نزدیک شدن مواضع اروپا به امریکا - اسرائیل - عربستان در برنامه موشکی
با وجود تلاش های ظریف، ایران هراسی محور نشست مونیخ بود
عبدالرحمن فتح الهی – کنفرانس امنیتی مونیخ به عنوان مهم ترین همایش امنیتی در سطح جهان شناخته می شود. از همین رو بیش از ۵۰۰ نفر از سران و مقام های ارشد حکومتی و نظامی از اقصی نقاط جهان از 16 تا 18 فوریه برای شرکت در پنجاه چهارمین دوره از این کنفرانس در هتل "باریشرهوف" مونیخ برای پرداختن به چالش های امنیتی پیش روی جهان گرد آمدند. این در حالی است که مناطق مختلف هر ساله با مشکلات امنیتی عدیده و البته مخصوص به خود مواجه هستند. اما در کنار تمامی این مسائل یکی از مهم ترین موضوعاتی که تقریبا همه سران و مقامات گریزی به آن داشتند، ایران، برجام و مهم تر از آن نقش و جایگاه ایران در امنیت منطقه ای و جهانی بود؛ به گونه ای که اگر نگوییم ایران به مهم ترین و در عین حال داغ ترین سوژه این دوره از کنفرانس امنیتی مونیخ بدل شد، حداقل یکی از جدی ترین موضوعات نشست به ویژه در سومین (آخرین) روز بود. از همین رو دیپلماسی ایرانی برای ارزیابی نگاه کنفرانس امنیتی مونیخ به برجام و نقش و جایگاه ایران در امنیت منطقه ای و جهانی و نیز بررسی نوع تعامل عرصه بین الملل در این دور از کنفرانس با تهران، گفت وگویی را با دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، محقق و کارشناس مسائل اروپا و مولف آثاری چون "تاریخ اروپا در قرن جدید" ، "تاریخ اندیشه های سیاسی غرب" ، "تاریخ فرهنگ وهنر اروپا در قرن جدید" ، "کرونولوژی مسیحیت و قرون وسطی" و "تاریخ اروپا در قرون وسطی" انجام داده است که در ادامه می خوانید:
همان طور که انتظار می رفت در سایه اهمیت مساله توافق هسته ای و نیز پررنگ شدن مساله نقش تهران در امنیت منطقه و جهانی در چند وقت اخیر؛ ایران به یکی از مضامین اصلی سخنرانی مقامات در کنفرانس امسال مونیخ بدل شد؛ هر چند نوع سخنرانی ها و دیدگاه کشورها در این خصوص متفاوت بود؛ اما هربرت مک مستر، مشاور امنیت ملی ایالات متحده آغاز گر موج ضد ایرانی در این کنفرانس با حمله به برجام و مهم تر از آن مساله نقش مخرب ایران در منطقه خاورمیانه و جهان بود و بستر را برای ایران هراسی در این دور از کنفرانس فراهم کرد که در سومین روز این ایران هراسی به اوج خود رسید؛ در سایه این نکات اگر کنفرانس امنیتی مونیخ را برآیند نگاه عرصه بین الملل در خصوص امنیت جهانی بدانیم، آیا برآیند این نگاه بین المللی ایران، چه ایران هسته ای و چه ایران موشکی را جدی ترین تهدید امنیتی منطقه خاورمیانه و جهان می داند؟
ببینید شاید بعد سال های بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جهاهیر شوروی کنفرانس امنیتی مونیخ در دوره های قبلی خود با حضور این تعداد از سران و مقامات و کارشناسان سیاسی، نظامی و امنیتی تشکیل نشده بود که این مساله به ورشنی بیانگر وخیم تر شدن اوضاع امنیتی جهان دارد. اما از همان روز اول با وجود موضوعات مختلف و چالش های متعدد امنیتی جهانی که در طول سه روز برگزاری هم به آن پرداخته شد، سوژه ای که بیش از همه مورد توجه بود منطقه خاورمیانه و بیش از همه بحران سوریه با محوریت ایران بود. اما اظهارات ضد ایرانی مک مستر هم در این راستا به دلیل گرفتار شدن ایالات متحده در باتلاق سوریه است. اکنون کاخ سفید به نوعی سرگردانی در سوریه دچارند. از یک سو سوریه به محل تقابل با روسیه برای آمریکا بدل شده است. از جانب دیگر کاخ سفید نگران پیش روی ترکیه در مناطق کرد نشین سوریه و از بین رفتن تمامی اهداف و برنامه هایی است که قرار بود از طریق کردها در سوریه به آن دست یابد. از طرف دیگر مساله امنیت و تهدیدات جدی پیش رو برای اسرائیل است. لذا در سایه این مسائل آمریکا سعی داشت که بحران سوریه با محوریت ایران را به سوژه اصلی امنیت بین المللی تبدیل کند که به نظر می آید تقریبا هم به هدف خود رسیده اند؛ چرا که با توجه به برآیند افکار و نگاه این دوره از نشست مساله ایران، از هر بعدی، چه برجامی و چه غیر برجامی، به خصوص موشکی به نقطه مشترک سخنرانان تبدل شد. به واقع می توان گفت که ایران نقطه عطف این دوره از کنفرانس امنیتی مونیخ بود؛ چرا که سه گانه مک مستر، عادل الجبیر و نتانیاهو به تمرکز بر ایران و تاکید بر نقش مخرب تهران در امنیت منطقه ای و جهانی سبب شد تا نوعی موج علیه ایران در این دور شکل گیرد. لذا در لابه لای تمای سخنرانی ها مساله پافشاری بر بحران سوریه با محوریت نقش مخرب ایران در این بحران بسیار پررنگ بود.
اما در راستای تمامی اتهامات مک مستر مساله تهدید وی از حضور اقتصاد جهانی در ایران، نوعی فشار بر جامعه جهانی در خصوص تحریم ایران بود؛ آیا این دست از مسائل در سایه وجود برجام را باید جدی دانست؟
بله؛ من در مصاحبه قبلی خود با دیپلماسی ایرانی هم این مساله را بیان کردم که برجام بعد از تعیین اولتیماتوم ترامپ به شکل جدی در خطر است. در همین سخنانی که شما از مک مستر گفتید او اعلام کرد که آمریکا پیشتر تصمیمات و برنامه های خود را در خصوص برجام و ایران گرفته است و اکنون مرحله عملی کردن آنها است. این مسائل نشان از جدیت آمریکا برای همراه کردن عرصه بین الملل با خود علیه ایران دارد. لذا باید این دست از اقدامات دیپلماتیکی معنادار را جدی گرفت. شما دیدید که در همین کنفرانس با جوسازی های آمریکا در کنار عربستان و اسرائیل چه موج ایران هراسی را به راه انداختند تا به جهان این گونه القا کنند که ایران مهم ترین تهدید امنیتی است.
چنانی که اشاره هم کردید سخنان نتانیاهو و عادل الجبیر هم ایران هراسی را در این دور از کنفرانس مونیخ با تاکید بر نقش مخرب ایران در امنیت خاورمیانه وجهان پررنگ تر کرد. آیا این سه گانه ای که شما اشاره کردید توان ایجاد ائتلاف علیه ایران را در خصوص توان موشکی و دفاعی کشور را دارند؟
نکته مثبتی که اکنون در دل تحولات سوریه با محوریت ایران وجود دارد این است که تهران بعد از سقوط داعش در عراق و به ویژه سوریه تا به امروز نقش خود را بسیار کم رنگ تر کرده است. حتی در مساله حمله ترکیه به عفرین تهران تا کنون دخالت جدی نداشته و تنها به خویشتن داری طرفین و حفظ حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی سوریه از جانب ترکیه بسنده کرده است. لذا ایران نوع تعامل خود و سطح حضورش را در منطقه از پایان عمر داعش تغییر داده است. اما با توجه به این نکات باز هم ریاض و تل آویو با حمایت واشنگتن سعی در جدی دانستن ایران به عنوان تهدید اول امنیتی در عرصه بین المللی هستند و چون که به نظر می رسد تا حدودی هم توانسته اند در القای این مساله موفق عمل کنند، به تدریج در حال همراه کردن جامعه جهانی با خود علیه ایران هستند. لذا امکان ایجاد ائتلاف علیه ایران در خصوص توان موشکی و دفاعی کشور روز به روز در حال تقویت است.
اما از دید شما واکنش مناسب ایران باید نسبت به این تحرکات چگونه واکنشی باشد؛ اساسا واکنش های ظریف را چگونه در طی کنفرانس و به خصوص در روز پایانی ارزیابی می کنید؟
به نظر من در سایه تمامی این جو سازی ها و فضاسازی ها، تهران ودستگاه سیاست خارجی باید رویه جدیدی را در پیش گیرد. اگرچه که ظریف سعی کرد تنها با تمسخر سخنان نتانیاهو واکنشی به سخنان نخست وزیر اسرائیل را از خود نشان ندهد، اما اظهارات وزیر امور خارجه کشور آن قدرت در حمله به اسرائیل را نداشت؛ چرا که با محکوم کردنش به دلیل کشتار و جنایت علیه کودکان و نیز عدم مشروعیت لازم در جهان و به موازاتش هم اشاره به تصویب قطعنامه های متعدد علیه تجاوزات اسرائیل، می توانست حملات جدی تری را به نتانیاهو داشته باشد. اما این سوال پیش آمد که چرا ظریف آن قدرت لازمه را که باید در کلامش داشته باشد، نداشت. اما در خصوص بخش دیگر سوالتان باید پذیرفت که اکنون در سایه این واکنش های جهانی نسبت به ایران، شرایط و اقتضائات منطقه ای بسیار حساس است. لذا به نظر می آید که تهران باید به صورت جدی برای جلوگیری از هر گونه تنش سیاسی – دیپلماتیکی در راهبردهای خود تجدید نظر جدی داشته باشد. ببینید اگر ایران در سال های گذشته به واسطه نوع نگاه آمریکا و اوباما توانست در یک خلاء قدرتی، نقش خود را در خاورمیانه گسترش دهد دیگر چنین فضایی مهیا نیست. اکنون باید قبول کرد که آن خلاء قدرت دیگر وجود ندارد و جامعه جهانی در حال حاضر اگر چه در سایه برجام نگرانی خود را از ایران هسته ای رفع کرده، اما به سمت پررنگ کردن نگانی از ایران موشکی است.
اما در سخنان ظریف مساله مهمی که مطرح شد، تغییر معماری امنیتی منطقه ای خاورمیانه با تشکیل نوعی مجمع گفت و گوی منطقه ای، چیزی شبیه به معاهده هلسینکی بود که وی پیشتر هم در نشست اسلو آن را مطرح کرده بود؛ آیا این دست از پیشنهادها نمی تواند تا اندازه ای به تلطیف جو ایران هراسی که ما بخشی از آن را در کنفرانس مونیخ شاهد بودیم، بینجامد؟
چرا؛ اتفاقا اگر به بخشی از دفاع ظریف در خصوص واکنش به اظهارات نتانیاهو می توان نقدی وارد دانست، اما می توان از آن طرف سخنان او را در خصوص تشکیل مجمع گفت و گو و مذاکره خاورمیانه ای را از نقاط قدرت اظهارات وزیر امورخارجه کشور در این دور از کنفرانس امنیتی مونیخ دانست. اما نکته مهم اینجا است که ابتدا باید این تغییرات در رفتار خود تهران مشاهده شود. اگر مسائل ایران موشکی هم در راستای توان دیپلماتیکی قدرت تبیین مواضع مثبت و سازنده جمهوری اسلامی را داشته باشد، می توان به این گونه مواضع و پیشنهادها در خصوص تلطیف و تعدیل شرایط و جو ایران هراسی امیدوار بود. اما ما چنین مساله ای را تا کنون شاهد نبوده ایم. در همین راستا نیز کشورهای عربی به همراه اسرائیل و ایالات متحده در حال پررنگ کردن توان موشکی ایران به عنوان عامل تهدید و مخرب امنیت منطقه ای هستند، نه پیشنهاد مفید ظریف.
آیا ایران موشکی که در همین نکته آخر به آن اشاره داشتید، می تواند بر ایران هسته ای و برجام اثرات سوء خود را داشته باشد؛ چرا که در سایه پررنگ شدن تحرکات دیپلماتیکی معنادار واشنگتن بعد از اولتیماتوم 120 روزه ترامپ، امریکا در حال گره زدن توافق هسته ای به توان دفاعی کشور است. در همین راستا نیز حتی در کنفرانس جاری سران و مقامت اروپایی حاضر در 1+5 نیز در عین حمایت از برجام و تاکید بر پایبندی به توافق هسته ای، از اشتراک نظر اروپا با آمریکا در خصوص جدی بودن تهدیدات ایران موشکی سخن گفتند که این نکات از سخنان زیگمار گابریل، وزیر امورخارجه آلمان تا ترزا می و حتی جان کری، وزیر امورخارجه پیشین آمریکا که با تاکید بر لزوم حفظ توافق هسته ای گفت که جهان بدون این توافق (برجام) جای بهتری برای هیچ کس نخواهد بود. در این راستا ترزا می نخست وزیر بریتانیا، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه نیز با صدور بیانیه ی مشترک، اعلام کرده اند به توافق هسته ای با ایران پایبند خواهند بود، اما در عین حال، از تهران خواستند در مذاکراتی سازنده برای توقف اقدامات بی ثبات کننده اش در منطقه شرکت کند؟
من معتدم که اکنون مساله موشکی و نه برجام است که می تواند سایر ابعاد کشور را هم چار چالش جدی کند. شما از زیگمار گابریل گفتید، همین وزیر امورخارجه آلمان در گفت وگویی که تقریبا چند هفته پیش با اشپیگل انجام داد، سه شرط جدی را با تداوم همکاری ها با ایران اعلام کرد که متوقف کردن آزمایش های موشکی، خارج شدن ایران از برخی کشورهای منطقه خاورمیانه و نیز رعایت موازین حقوق بشری در داخل ایران، این سه شرط را تشکیل می داد. اما در ادامه گابریل نکته بسیار مهمی را مطرح کرد و آن این بود که این سه شرط اکنون همراه و همگام با توافق هسته ای پیش خواهد رفت. به عبارت دیگر اگر هر یک از مسائل مطرح شده با چالش روبه رو شود، سایر مسائل دیگر را هم تحت الشعاع قرار خواهد داد. این گفته های گابریل در مصاحبه با اشپیگل، شدیدترین اظهارنظرهای اخیر یک مقام اروپایی در خصوص ایران بوده است. در همین راستا چنانی که اشاره هم کردید خانم می هم همراه با مرکل و ماکرون هم در همان بیانیه مشترک از نگرانی مشترک خود با آمریکا در خصوص ایران موشکی و اقدامات بی ثبلت کننده تهران سخن گفتند. خوب زمانی که شما این مسائل را کنار هم می گذارید به راحتی می توانید به این نتیجه برسید که اکنون برجام به مساله توان دفاعی گره خورده است و می تواند ایران موشکی بر ایران هسته ای هم اثرات سوء خود را داشته باشد. لذا اگر امروز اروپا در همراهی با آمریکا مساله موشکی را پررنگ کرده اند، به این دلیل بوده است که مساله برجام جدای از توان موشکی و یا نقش ایران در امنیت منطقه ای تعریف شد. اما با آمدن ترامپ اکنون جامعه جهانی در حال شیفت از برجام به توان موشکی ایران است و در این رابطه توافق هسته ای هم اکنون ذیل توان دفاعی قرار گرفته است. لذا من به این دلیل از جدی بودن تهدیدات علیه توافق هسته ای سخن می گویم.
اما یکی از مسائل مهمی که در سخنان نتانیاهو نیز مطرح شد احتمال تنش تقابل با ایران بود. آیا در سایه همراهی و همسویی جامعه جهانی در خصوص ایران موشکی تل آویو هم به سمت تقابل با تهران پیش خواهد رفت؟
خیر؛ چنین مساله اساسا به دور از واقعیت است، چرا که اسرائیل نه توان نه خواستار تنش با ایران است و این گونه اظهار نظرهای نتانیاهو در کنفرانس هم تنها به دلیل پررنگ کردن فضای ایران هراسی است. امروز شرایط اسرائیل و خود نتانیاهو در اسرائیل بسیار متزلزل است. در واقع تمامی اظهار نطرهایی که اکنون در خصوص ایران موشکی و یا نقش مخرب ایران در امنیت منطقه به خصوص از جانب طرف های اروپایی مطرح شده به دلیل است که مساله تهدید موشکی ایران به قدری پررنگ شود که ایالات متحده برجام را از اولویت تقابلی خود خارج کند و در ازای آن اروپا هم از طریق گره زدن برجام به مساله موشکی، توان دفاعی ایران را محدود کند.
اما از سه موضوع و سه شرطی که زیگمار گابریل برای تدوام همکاری با ایران مطرح کرده است، دو شرط آن اکنون با چالش همراه است، اول مساله حقوق بشر که بعد از کاهش حاشیه های اعتراضات مردمی دی ماه گذشته متاسفانه مرگ کاووس سید امامی دوباره نام ایران را به صدر حاشیه ها کشاند. دیگر هم بازگشت تهران به پشت مرزهای خود است. آیا اساسا ایران در خصوص این شروط حاضر به پذیرش مواضع طرف های مقابل است؟
بله من معتقدم که در حال حاضر ایران در خصوص دو شرط توان گفت و گو را ندارد. چنانی که اشاره کردید در خصوص حقوق بشر در دو سه ماه گذشته حاشیه های فراونی را برای کشور شکل دادند؛ از مسائل اعتراضات دی ماه و حاشیه های بازداشتی های آن تا همین مرگ اخیر آقای سید امامی؛ اما باز ایران توان حل تنش ها را در خصوص مسائل حقوق بشر خود را دارد به شرط این که برخی اصلاحات رفتاری را داشته باشد و با هوشمندی بیشتری عمل کند. دیگری هم مساله بازگشت ایران به پشت مرزهای خود است. در شرایط کنونی این بازگشت با هزینه های هنگفت مالی و جانی که ایران در عراق و به خصوص سوریه داشته عملا غیر ممکن است و اگر چنین مساله ای روی دهد که تقریبا هم محال است، جمهوری اسلامی ایران با چالش پاسخ گویی به جامعه خود در خصوص تضاد صرف این ابعاد از هزینه در خارج از مرزهای خود با بازگشت به پشت مرزها روبه رو خواهد شد. اما با تمامی این تفسیر من بر این باورم که اگر ایران به دنبال بازگشت به پشت مرزهای خود باشد؛ اولین جایی که از آن خارج خواهد شد، یمن باشد. چرا که با تحلیل و رصد برخی اتفاقات هم در ایران و هم در خود عربستان و نیز یمن به نظر هم می رسد که مقدمات خروج ایران از بحران یمن در حال فراهم شدن است.
اما در تقریبا ده ماه باقی مانده از سال جاری میلادی در سایه گره خوردن توافق هسته ای به ایران موشکی، آیا امکان بازگشت پکن و مسکو هم به مواضع واشنگتن وجود دارد؟
یقینا؛ اولا روسیه و چین هیچ تضمین و چک سفید امضایی را به ایران در خصوص حمایت همه جانبه نداده اند و تنها مساله ای هم که دو کشور در حال مانور بر آن در حمایت از ایران هستند، مساله توافق هسته ای است. آمریکا هم با آگاهی بر این مساله برای گذشتن از حمایت روسیه و چین از ایران اکنون دیگر از برجام به عنوان نقطه گره ای به ایران موشکی برای جدایی مسکو و پکن از تهران استفاده می کنند. در این راستا اگر آمریکا بتواند در خصوص توان دفاعی ایران قطعنامه ای را در شورای امنیت مطرح کنند، احتمالا روسیه وچین هم به آن رای مثبت خواهند داد. در سایه همین نکات هم هست که اکنون دولت مردان ما این تهدیدات را جدی گرفته اند واتفاقا هم باید جدی بگیرند. لذا به نظر متوقف کردن آزمایش های موشکی امری شدنی است به طوری که در چند ماه گذشته تا کنون خبری از آزمایش های جدید ایران در محافل جهانی نبوده است و تنها مسائل حمایت از حوثی های یمن و یا پهباد ایرانی در جولان اشغالی و مسائل حقوق بشری مانند مرگ آقای سید امامی بوده که حواشی را برای کشور ایجاد کرده است. پس چنانی که قبلا در راستای سوال شما گفتم حواشی ما در خصوص آزمایشات موشکی کاهش یافته است اما در خصوص بازگشت به پشت مرزهای خود و مساله حقوق بشری کمی با حاشیه روبه روییم.
انتشار اولیه: دوشنبه 30 بهمن 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 9 اسفند 1396
نظر شما :