با توجه به ویژگی های برجام و همراهی دیگر اعضای 1+5
تحریم ها هیچ گاه به حالت سابق باز نخواهد گشت
عبدالرحمن فتح الهی – تنها 4 روز تا تعیین سرنوشت برجام البته فقط برای آمریکا باقی مانده است. جدا از روابط نزدیک ایران با چین و روسیه به عنوان دو کشور عضو 1+5 و دارای حق رای در شورای امنیت، بازیگران اروپایی، آلمان، فرانسه و انگلیس هم هیچ عنوان تمایلی به هم سویی با سیاست های تنش آفرین و درعین حال ناکارامد کاخ سفید در صورت خروج از برجام در پنج شنبه موعود ندارند و بارها به ترامپ درباره اجرای درست برجام و اعمال سیاستی منطقی و مبتنی بر واقعیت برای سناریوی 15 اکتبر هشدار داده اند. اعضای 1+5 که بیش از دیگر بازیگران بین المللی از نتایج برجام و عادی سازی روابط با تهران بهره برده اند، به نظر می آید حاضر به همراهی با دولت ترامپ نخواهند بود؛ دولتی که تنها با گذشت تقریبا 10 ماه پرتنش سرنوشت آن به واسطه مسائل ریز و درشت داخلی در هاله ای از ابهام قرار دارد. اما "برجام منهای آمریکا" سناریویی است که در روزهای گذشته قوت گرفته است. در این حالت کاخ سفید هزینه های برجام شکنی خود را پذیرفته و به طور یک جانبه از برجام خارج می شود. ولی دیگر اعضای 1+5 زیر سایه سازمان ملل، آژانس، برجام و قطعنامه شورای امنیت به اجرای این توافق پایبند می مانند. اما اینکه این وضعیت (برجام منهای آمریکا) تا چه اندازه توان اجرایی شدن دارد؟ سایر اعضای 1+5 چه رفتار و واکنشی را باید در پیش گیرند؟ آیا اساسا سایر اعضای 1+5 برای حفظ برجام می توانند در مقابل ایالات متحده و تحریم های کاخ سفید از برجام محافظت کنند؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ این سوالات را در گفت و گویی با محمدصادق ربانی از مدیران سابق سازمان انرژی اتمی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و عضو هیئت اجرایی "شورای ملی صلح" جویا شده اشت که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
ترامپ ادعا کرده است تا 15 اکتبر (پنج شنبه هفته جاری) برنامه و تصمیم نهایی خود را در خصوص برجام خواهد داشت. در بستر این نکته از دید شما ترامپ چه سناریویی را برای برجام در 15 اکتبر رقم خواهد زد؟ دلایل شما برای سناریوی احتمالی تان چیست؟
با نگاهی به کارنامه چند ماهه ترامپ به خوبی وضعیت متشتتی که از زمان آغاز به کار او در هیئت حاکمه ایالات متحده و بدنه سیاسی شکل گرفته به خوبی روشن می شود. در همین راستا هم سناریویی که برای برجام یا هر مسئله ای که از جانب ترامپ طرح شده همواره با نوعی بی ثباتی و بی برنامگی رو به رو بوده است. این بی برنامگی فرصت های مناسب را هم تا کنون برای توسعه ایالات متحده بر باد داده است، چنان که دیدار سالانه سران کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل فرصتی فراهم می کند که سران کشورها دیدگاه ها و دغدغه های بومی، منطقه ای و بین المللی خود را مطرح کنند. در اجلاس اواخر شهریور ماه سال جاری در مقر سازمان ملل در نیویورک یکی از چهره های جدید و تاثیرگذار در سطح جهانی رئیس جمهور منتخب آمریکا بود که بسیاری مشتاق آشنا شدن با دیدگاه های او بودند هر چند که قبل تر هم با نظرات و دیدگاه های او آشنا بودند. اما سخنان ترامپ در سازمان ملل به سیاق تمام اظهار نظرهای قبلی در مجموع چه به لحاظ نحوه ارائه و چه به لحاظ محتوا فاقد جذابیت و دور از ادبیات دیپلماتیک رئیس جمهور قدرتمند ترین کشور جهان بود. ایران و کره شمالی محورهای مهم بحث او را تشکیل می دادند. سخنان او در مورد ایران بیشتر شبیه سخنرانی های انتخاباتی نزد طرفدارانش بود. در این سخنرانی برای چندمین بار ترامپ برجام را یکی از بدترین معامله های سال های اخیر و مایه شرمساری آمریکا دانست. او نه حرمت رئیس جمهور پیشین آمریکا را حفظ کرد و نه ارجی به تلاش های شرکای دیگر خود که به مدت نزدیک به دو سال در جلسات مذاکرات وقت صرف کردند، گذاشت. از نظر پیامدهای حقوقی نه تبلیغات انتخاباتی، این سخنرانی در مجمع عمومی تعهدی را برای رئیس جمهور آمریکا ایجاد نمی کند. لذا مادامی که این اظهار نظرات جنبۀ قانونی پیدا نکرده باشد به آسانی قابل چشم پوشی است. طبق قانونی که در آمریکا در سال 2015 از تصویب گذشته است، رئیس جمهور آمریکا هر 90 روز یک بار باید گزارشی از پایبندی ایران به مفاد برجام را به کنگره ارائه کند. این وعده 90 روزه مجددا در 24 مهر ماه جاری فرا می رسد. چنانچه رئیس جمهور آمریکا در دوره های حد اکثر 90 روزه اجرای موافقت نامه را توسط ایران مورد تایید قرار ندهد، کنگره 60 روز فرصت خواهد داشت تا در مورد خارج شدن آمریکا از توافق نامه تصمیم بگیرد. در این راستا کنگره می تواند راه تقابل را در پیش بگیرد و تحریم های لغو شده را تجدید کند یا تحریم جدیدی را علیه ایران وضع کند. کنگره علی رغم اجماعی که اعضای آن علیه ایران دارند، مستندات رئیس جمهور را نیز مد نظر خواهند گرفت. ترامپ در وعده پیشین 90 روزه پایبندی ایران را مورد تایید قرار داده بود. اما این که او در این وعده چه خواهد کرد، همچنان مبهم گذاشته شده است و همین ابهام کار تحلیل برنامه ترامپ برای 15 اکتبر را با دشواری مواجه می کند. البته می توان حالت های مختلف و شرایط گوناگونی را مد نظر قرار داد، اما اینکه قطعا کدام یک از حالات مطرح شده برنامه قطعی 15 اکتبر ترامپ درباره برجام است در هاله ای از ابهام قرار دارد.
تا چه اندازه این ابهام وجود دارد، چرا که به همان اندازه تحلیل و دلیل برای خروج از برجام توسط ترامپ وجود دارد دلایل و شواهد هم برای پایبندی به توافق را می توان بیان کرد؟
اساسا منازعات ایران و آمریکا صرفا به اختلاف نظرها در زمینه هسته ای محدود نمی شود. البته از پیش هم قرار نبوده است که همه معضلات ایران و آمریکا با موافقتنامه برجام حل و فصل شود. برجام فقط الگویی را برای حل مسالمت آمیز تنش ها ارائه می کند. بدیهی است این موافقتنامه برای هیچ یک از طرفین ایده آل نبوده است. زیرا تندروهای آمریکا و بیشتر از آن اسرائیل خواهان نابودی کامل دستاوردهای هسته ای ایران بوده اند. به تصریح اوباما وضعیت ایده آل برای آمریکا این بوده که حتی یک پیچ و مهره از تاسیسات هسته ای در ایران باقی نباشد. تندروهای وطنی هم از دیدگاهی متفاوت با برجام مخالفت می کنند. واقعیت های بازگشت ناپذیر دستاوردهای هسته ای ایران، صرف نظر از این که با چه هزینه هایی صورت گرفته، شرایطی را فراهم کرده که آمریکا را به پذیرش برجام ترغیب کرد. اکنون در فاصله چند روز مانده به پنج شنبه موعود ابهامات فراوانی در سایه رد و بدل شدن اظهارات گاه تند و گاه نرم برای استناد وجود دارد، اما این ابهام به قدری است که حتی بدنه سیاسی هم گاهی در مقابل واکنشی نشان نمی دهد و این یا نشان از عدم آگاهی آنان دارد یا عدم درز هر گونه اطلاعاتی. در این خصوص توجه شما را به چند اظهار نظر وزیر امور خارجه امریکا جلب می کنم که این ابهام در آن به خوبی روشن است به نحوی که تیلرسون در مورد تصمیم رئیس جمهور در مصاحبه ای بیان داشت "ترامپ درخواست ترزا می، نخست وزیر انگلستان را در ملاقات سازمان ملل در مورد این که چه تصمیمی گرفته است، بی پاسخ گذاشته است." این در حالی است که تیلرسون انجام تعهدات ایران در موافقت نامه سال 2015 مورد تصدیق قرار می دهد و در عین حال اصرار می کند که ایران انتظارات آنها را برآورده نکرده است. وزیر امور خارجه آمریکا در کنار وزرای امور خارجه 6 کشور دیگر باور دارد که امضا کنندگان برجام انتظار دارند اجرای کامل برجام به صورت مثبتی در حفظ صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی تاثیر بگذارد اما اختلاف به اینجا باز می گردد که تیلرسون مسائل فرا برجامی را به برجام وصل می کند چرا که در همین رابطه تیلرسون به نقش ایران در تنش های عراق و یمن و نیز برنامه موشکی و عملیات سایبری اشاره می کند و خواهان کنترل تهران از طریق جامعه جهانی است. با توجه به این نکات او نتیجه می گیرد که مشکل است گفته شود انتظارات اعضای مذاکره کننده محقق شده است. اما مسئله این دست از اظهار نظرها هم به کسانی چون نماینده آمریکا در سازمان ملل برای تعمیم این نگرانی در میان کشورهای جهانی در سازمان ملل رسیده است؛ نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل نیز بارها عدم پایبندی ایران به روح برجام را مستمسک اعتراض خود قرار داده است. لذا ترامپ در تصمیمی که خواهد گرفت با موانع متعددی مواجه خواهد بود و شاید از این جهت ترجیح داده است پیش از ارزیابی نهایی آن موانع و تا پایان مهلتی که برای گزارش کردن به کنگره دارد اظهار نظری نکند.
اما در سایه شکل گیری برجام منافعی هم در این میان نصیب آمریکا شده است. این منافع در صورت خروج از برجام چه سرنوشتی پیدا می کند؟
به نکته مهمی اشاره کردید. عقد قرار دادی به ارزش 30 میلیارد دلار از سوی شرکت بوئینگ آمریکا برای فروش هواپیماهای مسافربری به ایران یکی از موارد مهمی است که همه مراحل قانونی تجارت با ایران پس از برجام را طی کرده است. پس قطعا برجام می تواند برای اقتصاد ایالات متحده بسیار مناسب باشد اما مشکل اینجاست که ترامپ به دنبال سود بیشتر و هزینه کمتر است؛ گاهی سود در کنترل صنایع دفاعی است و گاهی هم در مسائل مالی و اقتصادی، که در هر صورت ترامپ به آن به چشم سود نگاه می کند. البته نباید فراموش کرد که در مجموع اقدامات ترامپ طی چند ماه ریاست جمهوری او را شخصیتی غیر قابل پیش بینی معرفی کرده است. لذا اظهار نظر در مورد تصمیمات او در حال حاضر آسان نیست. بیشترین همراهی با ترامپ از سوی امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه صورت گرفت که پیشنهاد کرد بدون نقض برجام، تکمله ای به آن افزوده شود که این اظهار نظر از سوی ایران با قوت رد شد و راه هرگونه تجدید نظر، تکمله، تجدید مذاکرات در خصوص مسایل هسته ای را مسدود دانسته است. سخنان قاطع حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران در مراسم بازگشایی دانشگاه ها در خصوص بازگزداندن برجام نمونه ای از این انسداد تجدید مذاکره است.
در صورت پایبندی ترامپ بعد از 15 اکتبر آینده برجام چه خواهد بود؟ در صورت عدم پایبندی آمریکا، سمت و سوی توافق هسته ای به کجا خواهد کشید؟
پایبندی ترامپ به برجام می تواند ضامن محکم تری برای ادامه حیاتی پرقدرت باشد، چرا که ترامپ در جایگاه رئیس جمهور ایالات متحده می تواند مهر پایانی بر تمام شک و تردیدها در خصوص بی فایده بودن برجام را با پایبندی حتی نیم بند به برجام داشته باشد. پس برای آمریکا هم قطعا حفظ و ادامه برجام به مراتب با سود بیشتر وهزینه کمتری همراه خواهد بود. اما باید گفت که حتی عدم پایبندی به برجام در 15 اکتبر هم نمی تواند به معنای پایان عمر برجام تلقی شود، اگر چه شرایط برای تهران به مراتب با دشواری های بیشتری مواجه خواهد شد. چرا که اجرای بی کم و کاست برجام از سوی ایران که در گزارش های مدیر کل آژانس بارها منعکس می شود، از موانع اصلی یک اقدام قانونی و اجماع جهانی علیه ایران است. اعزام نیکی هیلی به آژانس برای قانع کردن آمانو به اظهار نظری قابل بهره برداری برای آمریکا نیز با اظهار نظر مدیر کل مبنی بر این که آژانس سازمانی علمی و فنی است و در امور سیاسی وارد نمی شود، با درهای بسته مواجه شد. از همین رو هم نیکی هیلی پیشنهاد بازدید از مراکز نظامی را به بهانه این که احتمال انجام فعالیت های پنهانی در آن می رود، مطرح کرد، البته آمانو با ذکر این که برای بازدید از مراکز نظامی آژانس می باید شواهدی از فعالیت های هسته ای مشکوک داشته باشد و نمی تواند به دلایل و انگیزه های سیاسی چنین درخواستی را از ایران بکند، توانست برنامه واشنگتن در خصوص زیاده خواهی های آنان را با بن بست مواجه کند. بنابراین طبق چنین شواهد و رفتارهایی از جانب سایر کشورها و نهادهای مربوطه، ایالات متحده و شخص ترامپ راه دشواری را در نقض برجام در پیش خواهند داشت.
با برگزاری انتخابات در فرانسه و آلمان و انتخاب ماکرون و مرکل، اتحادیه اروپا در کنار چین و روسیه تمایل بسیار شدیدی را برای حفظ و بقای برجام دارند؛ در صورت خروج آمریکا از برجام چگونه تقابلی میان اتحادیه اروپا و آمریکا شکل خواهد گرفت؟
اتحادیه اروپا قطعا با سیاست های نرم تری همواره به دنبال پایبندی ترامپ و آمریکا به برجام بوده است. لذا اکنون هم این اتحادیه و در راس آن کشورهای اروپایی 1+5 به دنبال پایبندی واشنگتن به برجام هستند. از همین رو هم چندان پیگیر تنش و تقابلی با ایالات متحده در خصوص برجام نخواهند بود. اگر به برخی گفته های موگرینی توجه کنید به این سیاست می رسید. برای مثال مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که میزبان جلسه کمیسیون مشترک چند جانبه اجرای برجام در مقر سازمان ملل بود، در اظهار نظری اعلام داشت که "تردیدی نیست که موافقت نامه اجرا شده است" و اخطار داد "اگر هر کشوری آن را نقض کند، تخلفی از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل خواهد بود. جامعه بین الملل نمی تواند موافقت نامه ای را که کار می کند و در حال پیشرفت است از بین ببرد. کشورهای اروپایی به توافق ادامه می دهند حتی اگر دولت ترامپ از آن سرپیچی کند. ما از پیش به واسطه بحران کره شمالی یک بحران هسته ای بالقوه داریم و به معنی آن است که نیازی نیست دومین آن را ایجاد کنیم." اما نکته اینجاست که موگرینی در خصوص برخی ادعاهای واشنگتن درباره مسائل دفاعی و موشکی هم مواضع واشنگتن را خارج از چارچوب می داند، به طوری که به صراحت بیان می دارد "همه موضوعات غیر هسته ای مطروحه آمریکا خارج از حوزه موافقت نامه برجام است." به این ترتیب موگرینی به صورت غیر مستقیم از جانب جامعه اروپا به کاخ سفید پاسخ می دهد که موضوع آزمایش های موشکی ایران و بی ثباتی در منطقه خارج از مفاد موافقت نامه است. البته بارها و بارها دیگر امضا کنندگان انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین به ترامپ اصرار کرده اند که از تخریب برجام صرف نظر کند. به علاوه بسیاری از گروه هایی که در ارتباط با امنیت ملی آمریکا کار می کنند، مکررا خواستار آن بوده و هستند که رئیس جمهور را قانع کنند علی رغم بیان اظهاراتش در جامعه و حتی وعده کذایی 15 اکتبر، به مفاد برجام پایبند بماند. در نزدیک ترین رویداد "هلگا اشمیت" به عنوان معاون مدیریت سیاسی اتحادیه اروپا در گردهمایی سالانه در خصوص سیاست تجاری اتحادیه اروپا با ایران در 12-11 مهرماه سال جاری در زوریخ سوئیس با صدور بیانیه ای ادامه مشارکت تجاری اتحادیه اروپا با ایران را اعلام کرد و تعدادی از بانک های اروپایی نیز برای همکاری در امور بانکی اعلام آمادگی کرده اند، این می تواند به عنوان راهکار کشورهای اروپایی در مقابل خروج ترامپ و آمریکا از برجام عمل کند. این در حالی است که پیش از آن ترامپ در اجلاس "جی 20" که در 17-16 تیرماه سال جاری در هامبورگ آلمان برگزار شده بود، به کشورهای عضو توصیه کرده بود وارد تجارت با ایران نشوند.
برلین و پاریس در جایگاه قدرت های اول سیاسی – اقتصادی اتحادیه اروپا در صورت شکل گیری "برجام منهای آمریکا" چه برنامه ای را برای ادامه توافق هسته ای خواهند داشت؟
برجام منهای آمریکا قطعا مشکلات فراوانی را در پی دارد و یقینا واشنگتن و ترامپ هم سنگ اندازی های خود را در این باره تا از هم پاشیدگی کامل برجام بیشتر و بیشتر خواهند کرد، اما اروپا همانطور که قبلا هم اشاره کردم، اولا به دنبال بقای ایالات متحده در برجام و در مراحل بعد هم به کاهش تقابلات و روشن کردن فضای تعاملی همت خواهد گمارد. از همین رو هم آلمان و فرانسه تا حد ممکن تلاش خود را برای جلوگیری از برجام منهای آمریکا خواهند داشت.
اما آیا اساسا برجام منهای آمریکا توان اجرایی شدن را دارد؟ اگر چنین است به صورت جزئی و در بستر واقعیت های میدانی خاورمیانه، اروپا و در کل جهان چگونه این امر میسر است؟
ببنید عوامل ایجاد برجام منهای آمریکا ناشی از مخالفت ترامپ با برجام است و ریشه های انتقادات ترامپ به برجام هم را باید در مواضع و منافع حزبی متفاوت آنها با حزب رقیب جستجو کرد. حزب جمهوری خواه از سوی جناح های نظامی و شرکت های اسلحه سازی آمریکا حمایت می شود. جناح جنگ طلب آمریکا در پی بر افروختن جنگ میان کشورهاست. در بی ثباتی های منطقه ای بیشترین درآمد برای کارخانه های اسلحه سازی آنها فراهم می شود. لذا تصویر چهره ای جنگ طلب و تهاجمی از ایران برای کشورهای منطقه می تواند به فروش سلاح به کشورهای ثروتمند منطقه کمک کند. پس از توافق برجام حمله به سفارت و کنسولگری عربستان، از سوی مخالفین وطنی و داخلی برجام و ایجاد تنش میان ایران و عربستان زمینه های عقد قرارداد فروش تجیزات نظامی به ارزش بیش از 100 میلیارد دلار در قالب یک قرار داد کلی تری در حدود 480 میلیارد دلار را فراهم کرد. ترامپ از خوشحالی عقد این قرارداد نتوانست احساس درونی خود را پنهان کند و به صورت ناشیانه ای در سخنانش آن را کمکی به ایجاد اشتغال در آمریکا تفسیر کرد و به محض این اظهار نظر تحقیر آمیز برای جبران آن اضافه کرد که در عربستان هم اشتغال ایجاد خواهد شد. ترامپ برای حل مشکلات داخلی و انجام وعده های انتخاباتی شدیدا نیازمند دامن زدن به تنش ها میان ایران و سایر کشورهای منطقه برای توجیه معامله فروش سلاح خویش به کشورهای ثروتمند منطقه بوده و هست. فلذا همه تلاش های رئیس جمهور آمریکا در سطح بین المللی از این منظر قابل توضیح است. به این ترتیب پیش بینی می شود با خالی شدن دست ترامپ از دستاویز هسته ای برای مقابله با ایران او راهکاری به غیر از زیر سوال بردن برجام نداشته باشد. هر چند که قبل تر هم بیان داشتم، اروپا به دنبال حفظ برجام با آمریکا است اما یقینا با شکل گیری برجام های امریکا با شکافی که در جبهه 6 کشور امضا کنندۀ موافقتنامه پدید خواهد آمد، بنابراین همراهی سایر کشورها با ترامپ بعید می نماید، پس اعمال تحریم ها هیچ گاه به سطح تحریم های پیش از توافق نامه بالغ نخواهد شد.
سه کشور اروپایی عضو 1+5 ( آلمان، فرانسه و انگلستان)، روسیه و چین همواره در سیاست های اعلامی خود به دنبال حفظ برجام بوده وخواهند بود؛ اما اگر در 15 اکتبر واشنگتن و شخص ترامپ خروج از برجام را در دستو کار قرار دهد و در سایه این نکته عملا تحریم ها به حالت سابق باز گردد؛ آیا شرکت های اروپایی و چینی به همراه روسیه توان تقابل با تحریم های آمریکا را خواهند داشت؟
قطعا این فضا برای تمامی شرکت ها و بانک های درگیر بسیار سخت و حتی می توان گفت غیر ممکن خواهد بود، اما بر خلاف نکته شما من قبلا اشاه کردم که حتی در صورت خروج از برجام بسیار بعید است که تحریم ها به سان سابق علیه ایران تکرار شود، چرا که واشنگتن و شخص ترامپ توان ائتلاف جهانی علیه تهران را ندارد زیرا برجام تمام بهانه های جامعه جهانی و خصوصا آمریکا را در خصوص فعالیت های هسته ای ایران گرفته است.
آقای ظریف در سخنانی اعلام داشتند که در صورت خروج ترامپ و آمریکا از برجام اروپا باید رهبری و مدیریت برجام را بر عهده بگیرد. اما در سوی دیگر رفتار خود تهران باید در این خصوص چگونه باشد؟
در یک دیپلماسی هوشمندانه و منعطف تهران باید از یک سو از هر فرصتی برای حفظ برجام به خصوص از طریق ارتباط پررنگ با کشورهای اروپایی عمل کند و از سوی دیگر هم از هر گونه تقابل به مثل یا تنشی بیجا برای غبارآلود کردن فضا پرهیز کند، که البته این سیاست باید در عین حفظ عزت ایران و با پیگیری سیاستی برنامه ریزی شده و دقیق برای رویارویی با هر سناریو و حالتی انجام گیرد.
انتشار اولیه: دوشنبه 17 مهر 1396 / انتشار مجدد: شنبه 22 مهر 1396
نظر شما :