انتظاری که از مصر می رود
جنس متفاوت رابطه حزب الله
نویسنده: مصطفی الفقی، سفیر اسبق مصر در انگلیس و هند و نماینده سابق مجلس مصر
دیپلماسی ایرانی: برای سال های متعددی جایگاهی پارلمانی داشتم تا این که به ریاست کمیته روابط خارجی در مجلس ملی و شورا رسیدم، بعد از آن به عنوان معاون رئیس پارلمان عربی که به وقتش آقای محمد جاسم الصقر، که روزنامه نگار است و عضو فعال مجلس امت کویت بود و ریاست پارلمان عربی را بر عهده داشت، منصوب شدم. در زمانی که در این سمت بودم، تصمیم گرفتیم به شماری از کشورهای عربی از جمله لبنان سفر کنیم. در این سفر با ژنرال میشل سلیمان، که در آن موقع رئیس ستاد ارتش و نامزد ریاست جمهوری بود، ملاقات کردیم، بعد با همه طرف های سیاسی لبنانی دیدار کردیم تا این که فقط حزب الله باقی ماند، دیدار با رهبر این حزب، سید حسن نصرالله را خواستار شدیم، به ما گفته شد که در آن موقع او در لبنان نیست، و معاون او شیخ نعیم قاسم مطابق با یک سری تدابیر امنیتی از ما استقبال می کند. همین هم شد به ضاحیه جنوبی در بیروت وارد شدیم، به یکی از ساختمان های علنی، بعد ماشین ما را وارد راه های متعددی کردند و ما از پشت شیشه های دودی نمی دیدیم کجا هستیم تا این که شیخ نعیم قاسم از ما استقبال کرد. او با ما در کمال صمیمیت و دوستی نشست و برای مدت طولانی اصول حزب و سیاست های آن و همچنین همه مشکلاتی که پیش روست و اختلافات موجود را شرح داد، ما هم او را با پرسش هایمان درباره روابط حزب الله با ایران و سوریه و مصر و عربستان سعودی سوال بارانش کردیم. با او درباره پاسخ به این سوال به بحث نشستیم و او هم با تردید پاسخ داد که حزب الله میان اعراب و ایران کجا ایستاده است؟ او بر عربیت حزب الله و توجهات ملی اش و ایستادگی اش در برابر طرح صهیونیستی و حمایت همه جانبه اش از مبارزات مستمر فلسطینی ها تاکید کرد. در طول این مدت محیط و اشخاصی که می رفتند را زیر نظر داشتم، این دیدار مدت کوتاهی بعد از جنگ 2006 انجام شد که حزب الله جنگ علیه اسرائیل را انجام داده بود و در آن موقع به مصر نگاه ویژه ای داشت که البته خالی از سرزنش و انتقاد نبود، چرا که نگاه قاهره به حزب الله نگاه محافظه کارانه نبود و بر این اعتقاد بود که حزب الله منطقه را به یک رویارویی مسلحانه بدون پیش زمینه یا هماهنگی قبلی پیش می برد. آن دیدار را در حالی ترک کردم که این احساس در من بود که حزب الله فقط وابسته به ایران نیست، بلکه امتداد ایران است. وقتی که برگشتیم خیابان های ضاحیه را زیر نظر گرفتم، دیدم که بعضی پوسترها به زبان فارسی است و تصویر رهبر انقلاب ایران بر دیوارها آویزان است، که نشان می داد گویی ما در فضای تهران زندگی می کنیم نه لبنان، در این جا می خواهم این ملاحظات را یادآور شوم:
اول: جریان های سیاسی و جنبش های ملی در شرق جهان عرب که شامل شامات بزرگ (سوریه بزرگ و عراق) می شود به مصر نگاهی محافظه کارانه دارند که باعث می شود بیشتر خود را به آن نزدیک ببینند تا مصر خود را به آنها نزدیک ببیند. شاید حزب بعث عربی سوسیالیستی نقشی تاریخی در ایجاد این توجه ایفا کرد. همچنین این تحفظ را دارند که به این موضع می رسد که مصر شخصیتی در مقایسه با دیگران شخصیت مستقل تری دارد و این مساله به دور از تصویر خشکی است که از نقش ملی مصر انتظار می رود، و آن را قربانی قضیه فلسطینی می دانند، برای همین در ادبیات غرب حرف های بسیاری می شنویم که از رابطه مصر و اعراب می گوید. همچنان یادم است که پرنس فیلیپ، همسر ملکه الیزابت، ملکه بریتانیا را که در جریان مراسم سالانه ای که ملکه با هیئت های دیپلماتیک در لندن برگزار کرده بود، از ما می پرسید: شما عرب نیستید، مصر تمدن اصیل دارد که ریشه اش به اعماق تاریخ می رسد و نباید اسم عربی به آن داد! و ما شگفت زده می شدیم که می دیدیم پرنس با آب و تاب می گوید که خون یونانی به ملت های متوسطی که با آن برخورد کرد جرات داد، یادم آمد تمام این حرف ها برآمده از اندیشه بعثی هاست که بارها شنیده ام و افکار حزب ملی سوریه که بارها گفته می شد.
دوم: درک مصری ها از بعد عربی مصر خالی از درک شووینستی مصری ها نیست که بسیاری آن را احساس می کنند، همه کشورهای عربی درباره همه چیز مصر به خوبی آگاه دارند در حالی که یک مصری اطلاعات کمی از اوضاع کشورهای عربی دارد، چنین چیزی میان کشورهای بزرگ با کشورهای کوچک طبیعی است اما استقلال همیشه یکسان است، و همیشه میان همه کشورها به یک اندازه مطرح است همان طور که واکنش به نقض استقلال کشورها نیز کوچک و بزرگ ندارد.
سوم: دنیای خارج به مصر نگاه متفاوتی دارد، عبارت هایی که همسر ملکه بریتانیا بیان کرد، اظهارات فوری و بی پشتوانه ای نبود، بلکه بیانگر طرز فکر شایعی است که که در مناسبت های مختلف بیان می شود، برای این که تمدن مصر فرعونی بوده که بازتاب ویژه ای دارد که با تمدن های دیگر متفاوت است، آن چه او گفت در حقیقت بیان گر ذهنیت غربی از شخصیت عربی و حتی اسلامی است، برای همین باید بر این بعد سیاسی و گردشگری بیش از آن چیزی که اکنون هستیم سرمایه گذاری کنیم.
این بخشی از خاطرات من از سفرم به لبنان و دیدن از مقر حزب الله بود، البته من قبل از آن مستقیما با سید حسن نصرالله در سال 2001 در تهران ملاقات کرده بودم، زمانی که نماینده پارلمان مصر بودم و برای شرکت در کنفرانس بین المللی حامیان قضیه فلسطینی به پایتخت ایران سفر کرده بودم. رهبر حزب الله را دیدم که به گونه ای رفتار می کرد گویی در خانه اش است، همان موقع بود که فهمیدم جنس رابطه حزب الله با کشور پارسی متفاوت است.
منبع: الاهرام / ترجمه: علی موسوی خلخالی
نظر شما :