بررسی دلایل کاهش اشتیاق پکن و مسکو در تداوم مناسبات تجاری با تهران
آیا روسیه و چین نیز بخشی از پروسه فشار اقتصادی بر ایران هستند؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – علیرغم این که تحریمهای اعمال شده در ده ماه گذشته علیه کشور تنها به ایالات متحده آمریکا بازمیگردد، اما به نظر می رسد که شرکت های روسی و به خصوص چینی و نیز بانک های این دو کشور به دنبال خروج از ایران و به موازاتش کاهش همکاری ها با تهران هستند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی دلیل یا دلایل کاهش میل و رغبت شرکت ها و بانک های روسی و چینی در تداوم مناسبات با ایران، گفت وگویی را محمود شوری، کارشناس مسائل روسیه، قفقاز و آسیای میانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
با توجه به این که در دوران تحریمهای سال های ابتدایی دهه ۹۰ در قیاس با امروز، چین و روسیه حمایت پررنگتری از ایران داشتند، اما در شرایط کنونی به نظر می رسد که شرکت ها و بانک های پکن و مسکو به تدریج در حال کم رنگ کردن حضور و تداوم مناسب تجاری خود با تهران هستند، آن هم در شرایطی که در دوره قبل ما با مجموعه ای از تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و ایالات متحده روبه رو بودیم، در صورتی که تحریم های کنونی تنها از طرف کاخ سفید وضع شده است؛ از نگاه شما دلایل شکل گیری اقتضائات امروز ما در تعریف مناسبات به خصوص تجاری با روسیه و چین ناشی از چیست؟
نکته مهمی که در سوال شما باید درست به آن پرداخته شود این است که ما نه به واسطه نگاه دولت های نهم و دهم در یک بازه چند ساله نگاه به شرق را در دستور کار داشتیم و بعد از آن نگاه به غرب به سیاست خارجی بازگشت، بلکه شرایط امروز مناسبات اقتصادی و تجاری ایران با کشورهایی مانند چین و روسیه از این حقیقت نشأت می گیرد که اساساً نگاه به جایگاه چین و روسیه در استراتژی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران از آن وزن لازم حتی در همان دولت ها نهم و دهم هم برخوردار نبوده است؛ به عبارت دیگر هنوز راهبرد و استراتژی افزایش مناسبات با چین و یا روسیه در سپهر اقتصادی ما آن گونه که باید تعریف نشده است.
به موازات این مسئله باید اذعان کرد که روند کلی توسعه اقتصاد ایران بر اساس مبانی شناختهشده اقتصاد جهانی تعریف شده است که آن هم ناظر بر این واقعیت است که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند هر کشوری باید به بخشی از جریان سرمایه داری و اقتصاد جهانی بدل شود تا بتواند روند توسعه خود را دنبال کند. به عبارت دیگر تا زمانی که ایران نتواند جایگاه و وزن خود را در اقتصاد جهانی سرمایه داری پیدا کند مسئله ای به نام توسعه اقتصادی ایران، آن گونه که باید سامان پیدا نخواهد کرد. زمانی که در این چهارچوب به مسئله نگاه شود خواهیم دید که دانش فنی، تکنولوژی، سرمایه، مواد اولیه و حتی در مواردی نیروی انسانی از بلوک غرب به کشور وارد می شود و در این بستر است که توسعه تجاری و اقتصاد ایرانی از اقتصاد، صنعت تا روابط پولی و بانکی منوط به افزایش مناسبات تجاری با غرب شده است. در سایه همین مسئله هم تلاش شد تا تنشهای تهران با غرب که موانع مناسبات تجاری محسوب می شدند با توافق هسته ای به سرانجام برسد تا تهران بتواند از پتانسیل غرب برای توسعه اقتصادی خود استفاده کند. البته این نکته من مربوط به دولت آقای روحانی نیست، بلکه اگر شما به روند ۴۰ ساله دیپلماسی و اقتصاد ایران در مناسبات بین المللی نگاه کنید شاهدید که ایران این پروسه را به صورت جدی در این ۴۰ سال پیش گرفته و تنها در شرایط اضطرار بوده است که ما به ناچار توسعه مناسبات خود را با کشورهایی مانند چین و در چند اولویت بعدتر با روسیه داشته ایم. یقینا با این جهت گیری پکن و مسکو نیز هیچ گاه ریسک افزایش چالش های اقتصادی با جهان را در سایه همکاری با ایران قبول نخواهند کرد.
اما دلیل این عدم پذیرش ریسک در چه عواملی خلاصه می شود؟
این مسئله ناشی از چند نکته است؛ اول این که چین و روسیه از آن سطح از مناسبات کلان تجاری با ایران برخوردار نیستند که بخواهند به هر قیمتی به دنبال حفظ و گسترش آن باشند. دومین مسئله ناظر بر این واقعیت است که این بازیگران نیز مانند هر کشور دیگر در راستای منافع ملی گام برمیدارند و با یک فرصت طلبی به شرایط ایران نگاه خواهند داشت. پس اگر شرایط به گونهای تحلیل شود که امکان افزایش تحریم و فشار به آنها نیز وجود داشته باشد یقیناً قید همراهی با ایران را خواهند زد. سومین نکته بر این مسئله تاکید دارد که در توسعه مناسبات تجاری این دولتها نیستند که تاثیر گذارند، بلکه این شرکت ها و بانک های خصوصی هستند که بازیگران اصلی به شمار می روند؛ لذا اگرچه مناسبات سیاسی و دیپلماتیک ایران با چین و روسیه مثبت ارزیابی میشود، اما شرکتها و بانکهای این دو کشور که خصوصی هستند به دنبال منافعی گاه متضاد با مناسبات سیاسی و دیپلماتیک فیمابین هستند. نکته چهارم به سطح و شدت تلاشهای وزارت خزانهداری، کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ در افزایش تحریم ها باز می گردد. به نظر می رسد که در همین بازه کوتاه واشنگتن پروسه بسیار جدی برای کاهش مناسبات اقتصادی ایران با چین و روسیه را پی گرفته است، چرا که بر این مسئله اشراف دارد این پکن و مسکو بودند که در دوره تحریم های قبلی حمایت های جدی را از ایران داشتند و اکنون ایالات متحده تلاش ها را به این سمت و سو برده است که تا جای ممکن مناسبات این دو کشور با ایران کاهش پیدا کند.
مضافا بر نکاتی که شما بر آن تاکید داشتید به نظر می رسد که اکنون پیش شرط پکن و مسکو برای تداوم این مناسبات نیمبند نیز که رو به افول است به تصویب لوایح چهارگانه باز میگردد؛ ارزیابی شما در این رابطه چیست؛ آیا روسیه و چین نیز مشروط کردن همکاری را بهانه کاهش مناسبات قرار داده اند؟
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. اگر در سایه همان پارادایم تحلیلی که ارائه شد به مسئله نگاه شود، میبینید که حتی خود روسیه و چین هم به عنوان بازیگرانی عمل می کنند که بخشی از فشارها را بر کشور ما تحمیل میکنند، همان گونه که در تحریم های گذشته نیز همراهی خود را با غرب نشان دادند. اکنون هم این پیش شرط ها نیز می تواند در همان راستا تفسیر شود. البته باید پذیرفت که روسیه و چین نیز بخشی از اقتصاد جهانی به شمار میروند و یقینا در سایه قوانین تجاری جهانی است که این دو کشور می توانند با ایران مناسبات خود را تداوم بخشند. پس طبیعی است پکن و مسکو هم ناگزیر به رعایت قوانین مقررات جهانی باشند. در این راستا زمانی که تحریمهای ایالات متحده آمریکا بعد از برجام اعمال شد، علیرغم مخالفت پکن و مسکو، در این مدت شاهد تمکین و همراهی نصفه و نیمه برخی از شرکتها بانکهای روسی و چینی بوده ایم، چون که آنها نیز بخشی از پروسه اقتصاد جهانی هستند.
البته این نکته هم باید در نظر گرفته شود که ما در عین وجود این شرایط باید به دنبال تحلیل دقیقتر وضعیت این دو کشور از نظر اقتصادی باشیم. چرا که یقیناً روسیه و چین و به خصوص چین، دارای پتانسیلهای پنهان دیگری است که میتوان از آن استفاده کرد. اگر نگاه خود را تغییر بدهیم می توان فرصت استفاده از پتانسیل ها را داشته باشیم، بدون این که بخواهیم با این موانع برخورد کنیم. زمانی که بخواهیم به صورت آشکار با چین و روسیه هم رابطه داشته باشیم قطعاً مسئله مناسبات بانکی، روابط پولی، انتقال کالا و سرمایه و دیگر مسائل میتواند جزء چالش ها ما با این کشورها باشد. لذا باید در شرایط تحریمی نگاه به سمت راه های دیگری هم برود. ما در یک وضعیت اضطراری قرار داریم و باید نگاه عادی خود را در حوزه اقتصاد با کشورها کنار بگذاریم، در غیر این صورت ما شاهد تداوم همین شرایط خواهیم بود.
به نگاه پکن و مسکو برای حفظ منافع خود در مناسبات تجاری جهانی اشاره کردید. در سایه این مسئله اساسا می توان در شرایط تحریمی، به خصوص برای سال آتی شمسی بر روی جایگاه این دو کشور حساب باز کرد؟
ما باید بپذیریم هیچ کشوری در جهان حاضر نیست منافع خود را قربانی روابط با دیگر کشورها کند، به خصوص کشوری که هیچگاه راهبرد جدی برای افزایش مناسبات با آنها را نداشته است. در این راستا نیز تاکنون چین و روسیه به عنوان شرکای استراتژیک ایران تعریف نشده اند. پس می بینید بستر برای این حمایت از جانب چین و روسیه وجود ندارد. از طرف دیگر دنیای سیاست و دیپلماسی با اقتصاد متفاوت است و روز به روز دایره استقلال مناسبات اقتصادی از شرایط سیاسی در حال افزایش است؛ همان گونه که اشاره کردم اکنون شرکت ها و بانک های خصوصی چینی و روسی نیز برای در امان ماندن از فشار آمریکا دیگر حاضر به همکاری با ما نیستند. اما دوباره تأکید دارم که ما نباید با نگاهی عادی به دنبال شرایطی نرمال برای حفظ و تداوم مناسبات خود با این کشورها باشیم. بلکه باید ظرفیت هایی را پیدا کنیم که در شرایط تحریمی بتوانند به ما کمک کنند. شاید اکنون روسیه و چین به دنبال تهاتر کالایی با ایران باشند، اما این پروسه در ادامه امکان دارد با اما و اگرهایی روبهرو شود، به خصوص که آمریکا نیز فشار های جدی را در این مسئله دارد. از طرف دیگر روسیه به عنوان یکی از مهمترین بازیگران عرصه انرژی جهان می تواند منافعی گاه متناقض با ایران را در پیش بگیرد، چرا که هر دو کشور به عنوان صادرکنندگان نفت می توانند رقبای هم تلقی شوند. پس راه حل، حداقل به صورت موقت و برای کاهش و تعدیل فشارها، نه برای حل مشکل اقتصادی و معیشتی، به استفاده از دیگر ظرفیت های پنهانی چین و روسیه باز می گردد.
نظر شما :