سخنرانی ای برای نابودی پرستیژ امریکا
ترامپ جرات نکرد برجام را پاره کند
عبدالرحمن فتح الهی - دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در سخنرانی تقریبا نیم ساعته خود پایبندی ایران به توافق هسته ای را تایید نکرد. وی همچنین با انتقاد از سپاه پاسداران ایران تحریم کامل این نهاد را به وزارت خزانه داری آمریکا اجازه داد. البته رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا ساعاتی پیش از اعلام موضع ترامپ اعلام کرده بود که خروج از برجام ساده نیست. استراتژی جدید ترامپ دادن پیام های هشدار آمیز به ایران است. انتظار می رود با سخنان دیشب ترامپ مبنی بر عدم تایید پایبندی ایران به مفاد برجام، اقدامات و تصمیمات دولت اوباما در قبال برنامه اتمی ایران مورد بازنگری اساسی قرار گیرد. او توافق اتمی را در کنار نزدیکی سیاسی واشنگتن با کوبا از اشتباهات اساسی سیاست خارجی دموکرات ها می داند. به نطر می رسد او در طول زمان باقی مانده هم سعی در پنبه کردن تمام رشته های 8 ساله اوباما کند چنانی که تا کنون در این 9 ماه فقط و فقط به پیگیری این سیاست پرداخته است. دیلماسی ایرانی برای تحلیل دقیق تر سخنان دیشب ترامپ وتاثیرات آن بر برجام گفت وگویی را با دکتر مهدی ذاکریان که در کارنامه خود تدریس و تحقیق در بنیاد دانشگاهی اروپا- بروکسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لایدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، موسسه دانشگاهی اتحادیه اروپا، استاد مدعو سابق دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا را دارد و عضو هیات تحریریه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه کورتابیا و بوینس آیرس است را ترتیب داده که در ادامه می خوانید:
با 24 ساعت تاخیر در اعلام برنامه و استراتژی ترامپ در خصوص برجام ترامپ در سخنانی موضع و استراتژی نهایی خود را در خصوص برجام اعلام کرد. در یک نگاه کلی ارزیابی شما از این برنامه و استراتژی ترامپ در قالب سخنان دیشب او چیست؟
همان طور که انتظار می رفت ترامپ به سان 9 ماه گذشته از ارائه چیزی به نام راهبرد یا استراتژی درخصوص برجام عاجز بود چنان که از ارائه برنامه در هر مسئله و موضوعی ناتوان است. برای مثال ترامپ از منتقدین سرسخت طرح اوباما کِر بوده و در همان اولین روز آغاز به کار این طرح را لغو کرد، اما با گذشت نزدیک به 9 ماه هنوز از ارئه طرح جایگزین مناسبی عاجز است. بنابراین با این نگاه سخنان دیشب ترامپ را می توان به هر چیزی شبیه دانست غیر از استراتژی و راهبرد. در واقع آن چیزی که در سخنان ترامپ دیشب اعلام شد همان تکرار شعارها و سخنان بی پایه او از زمان تبلیغات انتخاباتی تا به امروز در قالب اتهام زنی بود. ترامپ دیشب به خوبی روشن کرد که در قامت رئیس جمهوری ایلات متحده آمریکا به درک درستی از شرایط و اقتضائات عرصه بین الملل پس از صدارت 9 ماهه در کاخ سفید نرسیده و در موازات آن کوچکترین شناختی از خاورمیانه مشحصا ایران ندارد. ببینید تمام رفتارهای ترامپ ناشی از اختلافات حزبی است، اگر چه ذات او با جمهوری خواهان هم فاصله معناداری دارد، اما ترامپ با نام جمهوری خواهان و نماینده آنان در جامعه معرفی شده است؛ لذا این مسائل بیشتر برای مخالفت و به چالش کشیدن دموکرات ها و خصوصا اقدامات دولت اوباما است. بنابراین ترامپ سعی دارد که مقصر تمام مشکلات کنونی آمریکا را شخص اوباما و حزب دموکرات معرفی کند، چنانی که ترامپ بارها اوباما را به مماشات با تهران در قالب انعقاد برجام متهم کرده است.
نکته مهمی که در سخنان دیشب ترامپ دیده شد، نوعی دوگانگی وعدم شفافیت بود؛ چرا که از یک سو به صورت مشخص خروج آمریکا را از برجام اعلام نکرد و از سوی دیگر بر عدم پایبندی تهران به مفاد برجام اشاره داشت. شما این دوگانگی را چگونه دیدید؟
درخصوص این نکته شما باید عنوان کرد که اتفاقا این مسئله از موارد بسیار نادری است که نوع هوشمندی ترامپ را در نتیجه مشاوره داشته است، چرا که به خوبی می دانست خروج آمریکا از برجام به واسطه قطعنامه شورای امنیت تبعات بسیار سنگینی را برای ایالات متحده در پی خواهد داشت. لذا دیشب خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ مطرح نشد، اما او توانست از تنها برگ برنده خود که همان اتهام زنی و مستمسک قرار دادن عدم پایبندی تهران به روح و اصل برجام است، ایران را به عنوان ناقض برجام معرفی کند. لذا در این خصوص دوگانگی صورت نگرفت، بلکه این سخنان راهکار ترامپ و تنها قسمت اندیشیده شده برای حمله به برجام و تهران بود.
اما در سخنان دیشب ترامپ مسئله حمله به سپاه و تحریم آن، مسائل حقوق بشری و نبود دموکراسی هم مطرح شد. شما این بخش از سخنان ترامپ را چگونه تحلیل می کنید؟
بگذارید برای پاسخ به این سوال از دو ادبیات کاملا متفاوت استفاده کنم. اولین ادبیات، ادبیات خود ترامپ است. درخصوص تحریم سپاه اتفاقا نه تنها نباید این ارگان و نهاد تحریم شود که حتی باید فاکتور هزینه های نزدیک به 6 سال مبارزه با تروریسم برای تک تک عملیات نظامی در خاک سوریه و عراق که به حفظ و افزایش امنیت سایر کشورهای جهان و مشخصا ایالات متحده انجامیده است، برای شخص ترامپ فرستاده شود و کاخ سفید را مسئول پرداخت این فاکتورها کرد. و در ادامه هم برای تک تک این اقدامات باید سپاه از سوی جامعه جهانی مورد تقدیر قرار گیرد. اما در ادبیات دوم به لحن کارشناسی بر می گردیم؛ سپاه به عنوان یکی از ارگان های نظامی که در دفاع از کشور بسیار مفید و کارامد بوده است و توانسته شرایط را برای رشد و استعلای دموکراسی در ایران پدید آورد نمی تواند در قالب چنین ادبیات و واکنشی قرار بگیرد. هرچند که علیرغم برخی انتقادات احتمالی وارده به سپاه در داخل نمی توان تلاش این ارگان را برای مبارزه با میوه تروریسمی که آمریکا و عربستان صعودی نهال آن را کاشته اند و ترامپ هم بارها به نقش واشنگتن در شکل گیری داعش اشاره داشته است، نادیده گرفت؛ لذا مسئله سپاه به عنوان یک نهاد دفاعی – نظامی بومی ایرانی، اساسا هیچ گونه ارتباطی به سایر کشورها در این خصوص ندارد و هیچ کشوری بر اساس حقوق بین الملل در ذیل ماده "عدم دخالت در امور کشورها" حق مداخله در چنین مسائلی، خصوصا مسائل نظامی سایر کشورها را ندارد. اما در خصوص عدم وجود دموکراسی در ایران باید گفت که اگر دموکراسی در ایران نبود آقای حسن روحانی یا آقای سید محمد خاتمی به عنوان روسای جمهور در این کشور انتخاب نمی شدند. اگر دموکراسی نبود برخی از فعالین در انتخابات سال 88 در دولت آقای روحانی نبودند، هر چند که می توان به برخی از وجوه این دموکراسی نقد وخرده گرفت، اما آیا ایران در قیاس با عربستان، بحرین، امارات متحده عربی که اساسا در آنها دموکراسی معنا ندارد یا حتی کشوری مانند ترکیه که بعد از کودتای 15 ژوئیه به صورت جنون آسایی به دستگیری و قلع وقمع جامعه سیاسی و مدنی خود مبادرت کرده و تا کنون هم ادامه دارد، به مراتب قدرتمندتر نیست؟
در 9 ماه گذشته ما دو بار شاهد اعلام استراتژی از سوی ترامپ بوده ایم. بار اول به به استراتژی در خصوص افغانستان بازمی گردد که نوعی انسجام و برنامه ریزی در آن دیده می شد و برای اولین بار جمهوری خواهان از این استراتژی ترامپ دفاع کردند و دومین بار هم به سخنان ترامپ درخصوص برجام بازمی گردد که هیچ گونه انسجامی بر خلاف استراتژی افغانستان در آن دیده نمی شد و تنها مجموعه ای از اتهامات را علیه تهران داشت، شما این عدم انسجام را ناشی از چه عواملی می دانید؟
قبل از پاسخ به این سوال باید یادآور این نکته مهم باشم که آن چه در تمامی اتهامات ترامپ علیه تهران مطرح شد این بود که او حتی برای یک اتهام خود دلیل، سند و مدرکی ارایه نکرد، در خصوص مسائل آب سنگین و یا همکاری هسته ای با برخی کشورها و نکاتی از این دست. ترامپ حتی به جعل تاریخ روابط ایران و آمریکا هم پرداخت. ما در برهه هایی از تاریخ کشور ارتباطات بسیار گرمی با واشنگتن داشتیم، اما به واسطه مداخلات واشنگتن در امور تهران اکنون باید پرسید که مقصر واقعی این قطع ارتباط کیست؟ درخصوص تشتت در سخنان دیشب ترامپ باید گفت که یقینا این بی برنامگی و عدم شناخت دقیق از تهران، سبب شکل گیری چنین تشتتی شده است. ترامپ به جای اینکه با تحلیل دقیق واقعیات میدانی و آگاهی از قدرت منطقه ای تهران و نزدیکی به این قدرت برای کاهش تنش و افزایش امنیت استفاده کند به سمت ارتباط با کشورهایی گام بر داشته است که نه دولت قوی و نه نیروی نظامی قابل توجهی دارند. سخنان دیشب او نوعی فرصت سوزی بود. از سوی دیگر به دلیل حمایت پکن، مسکو و قدرت های سیاسی – اقتصادی اتحادیه اروپا و در موزات آن سازمان بین المللی انرژی اتمی، شورای امنیت، سازمان ملل و...، ترامپ نتوانست در مقابل عرصه بین الملل مواضع صریحی را همانند استراتژی افغانستان در پیش بگیرد. لذا تا جایی که توانست در یک برنامه و تاک شو (Talk Show) افکار عمومی جهانی را نسبت به تهران تحریک کرد و با تخریب چهره جمهوری اسلامی سعی داشت آن را ناقض برجام بداند.
اما باتوجه به سخنان دیشب آن چه بیشتر هویدا بود، پرداختن به مسایل غیرهسته ای و به نوعی "غیر برجامی" بود، در حالی که برجام اساسا به مسایل هسته ای بازمی گردد. شما این مسئله را چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید اکنون با نگاهی به شرایط منطقه باید گفت که تهران در حوزه امنیتی و نظامی درحال بازتعریف اقتضائات و شرایط جدی درمنطقه خاورمیانه است که یقینا فاصله زیادی با استراتژی واشنگتن در این منطقه دارد. از همین رو ترامپ چون که هیچ بهانه ای برای عدم پایبندی ایران در مسایل هسته ای برای اعمال فشار به تهران پیدا نکرد، بهانه های خود را در قالب مسایل غیرهسته ای مطرح کرد، باید گفت آن چه دراصل موجب نگرانی ترامپ و واکنش تند او از ابتدای آغاز به کارش در خصوص برجام بوده همین قدرت گیری و افزایش توان تهران در منطقه خاور میانه است و چنانی که ترامپ بارها آن را بیان داشته، برجام می تواند بستر و شرایط بسیار مناسبی را برای افزایش قدرت و توان تهران فراهم کند، لذا مسایل غیر برجامی و غیر هسته ای اکنون برای ترامپ در حکم اهرم فشار بر برجام عمل می کند.
اما سخنان دیشب ترامپ نشان و رنگ بویی از هیچ گونه تصمیم خاصی نبود و تنها به عدم پایبندی تهران به برجام اشاره شد. آیا این مسئله و محول کردن مسئولیت خود به کنگره برای واکنش مناسب نسبت به تهران، نوعی فرار از مسئولیت توسط ترامپ نیست؟
یقینا ترامپ به خوبی بر این مسئله واقف است که اگر دیشب به صورت صریح از برجام خارج می شد، هم در سطح بین الملل و هم در بدنه داخلی سیاسی آمریکا با اصطکاکات شدیدی روبه رو می شد. لذا آن چه دیشب در قالب احاله مسئولیت خود به کنگره روی داد، اگرچه وجهه قانونی دارد، چرا که طبق برجام درصورت عدم پایبندی تهران از جانب آمریکا که هر3 ماه یک بار اعلام می شود، کنگره باید طی 60 روز واکنش مناسب را اتخاذ کند، اما یقینا ترامپ نهایت استفاده خود را از این مسئله برده و با این شانه خالی کردن از زیر مسئولیت به نوعی توانست توپ را در زمین کسان دیگری برای نقض و از میان بردن برجام بیندازد، تا هم از یک سو برنامه ها و اهداف ترامپ محقق شود و از سوی دیگر در جایگاه رئیس جمهور آمریکا هیچ گونه بدعهدی متوجه او نشود.
اما به واقع در قیاس با نه بزرگانی چون "جورج واشنگتن"، "آبراهام لینکلن"، "جان اف کندی" و حتی "هری ترومن" ای که در سال 1945 میلادی پس از بمباران اتمی هیروشیما در یک سخنرانی و از موضعی قدرتمند آیات انجیل آمریکا را حافظ امنیت جهانی معرفی کرد، حتی نیکسون به عنوان اولین و تنها رئیس جمهور مستعفی تاریخ ایالات متحده آمریکا، در مقایسه با ترامپ هیچ گاه چنین بی برنامگی و نوعی سرگردانی را نداشته است. آیا جامعه آمریکا در 3 سال باقی مانده از زمامداری ترامپ باید شاهد سقوط پرستیژ خود باشد؟
یقینا آمریکا با 44 رئیس جمهور قبلی خود اکنون به مرحله ای رسیده که می توان آن را سیاه ترین دوران زمامداری یک رئیس جمهور در تاریخ ایالات متحده دانست. فارغ از خوب یا بد بودن از منظر اخلاقی، اقدامات برخی از روسای جمهور تاریخ آمریکا آن چه نقطه مشترک این افراد بود، نوعی توان مدیریتی آنها بوده است. شما به دوره همین جورج بوش پسر نگاه کنید. در بستر تمام آشوب هایی که در 8 سال زمامداری او برای جهان و خصوصا خاورمیانه به وقوع پیوست، نوعی برنامه ریزی که حاصل همفکری هسته نئوکان برای دستیابی به اهداف ایالات متحده بود، وجود داشت. اما اکنون تنها چیزی که درترامپ دیده نمی شود همین مسئله است. امروز تنها با گذشت 9 ماه از انتخاب ترامپ، نه تنها منتقدین و مخالفین ترامپ که به او رای ندادند که حتی بخشی از رای دهندگان به او امروز از کار و انتخاب خود بسیار پشیمان هستند و آن را اشتباهی فاحش می دانند. شاید برای اولین بار در تاریخ ایالات متحده آمریکایی ها از داشتن چنین رئیس جمهوری درسطح بین الملل بسیار شرمنده و خجالت زده باشند. اما در خصوص سقوط پرستیژ آمریکا هم یقینا هم اکنون چنین اتفاقی صورت گرفته است. شما شاهدید تنها در مسئله برجام اکنون اتحادیه اروپا، روسیه، چین و سایر سازمانها و نهادهای بین المللی به راحتی با اقدامات ترامپ مخالفت می کنند، شما درخصوص خروج از پیمان پاریس یا خروج از یونسکو به خوبی می بینید که سقوط آمریکا در قالب انزوا در حال شکل گیری است.
اما از بعد حقوقی سخنان ترامپ اساس الزامی را درپی خواهد داشت؟
تنها الزام حقوقی سخنان ترامپ به مسئله واکنش 60 روزه کنگره بازمی گردد که آنجا هم باید دید واکنش و اجماع علیه برجام شکل خواهد گرفت یا خیر؟ من معتقدم ترامپ دیشب نتوانست برجام را به قول خودش پاره کند و تنها کاری که توانست انجام دهد وارد آوردن فشارهای بیشتر به تهران در خصوص برجام و مسایل فرابرجامی بود. من بر این باورم که اجماع لازم برای از میان رفتن برجام در آینده هم شکل نخواهد گرفت.
اما در چند وقت اخیر باز پارادایم بازیگر دیوانه درخصوص ترامپ مطرح شد. از دید شما آیا به واقع ترامپ با چنین پارادایمی در جامعه بین الملل به فکر پیاده کردن سیاست های خود و آمریکا است؟
باید گفت اگر چه می توان رفتارهای ترامپ را در پارادایم بازیگر "دیوانه" و نظریه "آشوب" دید. اما می توان این اعتقاد را هم داشت که ترامپ، نه درحال بازی کردن یک مرد دیوانه که اساسا بیماری است که هیچ گونه ثبات فکری و عملی ندارد. در واقع ترامپ تا کنون در این 9 ماه تنها چیزی را که به خوبی از خود نشان داده است یک جنون و دیوانگی محض بوده، هر چند که در طول زمان منتهی به امروز، سیاست های او اندکی تعدیل یافته و هسته مدیریتی ایالات متحده توانسته است او را تا اندکی با شرایط و اقتضائات جامعه جهانی وفق دهد. اما هنوز این جنون در رفتار او هویداست. این ذات و سرشت دولت های پوپولیست است.
انتشار اولیه: شنبه 22 مهر 1396 / انتشار مجدد: شنبه 26 مهر 1396
نظر شما :