زخم جنگ ایران و عراق هنوز زنده است
سرمنشاء سیاست خارجی دفاع مقدس
نویسنده: هالی دگرس
دیپلماسی ایرانی: هر چند مدت یک بار کمیته جستجوی مفقودین از بازگرداندن بقایای اجساد سربازان جنگ ایران-عراق خبر می دهد. عزاداری برای کشته شده ها در جنگ با چنان شوری برگزار می شود که انگاری جنگ دیروز پایان یافته است. هنوز هم هزاران خانواده ایرانی در انتظار شنیدن خبری از شهدای گمنام خود هستند. این تصویر یادآوری از جانفشانی های سی سال پیش است و عزاداری همیشگی مردم برای آن جنگ را نشان می دهد؛ اما یک حقیقت نیز پشت این صحنه های عزاداری وجود دارد: بقایای هر شهید گمنامی که به وطن باز می گردد، سیاست خارجی امروز ایران را تقویت می کند.
جمهوری اسلامی ایران که انقلاب را به تازگی پشت سر گذاشته بود، با حمله نیروهای صدام حسین غافلگیر شد. کشور در آن زمان به دلیل آشفتگی های پس از انقلاب ضعیف شده بود، چهره های ارتشی وابسته به شاه پاکسازی شده بودند و بودجه نیروهای نظامی به یک سوم کاهش یافته و همه اینها سبب شده بود صدام حسین فکر کند دست برتر و یک پیروزی ساده پیش رو دارد. اما برنامه صدام تاثیر عکس داد. جنگ ایران-عراق موجودیت جمهوری اسلامی را تثبیت کرد.
ایران سال های جنگ را در انزوا گذراند و هیچ متحد حقیقی به کمک آن نشتافت. تهران در سال های جنگ در پی تحریم ها مجبور شد برای خرید تجهیزات نظامی به بازار سیاه رو آورد و هزینه سنگینی بپردازد و این در حالی بود که بغداد به سادگی از سوی کشورهای عرب همسایه از جمله کویت و عربستان سعودی تامین مالی می شد. تهران به سختی می توانست به سوریه و لیبی در خاورمیانه و شمال آفریقا به عنوان متحد تکیه کند و ایالات متحده و اروپا برای صدام تسلیحات و حتی مواد خام تسلیحات شیمیایی فراهم می آوردند. وقتی صدام حسین شهرهای ایران از جمله تهران را با 200 موشک هدف قرار داد، جامعه بین المللی اقدام چندانی برای محکوم کردن این حملات انجام نداد. صدام هم که از محدودیت های جامعه بین الملل رها بود، از تسلیحات شیمیایی-گاز اعصاب همچون خردل و ساردین علیه سربازان ایرانی و غیرنظامی ها استفاده کرد. ایالات متحده سه سال پس از شروع جنگ شواهد مستدلی از استفاده صدام از سلاح های شیمیایی داشت، اما از این شواهد برای کمک به ایران استفاده نکرد؛ حتی در اواخر جنگ در پی نگرانی از پیروزی ایران، تصاویر ماهواره ای و نقشه های مسیرهای حرکت نیروهای ایرانی را در اختیار صدام گذاشت.
تجربه انزوای زمان جنگ با تهران به درسی مهم تبدیل شد تا تنها به خودش متکی باشد. در 30 سال گذاشته ایران بی وقفه در تلاش بوده تا قابلیت های نظامی خود را برای دفاع از مرزها و ملت افزایش دهد. ایران همواره خود را به ویژه از سوی ایالات متحده و متحدانش مورد تهدید می بیند؛ این ذهنیتی است که در سران دولت ایران شکل گرفته است. ایران بارها با تهدیدهای ایالات متحده به تحریم، جنگ و تغییر نظام مواجه شده است.
بسیاری از مقامات دولت ایران بارها از جنگ با عراق به عنوان اساس سیاست خارجی امروز سخن گفته اند. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران یک مرتبه این مساله را مطرح کرد که نبود ابزار دفاعی در جنگ هشت ساله محرک پیشبرد برنامه موشکی کنونی بوده است.
امروز هم ایران از نظر تجهیزات نظامی محدودیت هایی دارد که آنها را از طریق اتحاد با نیروهای منطقه ای و حمایت از آنها همچون حزب الله لبنان و نیروهای شیعه در عراق و سوریه، حوثی ها در یمن و جنبش حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه جبران می کند. در حقیقت، ایران برای اعمال قدرت در خاورمیانه محدودیت دارد، اما هر اندازه که ایالات متحده بیشتر در جهت تحت کنترل درآوردن ایران تلاش کند، ایران را بیشتر به سمت سیاست خارجی دفاع مقدس سوق می دهد.
اما نظام ایران در پیشبرد سیاست خارجی دیرینه خود با چالش هایی مواجه است. وقتی از نسل جنگ صحبت می شود، اشاره به آنهایی است که یا جنگیده اند یا در همان سال ها متولد شده اند. اکنون یک نسل کامل پس از جنگ متولد شده اند و ارتباط چندانی با جنگ به جز داستان هایی از زبان خانواده ندارند و از این رو، نمی توانند سیاست خارجی دولت را درک کنند.
وحشت جنگ ایران-عراق هنوز برای بسیاری زنده است، اما این جنگ به تاریخ پیوسته و مفهوم تهدیدی برای نظام جمهوری اسلامی برای نسل پس از جنگ ملموس نیست. اگرچه ترامپ وظیفه نشان دادن این تهدید را به خوبی ایفا می کند! با این حال، در نبود حس تهدید در نسل جدید، دولت ایران زین پس به طور مداوم درخواست های عمومی برای تغییر رویکرد خود را شاهد خواهد بود.
منبع: شورای آتلانتیک / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :