سیاست خارجی متقابل ایران و آمریکا در سال ۱۳۹۶
اگر آمریکا از برجام خارج شود
نویسندگان: سید سلمان صفوی و هستی صفوی، مرکز بین المللی مطالعات صلح - لندن
دیپلماسی ایرانی: آمریکا و ایران در سال 1396 سال پرتنشی را در جهان دیپلماسی سپری کردند. با روی کارآمدن دونالد ترامپ از جناح بازها در آمریکا دور جدیدی از دشمنی های ریشه دار آمریکا علیه ملت ایران به ظهور رسید و متقابلاً ایران نیز در تقابل با سیاست تهاجمی آمریکا، سیاست مشت آهنین1 را به عنوان راهبرد سیاست خارجی خود اتخاذ نمود.
تحلیل رویداد:
سیاست آمریکا:
توافق نامه هسته ای ایران و قدرت های جهانی2 و خاورمیانه؛ موضوع اصلی سیاست های خصمانه جدید دولت آمریکا علیه ملت ایران بود. با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا؛ جریان محافظه کار آمریکا که حزب جمهوریخواه آن را نمایندگی می کند و پیش از این نیز اکثریت کنگره را در اختیار داشت، قدرت را در حاکمیت آمریکا شامل دولت، کنگره و قوه قضاییه یکدست کرد. از سوی دیگر حکومت سعودی در راستای سیاست تهاجمی جدید علیه ایران، یک قرارداد چند صد میلیارد دلاری با حکومت آمریکا به عنوان باج امضا کرد و سیاست بدبینانه ترامپ علیه سعودی در دوره انتخابات را به سیاست تهاجمی علیه ایران متمرکز نمود.
اسرائیل که از راهبرد نابودی اسرائیل توسط ایران دچار وحشت بود نیز هم صدا با عربستان تمام توان خود را به کار گرفت تا روابط نسبتاً سرد خود با دولت آمریکا در دوره ریاست جمهوری اوباما را در دوره ترامپ بهبود بخشد و سیاست ایران ستیزی را راهبرد اصلی سیاست آمریکا در خاورمیانه بگرداند. بدین ترتیب جریان لابی دولت اسرائیل و پترودلارهای سعودی در آمریکا موفق شدند نمایندگان حزب دموکرات از جناح کبوترها را نیز به سیاست ضد ایرانی ترامپ سوق دهند و جریان ایران ستیزی را در حاکمیت آمریکا تقویت کنند. از این رو سیاست حکومت جدید آمریکا با شطرنج جدید قدرت، برخلاف دوره اوباما، علناً راهبرد خود را سیاست تغییر حکومت در ایران اعلام کرد.
ایالات متحده در این راستا با هدف تضعیف قدرت ایران، با وضع تحریم های جدید اقتصادی علیه ایران، دو اهرم مهم را علیه اقتصاد ملت ایران فعال کرد: اولاً وزارت خزانه داری آمریکا به بانک های اصلی اروپایی و بانک های ژاپن هشدار داد ممکن است در صورت معامله با ایران، با جریمه های کلان مواجه شوند. دوماً با هشدار خروج آمریکا از برجام، درجه ریسک هرگونه اعطای وام، فاینانس و سرمایه گذاری در ایران را به شدت بالا برد. دو اهرم فشار حکومت آمریکا، عملاً بانک های درجه یک اروپایی و بانک های ژاپن را از معامله با ایران برحذر داشت.
با توجه به جرایم میلیاردی که «اچ اس بی سی»3 و «بی ان پی پاری باس»4 در دوره اوباما به آمریکا پرداخت کردند؛ بانک های بریتانیا نیز علیرغم دستور نخست وزیر این کشور مبنی بر انجام معاملات اقتصادی با ایران، عملاً از عادی کردن روابط بانکی با ایران خودداری کردند.
تضعیف توان دفاعی ایران، ضلع دیگر راهبرد سیاست خصمانه آمریکا علیه ایران بود. سال گذشته تحریم سپاه پاسداران و توان موشکی ایران و مرتبطین با آن، دو ابزار اصلی تضعیف ایران توسط آمریکا بود.
سیاست ایران:
عدم دسترسی لابی ایران به حلقه ترامپ بدین سبب که آنها از نهادهای شناخته شده قدرت در آمریکا نبودند؛ نقطه ضعف اساسی تیم سیاست خارجی ایران در رابطه با کاخ سفید بود. اما ایران با اتخاذ سیاست مشت آهنین، دو راهبرد در سیاست اقتصادی و دفاعی خود در مقابل آمریکا عملیاتی کرد و همچون دیگر سال های پس از انقلاب اعلام کرد که تسلیم سیاست های استیلاجویانه آمریکا نخواهد شد و با قدرت با آنها مقابله خواهد کرد.
اول آنکه دولت ایران علیرغم اراده حکومت آمریکا در حوزه اقتصادی موفق شد قراردادهای مهم اقتصادی با شرکت ها و دولت های ایتالیا (۵ میلیارد یورو با بانک صنعت و معدن و بانک خاورمیانه)، فرانسه (۶۶۰ میلیون یورو با سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، ۵۰۰ میلیون یورو خط اعتباری، ۴۰۰ میلیون یورو با ایران خودرو، ۳۰۰ میلیون یورو با سایپا، ۵۳۶ میلیون دلار با ایران ایر، ۵ میلیارد دلار با پترو پارس) - اتریش (۱ میلیارد یورو با ۱۴ بانک ایرانی) - کره جنوبی (۱.۸ میلیارد دلار با شرکت ملی مهندسی و ساختمان نفت ایران، ۸۳.۱ میلیون دلار با شرکت توسعه صنایع ریلی ایرانیان، ۹.۶ میلیارد دلار خط اعتباری) - بریتانیا (۵۰۰ میلیون یورو با وزارت نیرو) - نروژ (۲.۵ میلیارد یورو با وزارت نیرو) و دانمارک (۵۰۰ میلیون یورو خط اعتباری با ۱۰ بانک ایرانی) منعقد کند و با رقبای آمریکا یعنی چین (۱.۲ میلیارد دلار با شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران، ۱۰ میلیارد دلار خط اعتباری با بانک های ایرانی) و روسیه (۳ میلیارد دلار با سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، ۳ میلیارد یورو با راه آهن جمهوری اسلامی ایران، ۷۴۲ میلیون دلار با شرکت ملی نفت ایران) قراردادهای سنگین اقتصادی و نظامی امضا کرد و بر نهادینه شدن «اقتصاد مقاومتی» تأکید نمود.
دوم آنکه ایران در حوزه دفاعی، شکست های سختی بر مثلث آمریکا، سعودی و اسرائیل در خاورمیانه تحمیل نمود. ایران در سوریه مهم ترین میدان نبرد ایران و آمریکا، در کمال ناباوری سرویس های اطلاعاتی، کارشناسان نظامی و دیپلمات های غربی موفق شد راهبرد آمریکا و متحدانش را در منظقه شکست دهد و در چارچوب منافع ملی ایران، از سویی نیروهای روسیه رقیب قدرتمند آمریکا را به خاک سوریه بکشاند و از دیگر سو سیاست ترکیه در سوریه را از اهداف آمریکا و متحدانش (اسرائیل، سعودی، امارات) دور کند. در یمن نیز علیرغم هزینه میلیاردی سعودی و حمایت تسلیحاتی آمریکا، این دو کشور موفق نشدند بر یک ملت بدون ارتش مسلط شوند و موشک های جنبش مقاومت یمن به ریاض نیز اصابت کرد. نقش حمایت معنوی ایران از ملت یمن در مقابل سیاست استیلاطلبی آمریکا و سعودی در یمن، برای آنها شدیداً پر هزینه بود.
در عراق نیز ایران با مدیریت سه بحران مثلث آمریکا با کمک ملت و دولت عراق، موجب شکست طرح های آمریکا شد: ابتدا تقویت دولت مرکزی عراق و تقویت حشدالشعبی، دوم نابودی داعش در عراق و سوم جلوگیری از تجزیه کردستان عراق در دقیقه نـود. سال 1396 سال مات شدن آمریکا در عراق بود؛ سالی که مشخص شد میوه چین سقوط صدام در عراق، علیرغم هزینه کردن دو تریلیون دلار براساس گزارش رویترز، آمریکا نبوده بلکه ملت ایران پیروز این عرصه بوده است که با هشت سال مقاومت، امروز در سایه تدبیر «دولت امید» و نیروی قدس از آن خوشه چینی می کند.
از جهت تاریخی بسیار مهم است که متوجه این نکته شد که امروز ایران در اوج دشمنی ابرقدرت جهان و ارتجاع عرب، در دو پایتخت خلافت اموی (دمشق) و خلافت عباسی (بغداد) حرف اول را می زند و با ملت ها و دولت های آنها دوست و شریک است. ایران بالانس قدرت در خاورمیانه را در سال ۱۳۹۶ به سوی خود و متحدینش علیرغم میل آمریکا و اذنابش چرخانید.
دورنمای سال ۱۳۹۷ و فرجام سخن:،
آمریکا با بـدعهدی در قرارداد برجام در سال ۱۳۹۶ و خروج از آن در سال ۱۳۹۷، اعتبار بین المللی خود را بیش از پیش تضعیف می کند، چرا که پس از این هیچ دولتی نمی تواند به پایدار بودن قراردادهای امضا شده با دولت آمریکا اعتماد کند. گویی اعتبار هر قرارداد با دولت آمریکا بین ۴ تا ۸ سال است. از سوی دیگر تجربه ایران بر مذاکرات هسته ای ایالات متحده با کره شمالی تأثیر منفی می گذارد. با خروج آمریکا از برجام و اتخاذ سیاست های تحریمی جدید، ایران نیز چون از منافع برجام محروم شده، از این قرارداد خارج خواهد شد و دور جدیدی از مناقشات هسته ای آغاز می شود که با توجه به عهدشکنی آمریکا، بازگرداندن ایران به میز مذاکرات بسیار سخت خواهد بود. مسأله مهم تر اینکه ایران که در قبال حسن نیت کامل خود با بدعهدی مواجه شده، این بار دلیل موثفی برای ژاپنی کردن برنامه اتمی خود خواهد داشت.
از تبعات دیگر خروج آمریکا از برجام، ایجاد انشقاق در اتحادیه اروپا به خاطر فشار این کشور به اروپا برای تحت فشار قرار دادن ایران است. از سویی کشورهایی مانند ایتالیا و اتریش از سیاست آمریکا و فرانسه در مورد تحدید توان موشکی ایران پیروی نمی کنند و از سوی دیگر ایران از جنبه اقتصادی، نظامی و سیاسی بیش از پیش به روسیه و چین دو رقیب اصلی آمریکا و اروپا نزدیک می شود. در صحنه داخلی نیز سیاست تهاجمی آمریکا علیه ایران، اسباب قدرت گیری نیروهای رادیکال در ساختار قدرت ایران را فراهم می کند و هرگونه مصالحه بین ایران و آمریکا را برای سالیان متمادی به تأخیر می اندازد. بدعهدی آمریکا در قرارداد برجام هم چون کودتا علیه دولت قانونی دکتر مصدق، سال ها در حافظه ملت و دولت های آتی ایران باقی می ماند و دیوار بی اعتمادی را بلندتر می کند. اما آمریکا با تجدیدنظر در سیاست خصمانه خود علیه ایران می تواند از منافع مشروع مصالحه با ایران برخوردار شود. دولت و ملت ایران نشان داده اند که اهل دیالوگ، دیپلماسی، تفاهم و مقاومت توأمان هستند.
1 Iron Fist.
2 Joint Comprehensive Plan of Action.
3 HSBC.
4 BNP Paribas.
نظر شما :