طرح صلح رئیس جمهوری بیرمقتر و فانتزیتر از آن است که شنیده شود
روحانی در نیویورک و گمانهزنیهای بیاساس!
نویسنده: احمد زیدآبادی، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: سیاست همیشه دو بخش پنهان و آشکار داشته و دارد. چون کوه یخی که سر آن از آب بیرون و ته آن ناپیداست. تحلیلگران و مفسران سیاسی مستقل معمولاً به بخش پنهان سیاست دسترسی ندارند، اما میکوشند که با تکیه بر بخش آشکار آن، بخش پنهان را حدس بزنند.
در کشور ما اما گمان بر این است که گویی سیاست کلاً پدیدهای پنهان است و کاملاً در خفا جریان دارد. این شاید بدان دلیل است که در تاریخ جمهوری اسلامی، رویدادهایی پیش آمده که تا لحظه وقوع آن، نه فقط نشانه آشکاری از وقوع احتمالی آنها دیده نمیشده، بلکه تمام علائم رسمی، نشان از حرکت در جهت عکس آن بوده است! سفر محرمانه رابرت مکفارلین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان به تهران درست در هنگامهای که شعارهای ضدآمریکایی حکومت در اوج خود بود و یا پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق آن هم در حالی که مقامهای رسمی بر ادامه قطعی جنگ تا سرنگونی صدام حسین تأکید میکردند، در واقع دو حادثهای است که در شکلبخشی ذهنیت ایرانیان از سیاست برونمرزی نقش بزرگی ایفا کرده است و از همین رو، بسیاری از ناظران سیاسی، بدون توجه به علائمی که حکومت به طور رسمی بروز میدهد، هر لحظه در انتظار امضای توافقی بین ایران و آمریکا برای خاتمه دادن به بحران جاری هستند.
این وضعیت بخصوص در هر سفر سالانه حسن روحانی و محمد جواد ظریف به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل تشدید میشود.
با آنکه رهبر جمهوری اسلامی به طور علنی هرگونه دیدار با مقامهای آمریکایی را مشروط به شروطی تقریباً محال کرده، با این همه، سفر روحانی به نیویورک به بحثهای بسیاری در باره احتمال توافق با آمریکا در این سفر دامن زده است. از کریستین امانپور گرفته تا خبرگزاری تسنیم، گویی همه به نوعی در این ماجرا سهیم شدهاند و هر کدام به فراخور حال و علایق خود، نسبت به انجام توافق روی خوش نشان داده یا در باره آن هشدار جدی دادهاند!
مقصر این ضعیت در درجه نخست، بسیاری از مسئولان حکومتیاند که گویی نه فقط قصد گمراه کردن طرفهای خارجی خود را دارند بلکه از گمراه کردن افکار عمومی داخلی هم لذت میبرند! شاید گفته شود: سیاست همین است! سیاست اما این نیست! سیاست به رغم جنبههای کثیفاش اما در روزگار نو بر حدی از اعتماد عمومی هم استوار است و اگر این اعتماد فرو ریزد، پایههای سیاست هم به تدریج در هم میشکند!
در هر صورت، شرایط امروز ایران نسبت به دهه شصت که رهبران کشور بعضاً توان برخی تصمیمهای محیرالعقول را به طور ناگهانی و یک شبه داشتند، بسیار متفاوت شده و انقلاب در صنعت ارتباطی حتی مطیعترین هواداران جریانهای سیاسی را نیز به افرادی اهل پرسشگری تبدیل کرده است به طوری که رهبران سیاسی، در هر مقامی بدون زمینهسازی ذهنی برای حامیانشان نمیتوانند مواضع خود را یک شبه دگرگون کنند بدون آنکه مجبور به پاسخگویی به آنها شوند.
با این حساب، سفر روحانی به نیویورک با توجه به سیاستهای رسمی اعلام شده، قرین هیچ نوع توافقی با آمریکا نخواهد بود و طرح صلح او نیز بیرمقتر و فانتزیتر از آن است که در بین کشورهای جهان گوش شنوایی پیدا کند. بنابراین بیدلیل ذهن خود را مشغول گمانهزنیهای بیپایه برخی رسانهها نکنیم!
نظر شما :