی بزرگ ترین رهبر چین شد، رسانه های غربی از پیشینه او در این استان ها به عنوان نشانه درک او از بازارها سخن گفتند. بلومبرگ نیوز به نقل از لو گوانکیو، یک تاجر که مالکیت و ریاست شرکت تولید قطعات یدکی خودرو «وانشیانگ گروپ» را بر عهده داشت، نوشت که روح سرمایه داری ژجیانگ بر شی نشسته است: «وقتی شی دبیرکل (حزب) شود، پذیراتر خواهد شد و توجه بیشتری به شرکت های تجاری و زندگی مردم نشان خواهد داد.» اما بررسی دقیق تر اظهارات و نوشته های شی در زمینه اقتصادی در زمانی که در استان های فوجیان و ژجیانگ فرماندار بود، نشان می دهند که او یک حامی سرسخت ارتدوکسی حزب است. شی همواره از توازن بین توسعه بین دولت و اقتصاد کارآفرینی صحبت کرده بود اما در عمل، منظورش آماده سازی بخش دولتی بود تا اطمینان حاصل کند که کارآفرینان بر آن برتری نمی یابند. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: فارن افرز / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :