قطع سوئیفت ارزی و آثار مخرب آن بر اقتصاد کشور
ایران توان دور زدن FATF با تعیین شروطش را ندارد
عبدالرحمن فتح الهی – اوضاع اقتصادی کشور چندان مساعد نیست. با خارج شدن امریکا از برجام و بازگشت تحریمهای این کشور اوضاع میتواند از این هم بدتر شود. یکی از مسائلی که می تواند به شدت روی اقتصاد و التهابات ارزی تاثیر بگذارد، مساله سوئیفت است. قطع سوئیفت ارزی یقینا می تواند چالش های به مراتب جدی تری را برای اقتصاد کشور به خصوص در زمینه تبادل ارزی و انجام معاملات ایجاد کند. آن هم در شرایطی که حتی در زمان حضور آمریکا در برجام و نبود تحریم ها باز تهران با مشکلات عدیده بانکی و پولی روبه رو بود. از همین رو دیپلماسی ایرانی برای تحلیل دقیق تر تاثیرات قطع شبکه سوئیفت ارزی گفت وگویی را با غلامرضا کیامهر، اقتصاددان و استاد دانشگاه انجام داده است که در ادامه می خوانید:
بعد از دستور کاخ سفید برای قطع سوئیفت ارزی آن هم در بستر رفتار تقریبا متشتت تهران در قبال الحاق به برخی معاهدات مانند FATF شرایط و آینده اقتصادی کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
من هم مانند بسیاری از کارشناسان امر اقتصاد وضعیت کشور را بسیار نگران کننده می دانم. امروز علاوه بر برخی بی تدبیری ها و عدم برنامه ریزی های داخلی، شرایط و بسترهای بیرونی هم بر این وضعیت آشفته اقتصادی کشور دامن زده است. من بر این باورم که اگر چه خروج آمریکا از توافق هسته ای بستر را برای افزایش فشارها فراهم کرد، اما برخی اقدامات داخلی در کنار شرایط آشفته سیاسی کشور بیشتر به ما ضربه زده است. در این راستا بخشی از گناه مساله قطع سوئیفت ارزی را متوجه دولت روحانی، سیف و نظام بانکی کشور می دانم. چرا که اگر دولت معتقد است برخی رفتارها و اقدامات نهادهای فرادولتی سبب ایجاد این وضعیت در سوئیفت ارزی شده است، باید با ابزارها و رسانه های در اختیارش حداقل روشنگری لازمه را داشته باشند. این انفعال دولت سبب شده تا افراد و نهادهایی که هیچ شناختی نه تنها از سوئیفت که حتی از امر اقتصاد ندارند، یکه سالارانه شرایط امروز را به سمت یک بحران پیش ببرند. جهل بر اهمیت سوئیفت و ارتباط بانکی ایران با جهان سبب شده تا برخی با تصمیمات خود رابطه ارزی تهران را با جهان قطع کنند.
اما قطع سوئیفت ارزی در کوتاه مدت می تواند چه آثاری را بر اقتصاد کشور داشته باشد؟
برآورد این مساله کار ساده ای نیست. البته نمی توان تنها خسارت را در عدد دید. خدا می داند که نبود سوئیفت می تواند چه آثار زیانباری هم بر تمام وجود اقتصادی کشور و هم به تبعش بر مساله امنیت اجتماعی بگذارد. در این رابطه حداقل تاثیر سوء نبود سوئیفت ارزی عدم بازگشت درآمدهای حاصل از فروش نفت به کشور است. در این ادامه نیز صادر کنندگان، وارد کنندگان، تولیدکنندگان و دیگر بخش های اقتصادی کشور هم از خسارات این مساله در امان نخواهند بود. همچنین در آینده ای نه چندان دور هم ذخیره ارزی کشور پایان مییابد که در کنار نبود سوئیفت می تواند بار خسارات را بر کشور تشدید کند. در سایه این مسائل یقینا بخش تجارت خارجی کشور قفل خواهد شد.
ولی راهکار دولت در خصوص تغییر ارز مبادله ای کشور از دلار به یورو نمی تواند بار فشار ناشی از قطع سوئیفت ارزی را کاهش دهد، چرا که برخی معتقدند که اروپا خارج از شبکه سوئیفت می تواند ارز یورور در اختیار کشور قرار دهد؟
این مساله محال است. دولت و یا یک حکومت سیاسی مسئول رساندن ارز، حال دلار، یورو و یا هر ارز دیگری به کشورها نیست. به خصوص کشورهای اروپایی که به شدت قوانین بانکی خود را رصد می کنند. شبکه جهانی بانکی نمی تواند در سایه قوانین خود با چنین طرحی کنار آید. ما در سال های ابتدایی دهه 90 شمسی و دولت های نهم و به ویژه دهم آثار سوء قطع سوئیفت ارزی را بر اقتصاد کشور دیدیم که هنوز هم آثار آن بر کشور دیده می شود. به واسطه همان قطع سوئیفت ارزی در همان سال ها بود که حتی با انعقاد برجام باز هم شاهد برخی محدویت های پولی و بانکی کشور در جهان بودیم. این مساله، مساله کمی نیست. ما اگر در بستر بازگشت تحریم ها حتی بتوانیم نفتمان را هم به فروش برسانیم اما نتوانیم درآمد آن را به کشور بازگردانیم چه سودی به حال ایران دارد. اتفاقا در نبود سوئیفت ما دو ضرر کرده ایم؛ هم نفتمان را از دست داده ایم و هم پولشن به کشور باز نگشته است.
در این رابطه نگاه تقریبا دوگانه و چندگانه کشور به معاهداتی مانند FATF می تواند تا چه اندازه بار این فشارها را افزایش دهد؟
به واقع شرایط سیاسی کشور امروز سایه سنگینی بر امر اقتصاد دارد. همین مساله هم سبب شده تا کشور نتواند به درک درستی از برخی معاهدات برسد. چرا که این نگاه سیاسی مانع از این می شود که ما فواید چنین پروتکل های مالی را ببینیم. همین نگاه هم موجب شده تا هم به دنبال الحاق و پیوستن به این معاهدات باشیم تا از نتایجش سود ببریم و در عین حال هم می خواهیم آن را دور بزنیم. این نگاه نه شدنی است و نه در آینده جواب خواهد داد.
یعنی حتی در صورت پذیرفتن مشروط آن از جانب مجلس نمی توان به نتایج آن دل بست؟
خیر نمی توان. این سیاست چندگانه ابتدا به ساکن اجازه پیوستن ایران را به FATF را نمی دهد. در ثانی حتی اگر هم چنین اجازه ای صادر شود با برخی اقدامات و واکنشن های سیاسی و تحرکات ما یقینا در آینده FATF می تواند محل چالش جدی برای ما باشد. ما باید رفتار خود را برای پیوستن به این دست از معاهدات تغییر دهیم. مادامی که ما در لیست سیاه بمانیم خوب یقینا شبکه بانکی و سوئیفت ارزی هم به ما اجازه نقل و انتقال ارز و پول را برای مناسبات تجاری نمی دهد. این یک اصل مسلم در اقتصاد بین الملل است. حتی اگر ما هیچ رفتار مشکوک مالی هم در حمایت از تروریسم نداشته باشیم، مادامی که شفافیت مالی و پولی ما به تضمین FATF نرسد، در بر همین پاشنه می گردد. نگاه های احساسی و ایدئولوگ به برخی معاهدات مالی که اکثر کشورهای جهان آن را پذیرفته اند سبب شده تا هم هزینه اضافی بر کشور تحمیل شود و هم شرایط را برای ادامه کار در کشور به مراتب سخت تر کند.
یعنی نمی توان به صورت مشروط حضور در FATF را در دستور کار داشت؟
ما باید بپذیریم که این معاهدات نتیجه کار گروه های حرفه ای بانکداری، مالی، پولی و اقتصادی جهان است که راه مفری را برای هیچ کشوری باز نمی گذارد. در سوی دیگر هم این را باید گفت که هیچ کدام از قوانین و معاهدات جهانی به طور خاص برای ما تصویب نمی شوند و یا تغییر پیدا نمی کنند. این رفتارهای تهران در این مدت برای تاخیر در تصویب FATF به بهانه خود تحریمی تنها و تنها گول زدن خود است. این دست از معاهدات را نمی توان با شعارهایی نظیر نفوذ آمریکا و صهیونیست ها بر آن دور زد. بستن منافذ حمایت مالی از تروریسم، شفافیت مالی و بانکی کشورها برای عدم ارتباط دولت ها با عناصر تروریستی و نیز دستیابی به تعریف درست و جهانی از مساله تبادل ارزی و پولی، مسائلی نیست که در کاخ سفید یا اسرائیل برای آنها برنامه ریزی شود. این معاهدات به دنبال نفع جمعی و جهانی است و هیچ ارتباطی با محافل قدرت هم ندارد که بخواهد منفعت کاخ سفید و یا تل آیو را در نظر داشته باشد. شاید در برخی از مواقع این معاهدات بتواند سود بیشتری را برای تعدادی از کشورها تامین کند، اما با در نظر گرفتن منفعت جمعی تمامی کشورها از آن سود می برند. ولی کانون های تصمیم گیر در کشور این شرایط را نمی بینند و هم چنان همان سیاست های خود را پیش می برند. لذا تا کنون از امضای این کنوانسیون ها و معادهات هم سرباز زدهاند. طبیعی است که در این شرایط تهران باید تبعات این رفتار خود را پرداخت کند.
اما فرصت های سه ماه جامعه جهانی تا کجا می تواند ادامه پیدا کند. آیا تهران تنها باید به این فواصل کوتاه تنفسی بسنده کند؟
خیر. این فواصل تنفس هم چندان ادامه پیدا نخواهند کرد. اگر جامعه جهانی به این یقین برسد که ایران به دنبال خرید زمان و دور زدن این معاهدات در سایه پذریش مشروط آن است، مطمئن باشید که در قرار دادن کشورمان در لیست سیاه درنگ نخواهد کرد. مسئولین هم به این فرصت های کوتاه سه ماه چندان دل خوش نکنند. البته همین وضعیت هم چندان وضعیت مناسبی نیست. تنها مزیت آن عدم حضور ایران در لیست سیاه است که می تواند اقدامات شدید و فشارهای جدی مالی و بانکی را بر سیستم بانکی کشور تحمیل کند. ما باید از این فرصت ها استفاده کنیم. نباید با فرصت سوزی بستر را برای فشار بیشتر فراهم آوریم. اقتصاد کشور اکنون وضعیت چندان مطلوبی ندارد. البته این وضع مختص به چند ماه اخیر نیست. بلکه یادگاری رفتار سال های گذشته مدیران و مسئولین کشور است. لذا شرایط امروز اقتصادی هم اجازه چنین رفتارها و تصمیماتی را هم به کشور نمی دهد. من معتقدم که نباید برای حفظ منافع و مصالح یک جبهه خاص و جناح به خصوص منفعت 80 میلیون ایرانی را نادیده بگیریم.
از دید شما آیا این جبهه و جناح خاص به دنبال این است که در آینده و در بستر قطع سوئیفت ارزی و بازگشت تحریم ها فضای رانتی را به اقصاد کشور باز گرداند؟
این هم می تواند یکی از عوامل باشد. نمی توان بیش از این مساله را شکافت تا به کنه علل وعوامل این بازی با FATF و قطع سوئیفت ارزی پی برد. کاش در طول این سال ها میزگردها و نشست هایی را با موضوع اهمیت و جایگاه سوئیفت ارزی در اقتصاد کشورهای تک محصولی مانند ایران را به راه می انداختیم تا به واقع تاثیرات سوء آن امروز برای جامعه روشن و هویدا می شد. امروز کمتر کسی می داند سوئیفت چیست و قطع آن چه آثاری بر اقتصاد کشور دارد.
اما در سایه دو جنون ارزی اردیبهشت ماه و تیرماه سال جاری که بازار ارز را به شدت متشتت کرد و از آن سو نیز تعلل مجلس و برخی کانون های قدرت و ثروت در خصوص الحاق ایران به FATF، اگر تهران این فرصت سوزی را ادامه دهد و همین فرصت سه ماهه را هم از دست بدهد وضعیت بازار ارز به کجا خواهد کشید؟
بگذارید در خصوص دو جنون ارزی مطالبی را عرض کنم چرا که من می خواهم از زاویه دیگری به سوال شما پاسخ دهم. لبه تیز انتقادات من به بحران بازار ارز تا جایی متوجه دولت است که ذلالت و به خاکستر نشستن پول ملی ایران در حوزه نفوذ و اختیار دولت بوده است. اما همه می دانیم که شرایط بازار ارز در چند ماه اخیر به هیچ وجه از جانب دولت به اینجا نرسیده است. همین کانون های قدرت و ثروت است که به دنبال بحران آفرینی هستند. به اسم ایران دوستی راه خیانت به کشور و مملکت را در پیش گرفته اند. اما همین بس که بازیگران صحنه عدم الحاق ایران به FATF و قطع سوئیفت ارزی چندان بی ارتباط با این مساله نیستند. لذا جنون ارزی و مساله سوئیفت در طول هم قرار دارند. این را هم این طیف به خوبی می داند. لذا با نقش آفرینی در بازی FATF به دنبال به بن بست کشاندن دولت است. آیا 100 درصد اختیارات در حوزه عمل و نفوذ دولت است که ما باید بخواهیم بانک مرکزی با مذاکرات خود باعث عدم قطع سوئیفت شود؟ قصد من دفاع از دولت نیست، اما انصاف در نقد را هم نباید فراموش کرد. البته با این وجود و در کمال تاسف هم باید گفت که دولت نیز با سکوتش مقصر است. دولتی که با شعار تدبیر و امید جلو آمد، چرا به این انفعال تن داده است؟ چرا به این راحتی اجازه می دهد که برخی ها اقدامات دولت یازدهم را در مهار و کنترل تعدادی از شاخص ها و یا توفیق در امر دیپلماسی و سیاست خارجی را از بین ببرند؟ چرا دولت اجازه داد با ندانم کاری تعدادی، برجام که می توانست نقطه عطف تاریخ دیپلماسی نه جمهوری اسلامی که تاریخ سیاست خارجی ایران به شمار رود این گونه از بین ببرند؟ اما علیرغم این نکات باید این را هم گفت که دولت هم در همان سهم چند درصدی حوزه نفوذ و اختیارش بسیار ضعیف و ناکارآمد عمل کرده است. تیم اقتصادی دولت در این چند ماه به شدت نالایق عمل کرده است. لذا شرایط امروز بازار ملتهب ارز در کنار قطع سوئیفت ارزی و نیز بازی های مسئولین با FATF آینده ای تلخ را در سایه بازگشت تحریم ها برای کشور رقم خواهد زد.
نظر شما :