تحریم بسترساز چالشهای اقتصادی است نه عنصر تمامکننده
تاثیر دوچندانی تحریمها به دلیل نگاه خاص دولت
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – حسن روحانی در نشست خبری دوشنبه عنوان کرد که کشور از بحران تحریم عبور کرده است اگرچه آثار و عواقب آن هنوز بر اقتصاد و معیشت کشور باقی مانده است. اما تا چه اندازه می توان این سخنان رئیس جمهور را درست دانست؟ اساسا چالش ها و مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور ناشی از یک سال و نیم تحریم چه شرایطی را برای اقشار کمدرآمد و ضعیف مانند جامعه کارگری و بازنشستگان کشور به وجود آورده است؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر تحریم ها بر این اقشار، گفت وگویی را با ابراهیم رزاقی، اقتصاددان و استاد دانشگاه صورت داده است که در ادامه می خوانید:
نکته بسیار مهمی که در جریان تحریم های یک سال و نیم گذشته مشهود است به شرایط متفاوت اقتصادی و اجتماعی مردم در قیاس با سال های گذشته باز میگردد. چرا که اکنون نگرانی به حق مردم از آینده مبهم این کشور و وضعیت اقتصادیشان سبب شده است که سرمایه های اندک خود را به سمت بازارهای ثانویه و تقویت دلال مآبی ببرند. در کنار آن نیز عدم اعتماد جامعه به مقامات و مسئولین در سایه فساد گسترده و فراگیر و همچنین وعده های برجای مانده، آن هم در آستانه انتخابات بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی و جامعه شناسان سیاسی را به این باور رسانده است که ایران یا به یک غلیان اجتماعی نزدیک خواهد شد و یا این که جامعه با واکنش منفی اجتماعی نسبت به انتخابات و عدم حضور و مشارکت سیاسی، انتقادات خود را نسبت به فساد مقامات و مسئولین، فارغ از هر جناحی و نیز وعده های برجای مانده نشان خواهد داد. به واقع آیا اکنون شرایط اقتصادی میتواند زمینه ساز چنین تحولاتی را فراهم کند؟
آنچه مشهود است این است که یقینا وضعیت اجتماعی و اقتصادی دهه ۹۰ با سال های گذشته به خصوص با شرایط اوایل انقلاب که مشکلات و تحریمها چندین برابر بودند، متفاوت است. چون از یک طرف اقتضائات زمانی سبب شده که شرایط مردم را به سمت خرید ارزاق بیشتر، هدایت نقدینگی خود و نیز برخی فرصت طلبی های اقتصادی بکشاند که البته یک واکنش طبیعی به شرایط موجود در داخل است. از آن سو چنان که شما گفتید اکنون موج گستردهای از فسادهای مسئولین سبب شده است تا یک شکاف بین مقامات و مردم شکل گیرد. اما اینکه شرایط کنونی میتواند به یک غلیان و شورش بدل شود، بسیار بعید است، اگرچه نمی توان زمزمه هایی از آن را در سالهای گذشته مانند سال 96 نادیده گرفت. از طرف دیگر با وجود مشکلات و چالش های معیشتی، اقتصادی و برخی نواقص و کم کاری ها یقیناً جامعه کماکان ارتباط خود را با دولت و حاکمیت حفظ خواهد کرد چرا که جمهوری اسلامی ایران در یک سال و نیم گذشته با تحریم دست به گریبان نبوده، بلکه فشارهای اقتصادی و تحریم های ایالات متحده آمریکا در طول ۴۰ سال گذشته با شدت و ضعف تداوم پیدا کرده است. بنابراین شرایط، شرایط نا آشنایی برای جامعه نیست. یعنی اکنون مردم به یک نوع همزیستی با تحریم های اقتصادی در طول چهار دهه گذشته رسیده اند.
ولی آیا رسیدن به این همزیستی برای مردم ساده بوده است؟
به هیچ وجه. سخن من هم لزوما به معنای این نیست. چون رسیدن به این نوع زیست همراه با مشکلات، چالش ها و سختی های فراوان بوده و خواهد بود. اما یقیناً میزان کم کاری ها، عدم مدیریت لازم و نبود نگاه درست در خصوص عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی موجب شده است که مشکلات تحریمی چندین برابر شود. یعنی اگر دولت به جای آن که کماکان آینده خود را به حفظ برجام گره بزند و به دنبال راه حلی برای عملیاتی کردن اینستکس و دیگر وعده های پوچ و توخالی اروپایی ها باشد، نگاه خود را به داخل معطوف کند یقیناً به تدریج کشور می تواند چالش های اقتصادی را پشت سر بگذارد و به تبع آن میزان فساد گسترده و افسارگسیخته داخلی و چالش های اجتماعی رو به افول خواهد گذاشت. به موازات آن شکاف بین مردم با حاکمیت نیز به تدریج ترمیم خواهد شد و جامعه از آن غلیان و شورش مد نظر شما دور خواهد شد. پس ما باید برای عبور از این شرایط باید نگاه خود را تغییر دهیم. ولی هنوز دولت بعد از گذشت یک سال ونیم از خروج دونالد ترامپ از برجام، توافق هسته ای را کعبه آمال خود می داند. پس در چنین شرایطی مردم نیز که با یک حقوق ثابت خود را درگیر تورم و رکود کم سابقه میبینند، طبیعی است که به سمت برخی حرکت های دلال مآبانه پیش روند.
لذا اگر دولت به جای نگاه به بیرون به فکر هدایت همین نقدینگی ها و استفاده از این فرصت های داخلی باشد، شرایط متفاوت از یک سال و نیم گذشته خواهد بود. البته در کنار آن اکنون پوست اندازی در قوه قضاییه و روی کار آمدن جناب رئیسی می تواند امید مردم در خصوص برخورد جدی و اساسی با مقوله فساد را دو چندان کند. اکنون محاکمه برادر رئیس جمهور، برادر معاون اول رئیس جمهور، رئیس مجلس، برخی از نمایندگان و وکلای مردم در مجلس شورای اسلامی، معاونین وزراء و برخی از خانوادههای آنان سبب شده است که مردم نسبت به عملکرد دستگاه قضایی امیدوار باشند. بنابراین در مجموع اگر شرایط، چه در قوه قضائیه، چه در مجلس و چه در دولت به سمت همگرایی پیش برود، می توان چالش های ناشی از عدم مدیریت در یک سال و نیم گذشته را رفع کرد. البته من معتقدم با دولت کنونی، به خصوص شخص رئیسجمهور و بعد از آن محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه که علیرغم ادعاهای خود هنوز ضد منافع جمهوری اسلامی ایران عمل می کنند، نمی توان با سرعت به سمت رفع مشکلات پیش رفت.
ذیل نکات شما منطقی است همه چالش ها به گردن دولت انداخت. در این راستا و برای نمونه شاهد بودیم مشکلات و چالش های جامعه کارگری و در رأس آن مطالبات کارخانه نیشکر هفت تپه، هپکو، آذرآب، جامعه بازنشستگی کل کشور و نظایر آن با نگاه و برخورد امنیتی پاسخ داده شد. آیا برخوردهای قهری و انداختن همه مشکلات به گردن رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه فرار رو به جلوی برخی جناح های تندرو که خود مسبب بخشی از مشکلات کنونی هستند، نیست؟ به جای این برخوردها و توپ به زمین دیگران انداختن نباید به سمت برخورد درست با مطالبات کارگری و فعالان صنفی و کارگری رفت؟ آیا تحریم ها در شکل گیری این چالش ها به طور کلی بی تاثیر بوده است؟
من از سوال شما شروع می کنم. من هم معتقد نیستم که تحریم ها در یک سال و نیم گذشته بی تاثیر بوده است. اما چالش های کنونی بیش از آن که ناشی از تاثیر تحریم باشد، از تبعات سیاست های غلط خصوصی در 30 سال گذشته است. بگذارید برای پاسخ به سوال شما کمی به عقبتر نگاه کنیم. مطمئنا ریشه مشکلات کنونی به دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و سیاست های اقتصاد خصوصی و به تبع آن برخی واگذاریهای مشکوک باز می گردد. همین نگاه سبب شد تا مهره های تاثیر گذار صنعتی کشور، چه در بخش ماشین آلات سنگین و راهبردی مانند هپکو و چه در بخش کشاورزی مانند شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه از دایره فعالیت خارج شوند. اگر شما به ریشه تمام درگیری ها و اعتراضات کارگران این کارخانهها و صنایع که در ماههای اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است، بنگرید، می بینید که دلایل آن به برخی واگذاری های مشکوک و فراقانونی بازمیگردد. به هرحال اکنون سایه سنگین برخی مهره ها بر اقتصاد و شریان های تولیدی کشور را نمی توان انکار کرد. پیرو این واقعیت تلخ در ساختار و بدنه دولت به نام خصوصی سازی چه فسادهای گسترده و کلانی که صورت نمی گیرد؛ شرکتها با قیمتهای بسیار نازل به برخی اشخاص واگذار میشوند و آنها هم با تعدیل نیرو به سمت تعطیلی کارخانه ها و استفاده تجاری از این زمینهای گسترده و وسیع رو می آورند و یا با فروش قطعات و ماشین آلات این شرکت ها، زمین های آن را به انبارها بزرگ کالاهای وارداتی تبدیل می کنند، مطمئنا در چنین شرایطی مطالبات کارگری از تبعات نگاه غلط و سیاستهای کشنده دولت در خصوص تولید و خصوصی سازی نشات می گیرد.
ما باید بپذیریم که دولت در 6 سال گذشته و به ویژه از یک سال ونیم پیش با نگاه خود سبب شده است که تحریم ها تاثیر دو چندانی داشته باشد. همانگونه که در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان کردهام این تحریمها نیستند که میتوانند تمام کننده باشند، بلکه عملکرد غلط در داخل و برخی تصمیمات است که اجازه می دهد تا تحریم ها اثرات تمام کننده خود را بر معیشت و اقتصاد جامعه داشته باشند. از طرف دیگر مقام معظم رهبری بارها و بارها بر مسئله مطالبات درست و به حق تاکید کرده اند. اگر فعالان صنفی و فعالان کارگری بتوانند ارتباط درستی را با برخی تشکل های دانشجویی و نیروهای انقلابی که تمام تلاش و انرژی خود را صرف افزایش تولید داخلی کردهاند، برقرار کنند یقیناً نتیجه بهتری خواهند گرفت و در این صورت علاوه بر تحقق مطالبات و خواسته های به حق جامعه کارگری از برخی برخوردهای امنیتی و فضاهای تنش آلود داخلی که سبب سوء استفاده های گسترده رسانه ها و جریان های معاند با جمهوری اسلامی ایران می شود، جلوگیری خواهد شد. مگر جمع کل کارگران این شرکت ها چقدر است؟! مگر این کارگران در ماه چقدر حقوق می گیرند که اکنون دولت و ساختار اقتصادی با این عریض و طویلی در خصوص آن عاجز و ناتوان است؟! پس می بینید که یک دست هایی پشت پرده است تا شرایط و مشکلات در داخل دو چندان جلوه دهند. باید به حقوق و مطالبات درست این کارگران پاسخ به موقعی داده شود. یقین بدانید که دولت به این کارگران و به کل مردم ایران خیانت می کند. چون به نظر من دولت سعی دارد با این تشکلات اعتراضی کارگری جامعه را تحریک به سمت همان غلیان، شورش و انفجار اجتماعی که شما در سوال اول به آن اشاره کردید، بکشاند. اما اگر در راستای منویات مقام معظم رهبری پاسخ درست و اساسی به مطالبات به حق مردم و جامعه کارگری داده شود این گونه شرایطی پیش نخواهد آمد. ما می بینیم که کارگران ماه ها است که حقوق دریافت نکرده اند و طبیعی است که یک تشکل اعتراضی را برای رسیدگی به مطالبات خود راه بیندازند، اما در این میان برخی مزدوران داخلی و خارجی به دنبال فضاسازی مدنظر خود هستند، بنابراین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی باید در این خصوص حساس باشند و حق را از باطل، سره را از ناسره و خودی را از ناخودی تشخیص دهند تا در این میان برخی از کارگران هم به پای این مزدوران نسوزند.
کجای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عنوان کرده است که ما باید صنایع بزرگ و راهبردی خود را، آن هم در شرایط جنگ اقتصادی و تحریم های کشنده به بخش خصوصی واگذار کنیم؟! مگر اساساً بخش خصوصی آن چنان قدرتمندی در داخل وجود دارد که بتواند این مهره های بزرگ تولیدی صنعتی داخلی را مدیریت کند؛ مگر آن که در پشت این واگذاریها یک دسیسه و توطئه علیه تولید داخلی در ایران خوابیده باشد؛ کجای علم اقتصاد ثابت کرده که خصوصیسازی همواره سودمند بوده است. ما در همین ایالات متحده آمریکا شاهدیم که غول های بزرگ تولیدی هم به ورشکستگی رسیده اند. لذا خصوصیسازی لزوما به معنای سودآوری و مدیریت بهتر نیست. همین کارخانه هپکو در طول دوران جنگ تحمیلی و سال های بعد از آن با حمایت های گسترده دولت دست به تولیدات راهبردی و بسیار جدی زد که در حوزه دفاع مقدس و حتی دوره سازندگی بسیار موثر بود. اما به یک باره این مهره تاثیرگذار تولیدی کشور با یک زد و بندهایی واگذار شد و نتیجه آن شرایط کنونی است؛ کما اینکه در خصوص شرکت نیشکر هفت تپه همین مسئله روی داده است. ما باید به سمت سیستم تعاونی و مشارکت همگانی پیش رویم که در آن تلفیقی از خصوصیسازی و سیستم دولتی وجود دارد.
البته من مخالف خصوصی سازی نیستم. اما باید این برنامه در شرایط مناسب و وضعیت عادی اقتصادی صورت گیرد. در کنار آن یقینا باید پروسه خصوصیسازی به تدریج و با واگذاری شرکتهای کوچک و میانه صورت گیرد، نه این که سازمان خصوصی سازی به یک باره غول های بزرگ تولیدی را به اشخاص خاصی بدون حساب و کتاب واگذار کند؛ به گونه ای که حتی رئیس سابق سازمان خصوص سازی (میرعلی اشرف عبدالله پوری حسینی) هم از دست های آلوده این جریان های واگذاری ها باشد که با استفاده از پول های دولتی بخواهند غولهای بزرگ تولید دولتی را از آن خود کند و در کنار آن دست به سوء استفاده های کلانی به اسم تولید برای واردات کالا و استفاده از زمین های این شرکت ها بزند؛ چه وام های کلان و هنگفتی در سیستم بانکی به این افراد تعلق نگرفته که یک ریال هم به دولت بازگردانده نشده است. پس می بینید به نام خصوصی سازی چه جنایت هایی در این کشور شکل نگرفته است.
با این تفاسیر یک سال و نیم تحریم آمریکا در کجای چالش های اقتصادی ایران قرار می گیرد؟
تحریم بسترساز است، نه این که خود بتواند به عنوان عنصر تمام کننده عمل کند. متاسفانه برخی اقدامات مانند سوء استفاده برای واردات از طریق دلار ارزان، ندادن مالیات، برخی واگذاری های مشکوک در حوزه صنایع سنگین و تولیدی کشور، احتکار، فرصت طلبی، دلال مآبی و نظایر آن است که در بستر تحریمها رشد و چالشها را دو چندان میکنند. در این راستا سیستم سرمایه داری و کلان ثروتمندان بزرگی که اکنون در ساختار اقتصادی و تجاری کشوری مانند ایالات متحده آمریکا زیست می کنند یک شبه به اینجا نرسیده اند، بلکه این ثروت ها نتیجه دو یا سه قرن زیست سیستم لیبرالی و سرمایه داری است، اما می بینید که کمتر از ۳۰ سال در ایران چه کلان سرمایه دارانی با چه ثروتهای نجومی که به وجود نیامده اند که هیچ منطق اقتصادی آن را نمی پذیرد، مگر اینکه این ثروت ها از همین طرق به دست آمده باشد.
به سیستم تعاونی اشاره کردید. آیا از این کلید واژه شما می توان این برداشت را کرد که اکنون ایران باید به سمت سیستم کنزیستی (مبانی اقتصادی جان مینارد کینر) و حمایت دولت برود؟
خیر. سخن من در رابطه با احیای سیستم تعاونی به معنای به کارگیری سیستم کنزیستی و حمایت دولت نیست. چون اساساً ساختار اقتصاد ایران به آن مرتبه از خصوصیسازی نرسیده است که بخواهد با سیستم کنزیستی در دوران بحران به حیات خود ادامه دهد. من معتقدم که تا اکنون نتوانستهایم یک سیستم اقتصادی درست را بر اساس مشی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اصول بنیادین انقلاب اسلامی خود تعریف و تبیین کنیم. یعنی اقتصاد ایران هنوز نتوانسته تعریف درستی از جمهوری اسلامی ایران را ارائه دهد. ما در یک برهه چون لیبرال می شویم که خود سیستم سرمایه داری هم آن را نمی پذیرد و در یک طبقه نگاه های غلطی به سیستم دولتی داریم. مادامی که نتوانیم یک تعریف درست از اقتصاد و تولید را متناسب با اصول و مبانی جمهوری اسلامی ایران و انقلاب تعریف کنیم، شرایط به همین منوال خواهد بود.
نظر شما :