از ظرفیت های منطقه بهره برداری حداکثری کنیم
ایران؛ یک قدرت منطقهای با چالشهایی در منطقهگرایی
نویسنده: فاطمه سیاحی، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: در روابط بینالملل برای یک قدرت منطقهای، مولفههایی در نظر گرفته میشوند؛ مثل: توان و مشارکت فعال در تعیین دستور کار منطقهای، توانایی تاثیرگذاری بر کنشهای دیگران، توان اقناع و جذب و شکلدهی به ارجحیتهای دیگر بازیگران، قدرت ائتلافسازی و قابلیت چانهزنی دیپلماتیک و قابلیتهای نظامی و اقتصادی برای ایجاد نتایج دلخواه. اگر به جهتگیریهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دهههای گذشته تاکنون دقت کنیم درک خواهیم کرد که قدرت منطقهای ما، اغلب براساس مولفههای ذهنی و گفتمانمحور که دارای تاثیرات غیرمستقیم بر دیگرانند، استوار شده است.
در حال حاضر ایران با مشکلات و تهدیدات عینی بیشتری رو به رو شده است. درواقع یکی از دلایل عمده مشکلات اکنون اقتصادی در داخل کشور و بحرانهای سیاسی در خارج، توجه حداکثری به اتحادیه اروپا و انتظار بیش از حد از مواضع کلامیِ متناقض آنان است. دستگاه سیاست خارجی ما باید با توجه به اصل موازنه منافع، سیاستهای گرایش به غربش را تغییر دهد؛ وقتکُشی کشورهای اروپایی و تکرار خواسته مذاکرات موشکی نشان از اهداف و منافع بسیار متفاوت ما و آنان از برجام است. در این شرایط که ما از یکسو با عدم کارآیی برجام و از سوی دیگر با سیاستِ فشار حداکثری تیم سیاستخارجی ترامپ مواجهیم، به نظر میرسد در آینده شاهد توجهات بیشتر ایران به منطقه و ظرفیتهای آن باشیم.
منطقهگرایی در این برهه، هم میتواند به جلوگیری از تشکیل ائتلاف و جنگ نیابتی علیه ایران کمک کند و هم قادر خواهد بود تا ابتدا با عادیسازی روابط سیاسی و پس از آن با گسترش همکاریهای اقتصادی، از فشار تحریمها بکاهد. بررسی مواضع و نظرات اخیر سیاستمداران، صاحبنظران و تحلیلگران برجسته ایرانی در دفاع از توجه به همگرایی منطقهای، احتمالِ اتخاذ استراتژی اتحاد و ائتلاف برای ایران را قوت میبخشد. به طور مثال؛ کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، چندی پیش اظهار کرده بود که ایران آماده گفت وگو با تمام کشورهای منطقه است.
سید حسین موسویان در یادداشتی، قطعنامهی ۵۹۸ را زمینه ایجاد سیستم امنیتی و همکاری در خلیج فارس عنوان کرده و همگرایی و اقدامات مشترک برای افزایش امنیت و ثبات منطقه را عملی دانسته است.
سید جلال دهقانی فیروزآبادی نیز از بین شخصیتهای دانشگاهی از حرکت به سمت امنیت چندجانبهگرایی سخن به میان آورده است. وی این نوع امنیت را در قالب دو الگو متصور میداند:
۱. مدل دوقطبی چندمرکزی؛ که ایران و عربستان به نمایندگی از کشورهای منطقه در آن نقش ایفا میکنند.
۲. الگوی کنسرت که مدیریت نظم منطقهای را به چند قدرت بزرگ خاورمیانه میسپارد.
صرفنظر از ابعاد نظری، دلایلی عینی و منفعتمحور برای فعالشدن همکاریها و همگراییهای منطقهای در خاورمیانه وجود دارد که اهم آنها ابعاد اقتصادی، نظامی – امنیتی و سیاسیاند.
- در بُعد اقتصادی: ایران و عربستان علیرغم اتفاقات تلخ سیاسی و تضاد عقیدتی، امکان مذاکره اقتصادی دارند. نظر کارشناسان اقتصادی این است که این دو کشور فارغ از مسائل سیاسی، میتوانند برای دستیابی به یک توافق، در حوزه انرژی با هم گفت وگو کنند. ایران و عربستان هم در حوزه نفت و هم در حوزه اقتصاد بینالملل میتوانند همکاریهای قابل توجهی داشته باشند. به خصوص در بخشهای اکتشاف و برداشت از میادین نفتی که زمینههای احتمالی همکاری دو کشورند.
- در بُعد نظامی – امنیتی: گسترش معاملات نفتی ما و شرق، احتمال حضورِ نظامی چین برای تامین امنیت انرژیشان را به وجود میآورد. در صورت توافق بین ایران و عربستان در حوزه نفت، آزادی، ابتکار عمل و ابزار تعیین قیمت منطقهای خواهد شد. اما در صورت تداوم اختلافات اژدهای زرد منابع منطقه ما را تهدید خواهد کرد؛ و این یعنی جبههبندیهای امنیتی متخاصمتر و فعالیت پایگاههای نظامی بیشتر.
- در بُعد سیاسی: کشورهای عربی منطقه بخاطر اوامر امریکا و منافع اسرائیل اجازه مشارکت در بازسازی سوریه را ندارند؛ راهبرد مناسبی برای پایان جنگ یمن در دستشان نیست. راهحلشان بازگرداندن سوریه به اتحادیه عرب، عادیسازی روابط با ایران و سازش با محور مقاومت است. این روزها بیشتر از تاکید بر تقابل با ایران، از ترکیه نگرانند؛ این نتیجه خوبی است هرچند با تاخیر به آن رسیدند.
جمهوری اسلامی ایران براساس چند مولفه مهم از جمله توان تاثیرگذاری بر سایر کشورهای منطقه و قابلیتهای نظامی برای ایجاد نتایج دلخواه، یک قدرت منطقهای فعال محسوب میشود. این را از حضور نظامی به موقع در سوریه و عراق، و حتی حمایت سیاسیِ بهجا از قطر و لبنان و سایر متحدین منطقهای میتوان بهخوبی درک کرد. البته از سوی دیگر نباید از این واقعیت دور شد که ایران با عدم حضور و فعالیت در نهادهای منطقهای همچون شورای همکاریهای خلیج فارس، در این دو دهه اخیر توان مشارکت خود در دستورکارهای منطقهای را عملاَ از دست داده است؛ حالا اتحادیه کشورهای عربی و حتی طرح امریکایی ناتوی عربی، تهدیدات بالقوه برای امنیت کشور ما هستند.
اگر دیپلماسی را مجموعهای از اقدامات مختلف (اعم از سخت و نرم) بدانیم، قطعاً به فهم لزوم هماهنگی و موازیسازی تلاشهای نظامی و سیاسی در منطقه خواهیم رسید. وقتی نفوذ نظامی – سیاسی ایران در کشورهای منطقه همه ذیل اقدامات دیپلماتیک تعریف شوند، فاصله نهادهای نظامی و دستگاههای سیاسی کشور ما کم خواهد شد و این دو باهم، قدرت ائتلاف سازی و قابلیت چانهزنی را ارتقاء خواهند داد. آنگاه ایران خواهد توانست با تکیه بر ظرفیتهای متحدین منطقهای خود از جمله عراق، سوریه، قطر، لبنان و... حمایت حداکثری را از رقیب خود (ائتلاف سعودی – اماراتی) در منطقه سلب کند و متقابلاً دست به ائتلاف بزند. سفرهای اخیر منطقهای مقامات رسمی کشور ما به کشورهای همسایه، بهخوبی نشانگر توجه به این مسئله مهم است.
بسیار کسانی در کشورما هستند که خواهان الگوبرداری ایران از شرق یا غربند؛ اما در فهم نتایج و الزامات روند تلاش قدرتهای این منطقه و تطبیقشان با مسیر توسعه ما عاجزند. چین که امروز به عنوان قدرت هژمون آینده یاد میشود، توسعه و نفوذ خود را از سیاست جهان سومگرایی آن هم از اتحاد با کشورهای آفریقایی آغاز کرد. چین آنزمان به لحاظ اقتصادی و نظامی قدرتمند نبود ولی با آن سیاست وارد معادلات جهانی شد و 'تئوری سه جهان' را ماهیت بخشید. اکنون هم دلیلی وجود ندارد که ایران با این توان نظامی و نفوذ سیاسی در منطقه، نتواند چنین الگویی برای توسعه همهجانبه باشد...
در غرب هم بعد از درگیریهای بسیار و هزینههای کلان، اولین اقدام عملی در زمینه وحدت اروپا را تشکیل جامعه ذغال فولاد رقم زد. بعد از آن بود که کشورهای اروپایی کمکم متوجه سود همکاریهای اقتصادی شدند و بازار مشترک را تشکل بخشیدند. آنان برای پاسداشت منابع خود و تأمین منافع به استراتژی اتحاد روی آوردند که قدرتمند شدند. ما نیز باید نگاههای نژادپرستانه و شناخت سطحی از همسایگانمان را کنار بگذاریم و از توانمندیها و پیشرفتهای آنان شناخت لازم را کسب کنیم. منطقه غرب آسیا به نسبت اروپای غربی دارای منابع طبیعی و موقعیتهای استراتژیکی بیشتریست؛ بهتبع آن سود حاصل از اتحاد و همگراییاش هم بیشتر خواهد بود.
در پایان میتوان گفت که امروز یکی از راههای امنیت همهجانبه برای هر کشوری، افزایش وابستگیهای خارجی به خود و گسترش حوزههای داری منافع مشترک با دیگران است. در شرایط کنونی هم بهترین گزینه برای ایران این است که با بهرهگیری از دیپلماسی منطقهای ائتلافها و اتحادهای سیاسی، نظامی و اقتصادی ایجاد کرده و از این طریق منافع همسایگان را به امنیت خود گره بزند تا آسیبپذیریاش کمتر شود.
نظر شما :