تهران و ورشو؛ از مناسبات انسان دوستانه تا نشستهای ضد امنیتی
ایران، قربانی اختلافات درونی اروپا و نزدیکی روابط امریکا و لهستان
دیپلماسی ایرانی: در روزهای اخیر جمهوری لهستان به دلیل پذیرش میزبانی یک نشست بین المللی ضد ایرانی با مشارکت آمریکا، به مرکز توجه بسیاری از مقامات و رسانه های ایرانی تبدیل شده است. دلیل این نارضایتی و خشم عمومی شاید به سابقه طولانی روابط دو کشور بر می گردد که در قرن پانزدهم میلادی ریشه دارد. اسناد تاریخی گواهی می دهند که از زمان حکومت آق قویونلوها در ایران، مناسبات تجاری و سیاسی بین دو کشور برقرار بوده است. در قرن هجدهم و به هنگام تجزیه لهستان، ایران یکی از 2 کشور جهان بود که اشغال و تجزیه لهستان را هرگز به رسمیت نشناخت. ایران و پس از جنگ جهانی اول و بلافاصله پس از تشکیل مجدد لهستان مستقل، از جمله نخستین کشورهایی بود که لهستان را به رسمیت شناخت و با تاسیس سفارت در ورشو، اقدام به برقراری روابط دیپلماتیک با آن کرد. در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال لهستان، حدود 120 هزار نفر از اتباع لهستانی که از اردوگاههای سیبری آزاد شده بودند به ایران مهاجرت کردند و پس از پایان جنگ برخی از آنها در ایران باقی ماندند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز دولت وقت لهستان از جمله کشورهایی بود که از ابتدا نظام جدید در کشورمان را به رسمیت شناخت و در این دوران همکاریها و رایزنیهای دو کشور در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ادامه داشته است.
بعد از انعقاد برجام نیز دو کشور مناسبات تجاری و سیاسی خود را تقویت کردند و سفرهای متقابلی از سوی مقامات ایران و لهستان انجام شد، اما با خروج آمریکا از برجام به ناگاه ورق برگشت و سرگردانی مقامات لهستانی در قبال برجام به تدریج به خصومت و دشمنی با ایران و همراهی با کشور متخلف (آمریکا) تغییر ماهیت داد.
دلایل مختلفی در این قضیه دخیل هستند، از یک سو حقارتی که لهستان در سالهای اخیر از طرف سه کشور قدرتمند اروپایی یعنی فرانسه، آلمان و انگلیس تحمل کرده سبب شده است تا بخواهد در برخی بزنگاهها از سیاستهای این کشورها فاصله گرفته و استقلال خود را به نمایش بگذارد. اختلافات کشورهای مرکزی اتحادیه اروپا با لهستان به ویژه از زمان به قدرت رسیدن حزب راستگرای «قانون و عدالت» در این کشور از سال ۲۰۱۵ تشدید شده است و در بسیاری مواقع لهستان سازی مخالف با دیگر کشورهای اروپایی کوک می کند.
از سوی دیگر این کشور تلاش دارد ضمن حفظ همگرایی با اتحادیه اروپا، از فرصت پیش آمده در قضیه برجام برای نزدیکتر شدن به آمریکا استفاده کند. در واقع لهستان با نزدیک شدن به آمریکا تلاش میکند از روابط با این کشور به عنوان یک تضمین امنیتی در برابر روسیه استفاده کند؛ در لهستان به دلیل پیشینه تاریخی، نوعی احساس ترس و عدم اطمینان نسبت به روسیه وجود دارد و این ترس پس از آنکه روسیه شبه جزیره کریمه را در سال ۲۰۱۴ به خاک خود ضمیمه و از جدایی طلبها در شرق این کشور حمایت کرد، بیشتر شد.
دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا نیز که خود نوعی تنهایی استراتژیک بی سابقه را در بین متحدان سابق اروپایی تجربه می کند، دنبال چنین فرصتهایی است تا با استفاده از نگرانی برخی کشورها آنها را به سمت خود جذب کرده و جبهه خلوت خود را تقویت کند. بنابراین به نظر می رسد اختلافات درون اتحادیه اروپا و نیازهای متقابل آمریکا و لهستان در مقطع فعلی این دو کشور را به هم نزدیک کرده و متأسفانه جمهوری اسلامی ایران وجه المصالحه این اتحاد نامیمون شده است.
البته باید گفت که واکنش مقامات دستگاه دیپلماسی ایران به تصمیم لهستان برای میزبانی نشست ضد ایرانی رویکردی قابل قبول و بر اساس مقتضیات دیپلماسی نوین بود. از یک سو احضار کاردار لهستان در ایران و تذکر به وی برای حق ایران نسبت به اقدامات متقابل اقدامی رایج و پذیرفته شده در عرصه مناسبات دیپلماتیک است.
از سوی دیگر، اقدام هوشمندانه دستگاه دیپلماسی کشور برای بهره گیری از دیپلماسی عمومی و تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی جهانی با استفاده از فضای مجازی قابل تحسین است. اقدام وزیر امور خارجه و برخی دیگر از مقامات کشورمان در انتشار رشته توییتهایی که مقامات لهستانی را به نادیده گرفتن حس انسان دوستی ایرانی ها و خاطرات آوارگان جنگ جهانی، متهم می کرد، یکی از کارآمدترین روشهایی بود که امروزه در عصر جهانی شدن ارتباطات می تواند بر افکار عمومی جهان اثر گذار بوده و اعتبار و وجهه مقامات لهستانی را خدشه دار کند.
در مجموع با توجه به جایگاه سیاسی نسبتا ضعیف لهستان در اتحادیه اروپا و اعتبار ناچیز ترامپ، رییس جمهور آمریکا برای شکل دادن به یک ائتلاف مهم و فراگیر، به نظر می رسد این نشست ضد ایرانی که قرار است در بهمن ماه برگزار شود، برد و تأثیر چندانی نداشته باشد. با این وجود باید منتظر ماند و دید از بین هفتاد کشوری که برای حضور در این نشست دعوت شده اند، چه تعداد شرکت خواهند کرد و آیا کشورهای شرکت کننده همچون بسیاری نشستهای نمایشی دیگر، به صدور یک بیانیه سیاسی غیرالزام آور بسنده می کنند یا به دنبال تصمیمات و اقدامات عملی و جدیتری هستند.
نظر شما :