در بررسی جنبه های مختلف دموکراسی و جوامع دموکراتیک
دموکراسی ورای رای گیری و تظاهرات
نویسنده: ساشا فیشر (از اعضای اولیه بنیاد اوباما و موسس سازمان غیرانتفاعی «اسپارک میکروگرنتز» است که از دولت ها و جوامع مدنی در پیشبرد روندهای دموکراتیک پشتیبانی می کند.)
دیپلماسی ایرانی: در بیش از یک دهه گذشته انتخابات بیشتر و به طور همزمان، دموکراسی کمتر را شاهد بوده ایم. بر اساس گزارش بلومبرگ، انتخابات در سراسر جهان به صورت متداول برگزار می شود. با این حال طبق یافته های سازمان مستقل نظارتی «فریدم هاوس»، 110 کشور در حدود 13 سال گذشته کاهش حقوق سیاسی و مدنی را شاهد بوده اند.
همزمان با سقوط دموکراسی، تعلق خاطر ما به جامعه نیز کاهش یافته است. در ایالات متحده، این مساله به واسطه اپیدمی احساس تنهایی و روند سریع ناپدید شدن نهادهای مدنی مانند کلیساها که روزانه 8 تا از آنها تعطیل می شود، مشهود است. و اگرچه این روندها ماهیتی جهانی دارند، اما در ایالات متحده با شدت بیشتری در حال وقوع هستند.
این تصادفی نیست. همانطور که الکسی دو توکویل در دهه 1830 اشاره کرد، بنیان گذاران آمریکا کشوری را متصور بودند که نه به واسطه ارزش های مشترک، بلکه به واسطه منافع شخصی اداره می شد. این دیدگاه از همان زمان تعریف کننده نهادهای آمریکایی بوده و جامعه ای فردگرا را پدید آورده است.
چند سال پیش وقتی «اسپارک میکروگرنتز» را در شرق آفریقا راه اندازی می کردم، شاهد دیدار یک گروه از دانشجویان «ام آی تی» با حدود 50 نفر از ساکنان روستایی در رواندا بودم. ساکنان امیدوار بودند که بتوانند دولت رواندا را متقاعد کنند یک پروژه برای کشیدن خط برق تا محل زندگی آنها اختصاص دهد (که البته در نهایت در پی تلاش های خودشان به نتیجه رسیدند.) یکی از دانشجویان به شدت با یکی از اعضای جامعه درباره این مساله بحث کرد که چه لزومی دارد دولت هزینه پروژه را پرداخت کند و نه افرادی که در جلسه حضور داشتند. این دانشجو داشت تفکر متداول آمریکایی درباره خصوصی سازی و دسترسی به امکانات بر مبنای هزینه فردی را مطرح می کرد. اما چنین تفکری با مشارکت مدنی و جمعی در تضاد است و به نظر می رسد اعتماد سیاسی را نیز خدشه دار کرده است. طبق بررسی های جدید انجام شده توسط «مرکز تحقیقاتی پیو»، سهم آمریکایی هایی که به دولت اعتماد دارند از سال 1958 تا 2017 به میزان 55 درصد افت داشته و اکنون به کمتر از 20 درصد رسیده است. میزان مشارکت نیز در همین دوره زمانی کاهش داشته و مشارکت در سازمان های مدنی به نصف رسیده است.
افزایش بی اعتمادی به نهادهای حاکم به ظهور جنبش های مردمسالاری (پوپولیستی) استبدادی در سراسر جهان دامن زده است. شهروندان خواستار امنیت اقتصادی فردی هستند و از نظر ذهنی منزوی شده اند. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 ایالات متحده برنی ساندرز و دونالد ترامپ هر دو برای یک گروه از رای دهندگان جذاب به نظر می رسیدند: آنهایی که از «نظام» خسته بودند و مهاجران نسل دوم و سوم که علیه مهاجران جدیدتر شوریدند. در دیگر کشورها از آلمان گرفته تا برزیل، رای دهندگان به سمت احزاب راست افراطی گرویدند، اما این مساله از روی علاقه قلبی به نامزدهای این حزب نبود؛ بلکه از نگرانی از دست دادن قدرت و موقعیت بود.
با این وجود، ما هنوز هم می دانیم همانطور که مطالعات بی شمار و تجارب انسانی نشان داده، «مشارکت کاربر» جواب می دهد. برای نمونه، ارزیابی انجام شده در اوگاندا نشان داد که هرچه شهروندان بیشتر در طراحی برنامه های بهداشتی مشارکت داشتند، ادراک از نظام خدمات بهداشتی بیشتر بود. در اندونزی هم دخالت مستقیم شهروندان در تصمیم گیری دولت باعث رضایت بیشتر از خدمات دولت شده است.
از طریق ایجاد فرصت های بیشتر برای مشارکت در زندگی مدنی و سیاسی، می توانیم اعتماد به نهادها را تقویت کنیم و مانع از افراط گرایی شویم. اما امروز، مشارکت در ارتباط با کمپین های سیاسی و سیاست گذاری هایی همچون کمپین انتخاباتی باراک اوباما در 2008 یا جنبش «تی پارتی» در مخالفت با او، رخ می دهد. پس از تیراندازی های جمعی، تظاهرات در حمایت از قوانین کنترل اسلحه افزایش یافت، اما پس از مدتی کوتاه، انجمن ملی اسلحه به ترس از سیاست های دولت دامن زد تا از مشارکت جمعی در مسیر مخالف بهره برداری کند. مشارکت حقیقی به جای واکنش به مسائلی که از سوی سیاستمداران مطرح یا به دلیل شرایط ایجاب می شود، نیازمند نهادهای جدیدی است که بر موانع موثر و متدامل مشارکت مدنی و تغییرات مبتنی بر جامعه فائق آیند.
در حالی که جهان غرب از فردگرایی مفرط رنج می برد، قابل توجه ترین دولت داری و نوآوری های اقتصادی در «جنوب جهانی» در حال رخ دادن است. برای نمونه، در رواندا دولت سیاست هایی را برای تشویق به راه حل های ریشه ای در راستای تقویت احساس تعلق به جامعه و مسئولیت پذیری جمعی به اجرا درآورده است. خانواده ها و افراد از طریق جلسات ماهانه خدمات اجتماعی، در ساخت خانه برای افراد نیازمند، مرمت جاده ها، و جمع آوری وجوه برای سرمایه گذاری در روش های بهتر کشاورزی و تجهیزات، همکاری می کنند.
تصور کنید اگر بیش از 300 میلیون آمریکایی هر ماه برای اهدافی مشابه دیدار می کردند، چه اتفاقی می افتاد. در یک آن میلیاردها ساعت از زمان شهروندان در تعاملات با همسایگان و اقدامات شهروندی می گذشت. این یکی از تاثیرات اصلی «پس اندازهای روستا و انجمن های وام دهی» بود که در جمهوری دموکراتیک کنگو آغاز شد. اعضای جوامع به وام برای شروع کسب و کارهای کوچک دسترسی داشتند و در عین حال می توانستند برای روز مبادا صرفه جویی کنند. این مدل به این دلیل جواب می دهد که حس مسئولیت پذیری در قبال همسایگان را بیشتر می کند. به طور مشابه از هائیتی تا لیبریا تا بروندی و فراتر از آن، نظام های بهداشتی مبتنی بر جامعه به طور خاص به این دلیل موثر واقع شدند که کارکنان خدمات بهداشت و درمان همسایگان خود و نیازهای آنها را می شناختند. کارکنان خدمات بهداشتی اجتماعی در هر خانه را می زنند، سلامت زنان باردار را بررسی می کنند و به آنها اطمینان می دهند که مراقبشان هستند. در همه این راه حل ها حس مسئولیت پذیری در قبال جامعه تقویت شده است.
اگر به این اصل دموکراتیک اعتقاد داشته باشیم که دولت ها باید به شهروندان پاسخگو باشند، باید نظام هایی ایجاد کنیم که ما را به خود پاسخگو بدانند و باید ورای انتخابات و تظاهرات در جامعه مشارکت داشته باشیم. باید در عصر جدید دموکراسی مبتنی بر جامعه پیشرو باشیم و بدین منظور، قدرت باید غیر متمرکز و در دست خانواده ها و جوامع باشد. زمانی که به دموکراسی مبتنی بر جوامع دست بیابیم، با یکدیگر و با دولت هایمان تعامل خواهیم داشت و این تعامل تنها در موارد خاص رخ نمی دهد، بلکه مداوم است چون دموکراسی و آزادی ما به خودمان بستگی دارد.
منبع: پراجکت سیندیکت / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :