جناب رئیس جمهور از والرشتاین کمک بگیرید
نامه ای خطاب به ترامپ درباره ایران
محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
دیپلماسی ایرانی: آقای رئیسجمهور ترامپ، دیروز را تماموقت با سقوط گلوبال هاوک درگیر بودهاید و مشاوران بسیاری با شما سخن گفتهاند. شما رئیسجمهوری آمریکا هستید و مختارید با مشاورانتان مشورت کنید، اما پیرمردی در آمریکا هست که امسال نود ساله شده و احتمالاً بسیار بیشتر از مشاوران نزدیکتان میتواند به شما مشورت بدهد. او کسی جز «ایمانوئل والرشتاین (Immanuel Wallerstein) نیست.» او چیزی درباره شیوه مواجهه کوتاهمدت با مسأله ایران به شما نخواهد گفت، اما ماهیت مسأله را به گونهای روشن میکند که در تصمیمگیری کمکتان خواهد کرد. ما متن سخنرانی او را با عنوان «موقعیت ژئوپلتیک ایالات متحده از 1945: از هژمونی تا افول غیرقابل بازگشت» منتشر کردیم. او در بخشی از سخنانش گفت:
«ایران در آمریکا دو دوست دارد: افکار عمومی و نیروهای مسلح به استثنای نیروی هوایی. هیچ کدام از آنها دوستدار جنگ نیستند. ... مسألهای که میخواهم از اینجا به آمریکاییها بگویم این است که آمریکا امروز آنطور که فکر میکند قدرتمند نیست. شما به ایرانیها میتوانید بگویید که ایران آنقدر که فکر میکند قدرتمند نیست. من هم وقتی به کشور چین بروم به چینیها همین را خواهم گفت که چین آن طور که خود تصور میند قدرتمند نیست. در واقع هیچ کشوری آن طور که فکر میکند قوی نیست و این یکی از واقعیتهای بحران ژئوپلتیکی است که در آن به سر میبریم. توهم قدرت موجب طفره رفتن از سیاستهای مفیدی میشود که میتوانستند کارآیی داشته باشند، یعنی صرف چنگ و دندان نشان دادن و قدرتنمایی کردن کاری از پیش نمیبرد.
واقعیت مساله آمریکا این است که چگونه از لحاظ روانی و جمعی با افول کنار بیاید. آمریکا از اواخر دهه 1930 مجادله بزرگی موسوم به مداخلهگرایی و انزواطلبی داشت. کشور در آن موقع هنوز دچار شکاف بود که وارد جنگ جهانی و سپس به عنوان یک قدرت هژمونیک سر برآورد ... و همینطور به مرحلهای رسیدند که مردم آمریکا را متقاعد کنند مسئولیتهای خود را در جهان ایفا کنند و به عنوان یک قدرت آماده انجام هر گونه اقدامات باشند. این روند 30 سال طول کشید که مردم آمریکا را متقاعد کنند تا یک مضمون را درونی کنند، اما این تصور درونیشده کم کم مضمحل میشود. خیلی دشوار است، آنها مجبور بودند سی سال بعد به مردم بگویند تصور درونیشده را از ذهن بیرون کنند، در حالی که سی سال قبل برای درونی کردن آن در اذهان سعی کرده بودند. لذا آمریکا خسته و در حال یک فرود و افول آرام است. ... چگونه ممکن است مردم قبول کنند که آمریکا قدرتمندترین کشور در جهان نیست و دیگر از این تصور که کشورشان بینظیرترین سرزمین است ذهن خود را آزاد کنند و آنگاه بپذیرند که کشورها خوب و شگفتانگیز زیادی وجود دارد. باورش کمی سخت است مخصوصاً برای نیروهای سیاسی در داخل کشور این بزرگترین مشکل آمریکاست.»
آقای رئیسجمهور ترامپ!
امانوئل والرشتاین در همان سخنرانی خاطرهای از گفتوگوی میان مادلین آلبرایت و کالین پاول هم نقل کرد. هر دو هنوز زندهاند و میتوانید از آنها بپرسید. او گفت «سؤال مشهور وزیر امور خارجه خانم آلبرایت از کالین پاول را به خاطر دارید. ظاهراً در یک نشست در سال 1991 بود که کالین پاول میگفت: محتاط باشید! و در اینجا خانم آلبرایت میگوید داشتن قویترین قدرت نظامی در جهان، وقتی نتوان از آن استفادهای برد، چه سودی برای آمریکا دارد؟ در پاسخ باید گفت آری، نمیتوان سود برد. مشکل آمریکا اینجاست. استفاده آن بدتر از عدم استفاده از آن است و عدم استفاده از آن همان دغدغهای است که نومحافظهکاران در آمریکا دارند. یعنی اگر استفاده از قدرت نظامی را پیش نکشیم و به استفاده از آن تهدید نکنیم، دیگران چرا با شما مذاکره کنند؟ بنابراین آمریکا نمیتواند از آن استفاده کند، ولی باید از تهدیدهای آن استفاده کند، و باید این تهدید را جدی بگیریم.»
آقای رئیسجمهور ترامپ!
شما در موقعیت حساسی هستید و تصمیمی که میگیرید میلیونها و حتی شاید میلیاردها انسان را تحت تأثیر قرار دهد و البته کمترین اثر آن بر سرنوشت انتخاب مجدد شما در انتخابات سال 2020 خواهد بود. بگذارید برداشتم از تحلیل والرشتاین را خدمت شما بنویسم.
حرف والرشتاین این است که آمریکا کماکان بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان است، اما دیگر تنها قدرت جهان نیست که بتواند با تکیه بر قدرت نظامی و اقتصادیاش مسأله حل کند. آمریکاییها چندین دهه به مردم خودشان قبولاندهاند که به عنوان بزرگترین قدرت جهان مسئولیتهایی در جهان دارند و سیاستمداران آمریکایی از این روش برای کسب رأی هم استفاده کردهاند و البته منافعی نیز برای آمریکا داشته است.
مسأله حالا این است که آمریکا کماکان قدرتمندترین نیروی نظامی و اقتصادی جهان هست، اما سؤال مهمی که پیش روی شما به عنوان رئیسجمهور آمریکا – و البته پیش روی هر رهبر سیاسی – قرار دارد این است که «آیا صرفاً کاربست و اعمال قدرت اهمیت دارد یا اعمال قدرت باید به حل مسأله بینجامد؟»
اگر واقعبین باشیم، اذعان میکنیم که کاربست قدرت نظامی شما علیه ایران و البته هر کشور دیگری در جهان، مخرب و بسیار دردآور است، اما آیا مسأله را هم حل خواهد کرد؟ شاید یک مثال مسأله را بهتر نشان دهد. اگر شما سرما خورده باشید و جراح بسیار خوبی هم نزدتان باشد، ترجیح میدهید بخور بدهید و قرص سرماخوردگی بخورید یا به توصیه او برای جراحی عمل کنید؟ او جراح شایستهای است و ممکن است وسوسه شوید از مهارت و دانش او در جراحی استفاده کنید، و او هم ممکن جراحی بدون نقصی روی شما انجام دهد، اما جراحی قادر نیست ویروس سرماخوردگی را از بدن شما بیرون کند. این همان وسوسه همیشگی استفاده از قدرت است. شما از خودتان میپرسید من یک جراح حاذق در اختیار دارم اما از پس سرماخوردگی برنمیآیم.
آقای رئیسجمهور ترامپ!
قدرت نظامی شما واقعاً عظیم است، اما تصور میکنم اگر والرشتاین را به مشورت بطلبید و بخواهید به حرفهای او گوش بدهید به شما میگوید: آمریکا و ایران باید بر دو تصورشان غلبه کنند. تصورشان درباره قدرت خود، و تصورشان درباره ضعف طرف مقابل.
آقای ترامپ، آمریکا و ایران برای مدیریت تنشی که پیش آمده و برای حرکت به سمت تعدیل مسأله بین دو کشور در حدی که حداقل خطرات انسانی و اقتصادی فاجعهآمیز نداشته باشد، از نگاه والرشتاین، باید دو چیز را متقابلاً بپذیرند:
اول، ما آنقدر که تصور میکنیم قدرتمند نیستیم.
دوم، طرف مقابل آنگونه که تصور میکنیم ضعیف نیست.
اگر این دو گزاره را که حاصل بیش از شصت سال زندگی علمی و آموختن درس تاریخ توسط «ایمانوئل والرشتاین» است بپذیرید، گزاره سومی هم آشکار میشود:
سوم، اعمال قدرت نظامی و اقتصادی، مخرب، ترسآور و دردناک است، اما مسألهای را حل نمیکند و چیزی از تنشها و رنج بشر کم نمیکند. دو کشور میتوانند خسارات زیادی به یکدیگر بزنند و البته آمریکاییها به علت قدرت نظامی بیشترشان، خسارات بیشتری به ایران میزنند، اما این چه مسألهای از آمریکا یا ایران حل میکند؟
آقای رئیسجمهور ترامپ، خوب دقت کنید!
تلاش شما برای استفاده از قدرت نظامی و اقتصادی به وجه مخرباش، تا به امروز فقط یک مسأله مخرب به نام شیوه مواجهه با سقوط پهپاد گلوبال هاوک را روی دست شما گذاشته است. هر پاسخ تند و مخربی که بدهید، هیچ کمکی به بازگشت قدرت آمریکا، جلوگیری از افول هژمونی آمریکایی، رشد اقتصادی آمریکا، جلوگیری از رشد قدرت چین و ممانعت از تهدید منافع آمریکا نخواهد شد.
شما ممکن است خدای ناکرده با قدرت نظامی زیاد خود تصمیم بگیرید به ایران پاسخ دهید و حتی خسارات زیادی هم به این کشور بزنید، اما چنین پاسخی حتماً با واکنش ایران و حتماً ضربات دیگر به قدرت نظامی و تصویر قدرت شما همراه خواهد شد. کسانی به شما خواهند گفت که میتوانید خسارات زیادی به ایران بزنید، اما هر ضربه دیگری از جنس سقوط گلوبال هاوک به قدرت نظامی آمریکا، افول هژمونی آمریکا را بیشتر تسریع میکند و به لحاظ روانی بیش از گذشته تحت فشار قرار خواهید گرفت که پاسخ دهید و این آغاز فرو رفتن در جنگی است که تصور کردن پایان آن دشوار است. شما رئیسجمهور خوشنامی در تاریخ آمریکا نخواهید شد، از رسیدن به اهداف اقتصادی و وعده خودتان برای بیرون بردن آمریکا از لجنزار جنگهای خاورمیانه باز میمانید و به احتمال زیاد انتخابات 2020 را میبازید.
آقای رئیسجمهور ترامپ!
یک مورخ آمریکایی درباره سهم والرشتاین در جامعهشناسی و علوم اجتماعی میگوید «والرشتاین نشان داد که ما ممکن است تاریخ را فراموش کنیم، اما تاریخ هرگز ما را فراموش نمیکند.» (We may forget history, but history never forget us) تاریخ هیچگاه دست از سر انسانها بر نمیدارد. شما هم یک انسان هستید و اگر فراموش کنید که بر بستر تاریخ زندگی میکنید و تصمیم میگیرید، از همه آرزوهایتان درباره آمریکا، اقتصاد، انتخابات 2020 و آرزوی محبوب شدن که هر سیاستمداری آنرا دوست دارد، بازمیمانید. شما بر بستر 40 سال تنش ایران و آمریکا تصمیم میگیرید. این سابقه بر بیاعتمادی بنا شده است. شما به این فکر کنید که آیا بیاعتمادی را تشدید کردهاید یا برای کاستن از آن اقدامی انجام دادهاید؟ اینکه دائم پیغام مذاکره بفرستید اما ندانید که بذر این پیغام را در کدام خاک میکارید، درست نیست. خاک بیاعتمادی بین ایران و آمریکا را شما دوباره شخم زده و بارور کردهاید. نکته مهم این است بدانید همان گونه که از ایران انتظار عمل سازنده دارید، باید شما هم عملی سازنده انجام دهید. اطمینان داشته باشید عمل سازنده، استفاده از قدرت نظامی یا تحریم و فشار اقتصادی نیست.
آقای رئیسجمهور ترامپ!
صرفنظر از اینکه شما چه شخصیتی دارید و به لحاظ اخلاقی درباره شما چه قضاوتی میشود یا جهان چه تصویری از شما دارد، امروز در جایگاهی هستید که تصمیمهای مهمی میگیرید. سیاستمداران به خاطر تصمیمهایی که میگیرند و سرنوشت دیگران را تحت تأثیر قرار میدهند اهمیت دارند.
ما اهل فکر بهواسطه مسئولیتی که در قبال صلح، امنیت، شادی یا رنج مردمان جهان داریم، تلاش میکنیم به سیاستمداران این پیغام را بدهیم که فقط به عمل مسئولانه بیندیشند. اعمالی که از میزان رنج بشر، خشونت، نفرت و تخریب انسان و کره زمین بکاهد. ما اما تعیینکننده نیستیم و اغلب مشاوران سیاستمداران که گاه کلاً به فکر خشونت و منافع کوتاهمدت هستند، دست بالاتر را دارند.
وقعیت سختی را تجربه میکنید. وسوسه میشوید که از قدرت عظیم اقتصادی و نظامی خود علیه ایران استفاده کنید اما به یاد داشته باشید این قدرت مخرب درد و رنج انسانهای بیشماری را سبب میشود اما به تعدیل و حل مسأله ایران و آمریکا، خاورمیانه و هیچ مشکل مهم داخلی آمریکا کمکی نخواهد کرد. من بر اساس تجربه کشور خودم میگویم که سیاستمداران بیش از آنکه به حل کردن مسائل سیاست خارجیشان احتیاج داشته باشند، باید مسائل سیاست داخلی خودشان را حل کنند. سیاست خارجی گاه فقط سرپوش یا مسألهای انحرافی است که ناتوانی سیاستمداران برای پرداختن به مسائل سیاست داخلی را پوشش میدهد. شما هم باید ابتدا مسائل داخلی جامعه آمریکا را حل کنید. ادامه مناقشه با ایران هیچ به حل مسائل اشتغال، بیکاری، عقبماندگی زیرساختهای آمریکا نسبت به چین، پایین بودن کیفیت آموزش ابتدایی در آمریکا در مقایسه با برخی کشورها، تعداد زیاد فقرا و بیخانمانهای آمریکا و دهها مسأله دیگر از این دست کمکی نخواهد کرد. من آنقدر واقعبین هستم که این را به مقامات سیاسی در ایران نیز بگویم. مناقشه با آمریکا و تنش در سیاست خارجی، هیچ کمکی به حل مسائل زیاد اقتصاد، جامعه، محیطزیست و فرهنگ ایران نمیکند.
آقای رئیسجمهور ترامپ!
ضرر نخواهید کرد اگر همین امروز پروفسور ایمانوئل والرشتاین را به کاخ سفید فرابخوانید، ساعاتی با او درباره هژمونی آمریکا و تحولات آن و مشکل روانی-ژئوپلتیکی که پیش رو دارید گفتوگو کنید. او به شما درباره ماهیت روانشناختی شما و همه رهبران سیاسی جهان برای مواجه شدن با مسأله غامضی که پیش رو دارید، حرفهای گفتنی برای شما خواهد داشت.
ما احتمالاً صدها میلیون انسان در کره زمین هستیم که امیدواریم تصمیم شما برای مواجهه با سقوط گلوبال هاوک، به رنج بیشتر بشر منجر نشود. روی این سخن با شماست از آن جهت که اکنون شما مؤثرترین تصمیمگیر برای تعیین سرنوشت این لحظه هستید. ما صدها میلیون، امیدواریم تصمیمی بگیرید که نشاندهنده درک عمیق وضعیت، اقدامی به سوی حل مسأله، و نه صرفاً اعمال قدرت مخرب باشد. رخدادهایی که ظاهر بدی دارند، همیشه بد نیستند، اگر از آنها به عنوان فرصتی برای نگاهی نو به جهان استفاده کنید. شما حتماً فرصت دارید جهان را تغییر دهید، اما نه با اعمال قدرت مخرب نظامی و اقتصادی که برخی مشاورانتان توصیه میکنند.
نظر شما :