دیپلماسی ایران باید در قضیه دانمارک فعال تر باشد
محکوم کردن ایران از جانب اتحادیه اروپا به معنای پذیرفتن دیدگاه دانمارک نیست
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – مقامات امنیتی و دولتی دانمارک در هفته جاری در بستر یک جریان سازی رسانه ای ودیپلماتیک مدعی شدند که طرح سوءقصد علیه یکی از سران گروهک تروریستی الاحوازیه در خاک دانمارک را خنثی کردهاند که احتمالا اطلاعات ایران مسئول آن بوده است. در همین رابطه وزیران امور خارجه نروژ، فنلاند، سوئد، ایسلند و دانمارک با انتشار بیانیهای اعلام کردند که با یکدیگر در اوسلو (پایتخت نروژ) دیدار و درباره ادعای دولت دانمارک مبنی بر خنثی کردن طرح ایران برای انجام یک سوء قصد در خاک این کشور گفتوگو کردهاند و در این رابطه با انتشار بیانیه ای مشترک از ادعای اخیر دولت دانمارک علیه تهران حمایت کردند. به موازات آن هم خانم موگرینی سفری را به دانمارک داشته اند و در ادامه کار به محکوم کردن آن از جانب اتحادیه اروپا هم کشیده شده است. اما بسیاری معتقدند که تمام این اقدامات می تواند برنامه ریزی جدی برای تحت الشعاع قرار دادن روابط ایران و قاره سبز داشته باشد. دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، محقق و کارشناس مسائل اروپا تحلیل اهداف و آثار این فضاسازی های رسانه و سیاسی دانمارک را به بوته تحلیل برده است که در ادامه می خوانید:
بعد از اتهامپراکنی بروکسل، برلین و پاریس اکنون کپنهاگ در یک فضاسازی سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای تهران را متهم به برنامهریزی برای انجام عملیات تروریستی در خاک این کشور کرده است. آیا تمام این مسائل در کنار یکدیگر نشان از یک پروژه برنامه ریزی شده برای تخریب روابط تهران و اتحادیه اروپا دارد و یا این دست اتفاقات در این برهه حساس چند روز مانده به تحریم های ثانویه اتفاقی است؟
در تحلیل مسائل سیاسی منطق حکم می کند که با دیدگاه بدبینانه باید این مسائل را تحلیل کرد، مگر این که واقعیت ها، چیزی خلاف این نگاه را ثابت کند. در این راستا من تصور میکنم که دو حادثه اخیر حادثه دانمارک که با طنین رسانه ای و سیاسی بیشتری همراه بود و پیشتر از آن اتفاقاتی که در آلمان، اتریش و بلژیک و اقدام فرانسه برای ما اتفاق افتاد، نشان از یک پروژه بسیار دقیق و برنامه ریزی شده برای تحت الشعاع قرار دادن روابط ایران و اتحادیه اروپا، به خصوص یکی دو روز مانده به عملیاتی شدن سازوکار ویژه این اتحادیه در حمایت از تهران دارد.
اما چرا دانمارک؟
دانمارک در جنگ جهانی دوم میزبان بسیاری از یهودیان قاره سبز بود و این جمعیت یهودیان به واسطه دانمارک راهی آمریکا شدند. بنابراین هم آمریکاییها و هم یهودیان اروپایی خاطره خوبی از اقدامات کپنهاگ در خلال جنگ جهانی دوم دارند. از سوی دیگر هم این مناسبات سبب شده است تا دانمارک سر سپردگی بسیار زیادی به واشنگتن و سیاستهای کاخ سفید داشته باشد. لذا هم تلآویو و هم واشنگتن در این فرصت بسیار کوتاه تا عملیاتی شدن ساز و کار ویژه اتحادیه اروپا هیچ بازیگر و کشوری مناسب تر از دانمارک را برای جوسازی های اخیر علیه ایران مناسب ندیده اند. البته در این راستا فضاسازی هایی که از قبل با محوریت مجاهدین خلق در فرانسه، آلمان، اتریش و بلژیک انجام شده بود، بستر این اتهام پراکنی ها را فراهم کرده بود، ولی مسئله کنونی به حادثه تروریستی ۳۱ شهریور سال جاری و گروهک الاحوازیه باز می گردد. پس آمریکا و اسرائیل با مناسب دیدن این بستر سعی کردند از این محور با متهم کردن تهران برای انجام اقدام تروریستی در خاک دانمارک، روابط ایران و اتحادیه اروپا را تحت الشعاع قرار دهند.
چرا آمریکا و اسرائیل این برنامه را برای تحت الشعاع قرار دادن روابط اتحادیه اروپا با ایران قرار دادند؟
به نکته خوبی اشاره کردید. ببینید اکنون شرایط و مناسبات اتحادیه اروپا با ایران به گونه ای است که قاره سبز تصمیم دارد برای حفظ برجام حمایتهای خود را از ایران در تقابل با آمریکا داشته باشد. لذا کاخ سفید و به خصوص ترامپ سعی ندارد با تندتر کردن شرایط، گسل خود را با اتحادیه اروپا بیشتر کند. از این رو واشنگتن با برنامهریزی خود از طریق غیر مستقیم سعی کرده است با این پروژه، روابط اتحادیه اروپا با ایران تحت تاثیر قرار گیرد.
وزیران امور خارجه نروژ، فنلاند، سوئد، ایسلند و دانمارک با انتشار بیانیهای اعلام کردند که با یکدیگر در اوسلو (پایتخت نروژ) دیدار و درباره ادعای دولت دانمارک مبنی بر خنثی کردن طرح ایران برای انجام یک سوءقصد در خاک این کشور گفتوگو کردهاند و در این رابطه با انتشار بیانیه ای مشترک از ادعای اخیر دولت دانمارک علیه تهران حمایت کردند. به موازات آن هم خانم موگرینی سفری را به دانمارک داشته اند. آیا یک اتهام ساده می تواند تا این اندازه فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک را در پی داشته باشد، به گونه ای که کار به محکوم کردن آن هم کشیده شده است؟
بحث محکومیت یک اقدام تروریستی به تلاش برای انجام این اقدام تروریستی در عرف دیپلماتیک بسیار طبیعی است. لذا اگر چه برخی کشورهای حوزه اسکاندیناوی و اتحادیه اروپا اتهام منتسب به تهران را محکوم کردند، اما نباید آن را دلیلی برای همراهی با برنامه آمریکا بدانیم. در این راستا کشوری چون سوئد که خود دست اندرکاران این پروژه است، علیرغم شرکت در جلسه مذکور و محکومیت آن، هنوز اظهارات مقامات کپنهاگ را به صورت رسمی نپذیرفته است و در این راستا اعلام داشته که باید مطالعات و تحقیقات مستقل خود را داشته باشند تا به اظهار نظر قطعی دست پیدا کند. از آن سو درخواست وزیر امور خارجه دانمارک برای افزایش سطح تحریمهای اتحادیه اروپا نسبت به ایران با جواب منفی اتحادیه اروپا مواجه شده است. پس دوباره تاکید می کنم هرچند که این اتحادیه اقدامات منتسب به تهران را محکوم کرده است، اما این مسئله را باید جدای از همراهی اتحادیه اروپا با مواضع دانمارک دانست. اتفاقاً اتحادیه اروپا در راستای همان مواضع سوئد اعلام کردند که باید تحقیقات مستقلی انجام شود. البته این را هم باید گفت که هم این دست از اقدامات صورت گرفته می تواند اثرات سویی بر روابط ایران و اتحادیه اروپا داشته باشد.
به نظر شما راهکار تقابل ایران میتواند چه باشد؟
اکنون شرایط به گونه ای است که باید اقدامات سریعی از جانب تهران، آن هم در نهایت دقت و هوشیاری دیپلماتیک صورت گیرد. این دسته از مواضع تقریبا شعاری ما در مقام پاسخ گویی در این شرایط نمیتواند جواب گو باشد. ما باید هیاتی را به اتحادیه اروپا اعزام کنیم تا بتواند در قبال اتهامات وارد شده روشنگری لازم را داشته باشد؛ یا این اتهامات دروغ است یا نیست؛ اگر نیست که تکلیف روشن است. اگر هست باید از سوی وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات یا هر ارگان یا نهاد امنیتی و سیاسی باید اسناد و مدارک لازم برای پاسخ گویی در این خصوص برای قاره سبز ارائه شود تا به جای این که ایران در موضع ضعف قرار گیرد، این قاره سبز و دانمارک باشد که پاسخ گوی پناه دادن به تروریست ها باشد. ما در وزارت امور خارجه همه کشورها هستهای برای چنین مأموریتهایی داریم. این مسئله چندان مهمی نیست که نتوان آن را حل کرد، فقط باید روشنگری لازم را داشته باشیم تا بهره برداری از آن علیه ایران صورت نگیرد. در غیر این صورت در زمینه اسرائیل و آمریکا بازی خواهیم کرد. باید بپذیریم این فضاسازی اخیر مسئله چندان پیچیده ای نیست، این رفتار ماست که می تواند مسئله را پیچیده کند، چراکه با توجه به سابقه ما در این گونه مسائل پذیرش این دست از اتهامات برای جامعه جهانی بسیار بالاست. این واقعیت کتمان ناپذیری است. سکوت ما و مواضع شعاری هم بر دامنه سوءظن ها علیه تهران می افزاید. مضاف بر تمام این نکات باید این را هم گفت که متاسفانه نوعی بی تحرکی، انفعال و بی اعتنایی در قبال تحولات میدان دیپلماسی از جانب دستگاه سیاسی خارجی کشور شکل گرفته است، به خصوص این دست از رفتارها در روزها و ماههای اخیر و در همین مسئله اتهامپراکنی علیه تهران به طور واضح مشهود است. شاید توجیه آقای وزیر و عوامل وزارت امور خارجه این باشد که به واسطه تعداد مراکز تصمیم گیری و وجود دیپلماسی های موازی، وزارت امور خارجه توان تحقق اهداف خود را ندارد. لذا خود را در یک موضع انفعال قرار داده و وزارت امور خارجه از آن ماهیت و وظیفه سازمانی خود به دور افتاده است. شاید دیگر ارگان ها تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی کشور به دست گرفته باشند، اما نمیتوان در این شرایط و برهه حساس انتظار این نوع عملکرد را از آقای ظریف داشت. ایشان همان کسی بودند که در دو سال اول دولت یازدهم توانستند در سایه یک تحرک دیپلماتیک بیسابقه، توافق هسته ای را به سرانجام برساند. اما امروز این بیتحرکی که در کل ساختار دولت مشهود است، به دستگاه سیاست خارجی هم سرایت کرده است. اگر بنا به توئیت کردن باشد همه می توانند توئیت بکنند. کار وزیر امور خارجه توئیت کردن نیست، باید رفت و آمد دیپلماتیک، سفرهای متعدد و مذاکرات پیدرپی شکل گیرد. ببینید کار به جایی رسیده که حتی سخنگوی وزارت امور خارجه در قبال این نوع مسائل اظهار بی اطلاعی می کند. این یک فاجعه برای سیاست خارجی کشور است. چطور می شود دستگاه سیاست خارجی از این دست مسائل بی خبر باشد؟! چرا ما باید به این شرایط برسیم؟! در نتیجه تمام این مسائل می خواهم این نکته را عرض کنم که تنها راه برون رفت از این شرایط تحرک دیپلماتیک است و این که هر ارگانی خود را متولی حوزه دیپلماسی نداند.
نظر شما :