سید محمد صادق خرازی در گفت وگوی ویژه خبری
باید دکترین سیاست خارجی فرابرجامی داشته باشیم
دیپلماسی ایرانی – سید محمد صادق خرازی امشب در گفت و گوی ویژه خبری با موضوع تشکیل گروه اقدام ایران در سالگرد کودتای 28 مرداد در پاسخ به این سوال که هدف کاخ سفید از تغییر رفتار در ایران چیست، عنوان داشت که آمریکا فشارهای غیرمتعارفی را به ایران وارد می کند که بیشترین امتیاز را به دست بیاورد. در این ترامپ در زمان تبلیغات انتخاباتی خود زیر سایه لابی عربستان و اسرائیل برخی شعارها را عنوان داشته است اما در ادامه همین لابی های با مسوم کردن فضا در راستای برخی جریان سازی های رسانه ای به دنبال تغییر نظام دیوان سالار در ایران هستند تا بعدا هر کاری که دلشان خواست انجام دهند. هدف این بازیگران کاهش قدرت ایران در منطقه است. لذا تغییر رفتار مورد نظر آمریکا بیشتر شبیه به یک طنز سیاسی است. مگر ایران چه رفتاری داشته که اکنون به دنبال تغییر رفتار ایران هستند. ایران در بطن نظام بین الملل زندگی، تعامل و همکاری خود را داشته است. لذا هدف از تغییر رفتار کاهش قدرت بازدارنگی و قدرت فزاینده تهران در منطقه است. ما باید واقع بینانه نگاه کنیم. در هیچ دوره ای از تاریخ تا به این اندازه قدرتمند نبوده ایم. این قدرت باعث ترس در بسیاری از کشورها شده است. در مبارزه با تروریسم نه الگوی آمریکایی و نه اروپایی و نه منطقه ای موفق بود. تروریسم را ایران نابود کرد. ایران در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و دیگر کشورها با قدرت و نفوذ معنوی خود توانست موقعیت ویژه ای برای خود آن دولت ها به وجود آورد. در صورتی که آمریکا همواره سعی داشته در این کشورها با تغییر نظام، حکومت خود را روی کار بیاورد. امروز مرتب از خاورمیانه جدید می گویند. این فشارها با این مساله مرتبط است. اما امریکا در آغاز دولت ترامپ تا به اکنون نتوانسته کاری از پیش ببرد. تا به امروز واشنگتن با یک کم محلی جهانی روبه رو بوده است. پس اگر شرکت هایی از کشور خارج شده اند و نیز برخی بی تدبیری ها هم در کشور شکل گرفته است اساسا ارتباطی با آمریکا ندارد. مشکلاتی در داخل وجود دارد که باید به صورت جداگانه دیده شود و آن مشکلات را توسط دولت کشور سامان داد.
این کارشناس در ادامه اذعان داشت که گروه اقدام ایران به ریاست برایان هوک که منتقد سیاست های ترامپ است به دنبال خروج از بن بست سیاسی خارجی آمریکا و نوعی فرار روبه جلو است. امروز ترامپ در دنیا انزوای جدی پیدا کرده است. مشکل کاخ سفید با کانادا، روسیه، چین و کشورهای اروپایی سبب شده تا واشنگتن در یک انزوا قرار بگیرد. اکنون امریکا در قبال ایران دچار یک سردرگمی است. آیا باید با ایران برخورد امنیتی داشته باشند یا برخورد سیاسی و یا اقتصادی. لذا برخی چالش های احمقانه نمی تواند ملاک باشد. ما باید مشکلات داخلی را در داخل حل کنیم. ما یک دولت قوی داریم که توان حل مشکلات را دارد. قرار تشکیل گروه اقدام ایران در سالگرد کودتای 28 مرداد نشان از این دارد که این گروه و ایالات متحده همواره همان سیاست سال 32 را برای براندازی دنبال می کند. اما این خواب آشفته تعبیر نخواهد شد.
در ادامه این دیپلمات کهنه کار درباره پیش شرط های آمریکا برای مذاکره با ایران تصریح کرد که ایالات متحده همواره شروطی را تعیین کرده که با آن پیش شرط ها عملا مذاکره انجام نمی شود. اما در آن سو همیشه ایران خود را کشوری نشان داده که متعهد به قوانین و قول های خود بوده است. اگر به کارنامه ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی نگاه شود، می بینید که تهران همواره به موارد تعهدیش پایبند بوده است. لذا این ظلم است که بگوییم رفتار ایران باعث این شرایط بوده است. پس هدف براندازی و در عین حال اقناع ایران است. اما این 12 پیش شرط پمپئو عملا نه برای انجام مذاکره که شروطی به منظور کاهش نقش ایران در منطقه، تضعیف ایران از دورن، آلترناتیوسازی، خلع سلاح و محدود کردن قدرت دفاعی ایران، ایجاد چالش های متعدد داخلی و از بین بردن موقعیت اقصادی ایران و مواردی از این دست است. پس هدف آمریکا اول ایران کاهش توان تهران، بعد مهار ایران و نهایتا تغییر نظام است.
وی تاکید داشت که با نگاه به جایگاه ایران در خاورمیانه می بینید که هیچ کشوری مانند ایران دارای جایگاه بالای ژئواستراتژیکی، ژئوپولیتکی، ژئواکونومیک، ژئوانرژی و حتی از بعد برخورداری نیروی انسانی نیست. لذا در این راستا ترامپ در برخی از سخنرانی ها اعلام داشته که تنها با ایران است که می توان به صلح، ثبات و پایداری در منطقه رسید.
در ادامه کارشناس مسائل بین الملل در تحلیل توئیت آقای ظریف در نقش گروه اقدام ایران برای شکل دهی مجدد کودتای 28 مرداد دیگر عنوان داشت که وزیر امور خارجه کشور با عنوان "دوباره هرگز" به صراحت اعلام داشت که ایالات متحده دیگر قدرت و توان رسیدن به هدف ناجوانمردانه خود در انجام کودتایی مشابه با کودتای 28 مرداد سال 32 را نخواهد داشت. در دولت های مختلفی که در آمریکا روی کار بودند هر کدام با زبان خود در خصوص ایران سخن گفته اند، اما ترامپ زبان زشت و کریه خود را به کار برده است.
وی در ادامه تصریم کرد که ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دچاری بحران فلسفی سیاسی موجودیت خود شد. در این راستا و قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا در سایه تئوری های جنگ سرد به مدت 70 سال سیاست های امنیتی، رقابت های نظامی و اقتصادی خود را دنبال کرد. اما بعد از فروپاشی شوروی، بوش پدر از نظم نوین جهانی سخن گفت. ولی این نظم نوین جهانی نه تنها صورت نگرفت که حتی باعث واکنش هایی جهانی در دو جبهه شد. از یک سو باعث احیای روسیه شد. امروز بعد از فروپاشی روسیه گروباچف و از میان رفتن روسیه یلتسین با شکل گیری روسیه پوتین روبه رو هستیم. علاوه بر آن در جبهه دیگر هم چین هم رشد و بلوغ جدی پیدا کرده است. با این رشد چین نظم جهانی را به چالش جدی کشانده است. مضافا در صحنه جهانی قدرت های دیگری هم در حال ظهور است. یکی از این قدرت ها هند است که رشد چشم گیری در اقتصاد، مسائل نظامی و امنیتی و توان تکنولوژیک داشته است؛ به گونه ای هندی ها اعلام داشته اند در سال 2030 به قدرت سوم و یا چهارم بزرگ اقتصادی در جهان بدل خواهند شد. از آن سو کشورهایی مانند بزریل هم در آمریکای لاتین ظهور کرده اند که جزء 7 کشور صنعتی است. مضافا یک جریان سیال قدرتمندی به ویژه در غرب آسیا به نام جریان مقاومت شکل گرفته است. جریانی که تا 30 سال پیش وجود نداشت. اما امروز این جریان به جایی رسیده که سایر کشورها با آن در حال همکاری و تعامل هستند. اردوغانی که تا سه سال پیش با ایران رقابت داشت امروز دریافته است که علیرغم تمامی سرویس هایی که به آمریکا داشته کاخ سفید به دنبال براندازی حکومت او است. اما امروز کشورهایی مانند ترکیه و قطر به سمت ایران گرایش پیدا کرده اند.
این کارشناس در پاسخ به سوال پایانی این گفت و گو مبنی بر راهکارهای مقابله تهران با فشارهای آمریکا تاکید کرد که در ابتدا باید در داخل دولت دست به یک اصلاحات اقتصادی در بدنه به منظور بهبود معیشت و زندگی مردم بزند. از آن مهم تر باید اقتصاد مولد در کشور شکل بگیرد. ما چند سال سیاست رکود را داشتیم در حال حاضر هم با بحران تحریم روبه رو هستیم. در این شرایط کارفرمایان ما با چالش های عدیده ای روبه رو هستند. پس حل مشکلات اقصادی می تواند اتحاد و انسجام داخلی را در پی داشته باشد، هرچند که مردم ایران هنوز هم متحد هستند. نکته دوم به فعالیت بیشتر دستگاه سیاست خارجی باز می گردد. در این راستا باید وزارت امور خارجه فراتر از تعامل با اروپا عمل کند. ما باید دکترین سیاست خارجی فرابرجامی داشته باشیم. ما باید در همکاری خود با آفریقا، آمریکای لاتین، چین، روسیه و هند تحول جدی به وجود بیاوریم. ما می توانیم همپیمانان جدی و جدیدی را برای خود ایجاد کنیم. البته روند سیاست خارجی جناب دکتر ظریف هم روندی سیال، فعال و در عین حال جدی است، اما باید دکترین سیاست خارجی فرابرجامی را پی بگیرند. در این رابطه باید اندیشمندان سیاست خارجی، متفکرین، صاحب نظران و استراتژیست های علم روابط بین الملل را در هر جای جهان که هستند گرد بیاورند تا در خصوص شکل دهی دکترین سیاست خارجی فرابرجامی به یک راهکار دست پیدا کنند.
نظر شما :