موج ناسیونالیسم کردی می تواند در حکم یک چاقوی دولبه باشد
قمار مسعود بارزانی با برگه کرکوک و همه پرسی کردستان
عبدالرحمن فتح الهی - همزمان با تشدید فشارهای بین المللی و منطقه ای بر اقلیم کردستان عراق برای لغو یا تعویق همه پرسی استقلال اقلیم و ظاهر شدن نشانه هایی مبنی بر موافقت احتمالی و مشروط حکومت اقلیم کردستان برای تعویق این همه پرسی، انتشار خبر پیوستن کرکوک به روند همه پرسی نشان می دهد رهبران اقلیم برای دریافت امتیازات بیشتر از بغداد و طرف های غربی از چند جبهه فعالیت های خود را سو گیری کرده اند. از سویی گسترش دیپلماسی و چانه زنی به ویژه با طرف های غربی و ایالات متحده به عنوان یکی از مخالفین برگزاری رفراندوم در اقلیم و از سوی دیگر افزایش فشارها بر بغداد برای دریافت امتیازات بیشتر از طریق پیوستن سایر نقاط مورد مناقشه در شمال عراق به روند همه پرسی نیز چالش برگزاری همه پرسی را پیچیده تر می کند. اعلام پیوستن کرکوک به همه پرسی افزون بر افزایش قدرت چانه زنی اقلیم کردستان می تواند بیش از پیش بر پیچیدگی های موجود در معادله چند مجهولی روابط بغداد و اربیل بیفزاید. موضع فوری حیدر عبادی، نخست وزیر عراق و وزارت امور خارجه ترکیه در این باره نشانگر اهمیت راهبردی این استان در معادلات سیاسی عراق و منطقه است. بیش از نیمی از جمعیت کرکوک را کردها تشکیل می دهند که در کنار اقوام دیگر از جمله اعراب و ترکمان ها در این منطقه سکونت دارند. پیش از این و به ویژه در دهه 60 میلادی تلاش رهبران کردستان عراق برای سیطره بر کرکوک موجب چالش های جدی سیاسی در عراق شده بود که تا مرز درگیری های نظامی نیز پیش رفت. افزون بر اهمیت راهبردی این شهر از نظر سیاسی و اجتماعی، کرکوک با سهم حدود 40 درصدی از صادرات نفت عراق جایگاه با اهمیتی در معادلات نفتی و ساختار اقتصادی عراق ایفا می کند. کرکوک از جمله مناطق مورد مناقشه میان اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق است. از سوی دیگر 26 عضو از 41 عضو انجمن استانی یا شورای استان کرکوک، کرد هستند که در رای گیری برای مشارکت دادن کرکوک در این همه پرسی این 26 عضو شورا رای مثبت دادند. اگرچه سایر اعضای ترکمن و عرب این شورا تا همین امروز همچنان بر مخالفت خود در خصوص برگزاری همه پرسی در کرکوک پافشاری می کنند. این مسئله می تواند تنش های سیاسی را میان جامعه سیاسی کرکوک و خود بافت قومیتی این استان در ایام نزدیک به روز برگزاری همه پرسی، حتی در دوران پس از برگزاری آن افزایش دهد. برای تحلیل دقیق تر جایگاه و اهمیت منطقه کرکوک برای اربیل و بغداد، تاثیرات برگزاری رفراندوم در این منطقه و تحلیل سرنوشت کرکوک در بازی قدرت اقلیم کردستان و عراق و حتی منطقه، گفت و گویی را با دکتر رحمان قهرمانپور، کارشناس و پژوهشگر مسائل ترکیه و عراق ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید:
به واسطه مسئله رفراندوم کردستان، منطقه اقلیم و کل عراق اکنون دچار التهاباتی است که مهمترین آن در شرایط کنونی به مسئله کرکوک باز می گردد و می تواند آبستن تنشهای بیشتر شود. از یک سو مسعود بارزانی، رییس اقلیم کردستان در مصاحبه ای با بی بی سی اعلام کرد که برای الحاق کرکوک اگر مجبور شود دست به اسلحه هم خواهد برد، از سوی دیگر دولت مرکزی بغداد هم به ویژه از بدنه جامعه نظامی، تهدیداتی را علیه اقلیم کردستان در صورت الحاق کرکوک داشته اند. در این بستر مناقشه لفظی سیاسی، اساسا جایگاه کرکوک با توجه به مسئله تنوع قومیتی، برخورداری از منابع سرشار نفتی و جایگاه ویژه اش در جغرافیای عراق را چگونه ارزیابی می کنید؟
در واقع وزن جئوپولتیک و جئواستراتژیک منطقه کرکوک در عراق بقدری بالا است که هیچ یک از دو طرف نمی توانند از آن چشم پوشی کنند. همانطور که گفتید از نظر اقتصادی کرکوک دارای منابع سرشار نفتی است و از همین رو است که کرکوک به یک سرمایه بسیار عظیم در عراق بدل شده و می تواند به فرایند دولت سازی و گسترش قدرت اقلیم کردستان کمک کند که هم دولت بغداد و هم خود اقلیم به این مسئله واقف هستند. از یک سو اقلیم در صورت برگزاری رفراندوم و بسترسازی های بعد از آن به منابع نفتی کرکوک و درآمد ناشی از آن به شدت نیازمند است تا بتواند با برگ برنده نفت تهدیدات و چالش های اقتصادی خود را از میان بردارد. کما اینکه یکی از دلایل مماشات آنکارا در خصوص رفراندوم کردستان همین مسئله قرارداد نفتی است. در صورت الحاق کرکوک به اقلیم، کردستان می تواند این منابع سرشار نفتی را از طریق لوله های نفتی " کرکوک- جیحان" به ترکیه انتقال دهد اما همانطور که گفته شد این مسئله به طور مشخص تر برای دولت مرکزی عراق هم بسیار مهم است چراکه عراق هم برای جنگ با تروریسم و هم بازسازی کشور به درآمدهای نفتی به شدت نیازمند است و کرکوک می تواند در این مسئله بسیار راهگشا باشد. دومین نکته در خصوص اهمیت و جایگاه کرکوک این است که این استان چهارمین شهر پرجمعیت عراق به شمار می رود که دارای تنوع قومیتی کردی، عربی و ترکمنی است. لذا این بافت جمعیتی هم برای اقلیم و هم برای دولت مرکزی بسیار مهم است چرا که در صورت الحاق کرکوک به اقلیم جمعیت کردی کرکروک می تواند امتیازات بسیار مهمی را به دست آورد، هرچند که می تواند با تضاد قومیتی چالشهایی را هم در پی داشته باشد. مانند همین شرایط را می توان برای دولت بغداد درنظر گرفت. اما از نظر سیاسی هم کرکوک بر اساس ماده140 قانون اساسی عراق قرار بود با برگزاری رفراندوم تا سال 2008 تکلیف خود برای الحاق به اقلیم یا دولت مرکزی عراق را روشن کند که این اختیار به صورت ویژه برای منطقه کرکوک، امتیاز و برتری سیاسی این منطقه را برای هر دو طرف نشان می دهد. از همین رو شرکت کرکوک در رفراندوم به عنوان تهدیدی برای دولت بغداد شمرده می شود. اگر پیوستن کرکوک به اقلیم از روی اختیار صورت بگیرد، نتیجه مستقیم آن این است که مشروعیت رفراندوم اقلیم کردستان تا حد چشم گیری افزایش خواهد یافت و مضافا به اربیل این امتیاز را خواهد داد که از حقوق خود و امتیازاتش به شکل جدی تری در مقابل دولت مرکزی بغداد و جامعه بین الملل دفاع کند.
در بستر این ابعاد اهمیت کرکوک برای بغداد و اربیل، در بازی قدرت برای به دست گرفتن برگ برنده کرکوک، صحنه عراق آبستن چه سناریویی می تواند باشد؛ نزاع و درگیری نظامی یا مماشات و کنار آمدن طرفین؟
بعد از این که در سال2014 دولت اقلیم و پیشمرگ ها توانستند داعش را از خاک کرکوک بیرون کنند به صورت نظامی آن منطقه را تحت کنترل خود دارند. بنابراین فعلا با محاسبات شرایط موجود در صحنه کرکوک و عراق به نظر می رسد که دولت مرکزی بغداد توان نظامی مواجهه با اربیل را در خصوص کرکوک ندارد، چراکه مسئله مبارزه با داعش هنوز به پایان نرسیده است. از سوی دیگر هم اختلافات داخلی احزاب سیاسی عراق مانند جدایی جربان صدر یا جریان حکیم، اختلافات موجود در حزب الدعوه و غیره، آن هم در آستانه انتخابات پارلمانی عراق به نظر می آید که دولت مرکزی بغداد در مقطع فعلی تمایلی به ایجاد تنش نداشته باشد. اتفاقا یکی از دلایل جولان آقای بارزانی و اربیل در خصوص مسئله کرکوک و رفراندوم همین شرایط موجود برای دولت بغداد است چرا که براساس محاسبات اربیل اکنون بغداد در عین جنگ و مبارزه با تروریسم با اختلافات سیاسی داخلی هم روبه رو است، لذا بغداد به دنبال یک چالش جدید برای خود نیست. بنابراین به نظر من تهدید آقای بارزانی که شما هم به آن اشاره داشتید تهدیدی جدی نیست چرا که خود او هم به وضعیت کنونی بغداد به خوبی واقف است، هرچند که در بغداد هم برخی از گروه های نظامی مانند حشد الشعبی در خصوص مسئله کرکوک اظهارات تندی داشتند، اما یقینا از نظر نظامی این گروه ها پتانسیل مواجهه با اربیل را در مسئله کرکوک ندارند، آن هم بدون کمک دولت مرکزی بغداد.
باتوجه با مسئله تنوع قومیتی در کرکوک آینده و سرنوشت این اقوام در این سهم خواهی طرفین را چگونه می بینید؟ اگر کرکوک زیر چتر اقلیم برود سرنوشت اعراب و ترکمن ها به کجا خواهد رسید؟ از سوی دیگر اگر کرکوک به سمت بغداد تمایل پیدا کند سرنوشت کردها به کجا خواهد کشید؟ آیا در این بستر کرکوک شاهد درگیری های قومیتی خواهد بود، چرا که فقط برای مسئله ساده ای مانند برافراشتن پرچم اقلیم کردستان در کرکوک حاشیه های فراوانی از دولت ترکیه گرفته تا بغداد به راه افتاد؟
مسئله تنوع قومیتی در کرکوک بسیار مهم است. در همین جریان برگزاری رفراندوم در کرکوک از 41 عضو شورای کرکوک ترکمن ها و مسیحی ها در جلسه شرکت نکردند و تنها کردها بودند که به رفراندوم رای مثبت دادند و اعراب و ترکمن ها و مسیحی ها مخالفت خود را با رفراندوم نشان دادند. این مسئله نشان از وجود زمینه های اختلافات قومی و مذهبی در کرکوک دارد که می تواند به درگیری و تنش ختم شود، کما اینکه ترکیه از حامیان سرسخت جامعه ترکمن کرکوک است و براساس ادعای ترکمن ها، کرکوک اساسا به آنها تعلق دارد. علاوه بر آن در این زمینه باید تکلیف جامعه عرب مهاجرت داده شده به کرکوک هم روشن شود؛ آیا این بخش از جامعه کرکوک حق شهروندی خود را خواهند داشت؟ در این صورت حقوق آنها چگونه برآورده می شود؟ و سوالاتی از این دست. از همین رو وضعیت داخلی اقلیم کردستان مسئله کرکوک را با حمایت های ناسیونالیستی قدری پیچیده و متشنج کرده است. در همین راستا قطعا اقلیم با فرمول مشارکت بندی یهودیان، مسیحیان، ترکمن ها و اعراب در پارلمان قدری با مشکل روبه رو خواهد شد. چرا که در صورت احساس تبعیض از سوی هر یک از این جوامع در آینده، کرکوک زیر چتر سیاسی اقلیم کردستان می تواند جرقه یک تنش قومیتی باشد. پس در حال حاضر سناریویی که وجود دارد احتمال پررنگ الحاق کرکوک به اقلیم و به دنبال آن وجود تنش در حالت بالقوه در این منطقه است، اما این که تا چه اندازه بالفعل شود، به تحولات آینده عراق پس از برگزاری رفراندوم و اقدامات اقلیم و دولت مرکزی بغداد بستگی دارد. نکته دیگر این است که همین تنشهای قومی و دینی مانع از برگزاری رفراندوم در سال 2008 شد که این نکته مهم نباید فراموش شود و شاید البته شاید، همین مسئله سبب شود تا اساسا رفراندوم در کرکوک هم برگزار نشود.
در این راستا باید سرنوشت کرکوک را به قبل از رفراندوم 25 سپتامبر کردستان عراق گره زد یا این که کرکوک به بغداد ملحق خواهد شد؟
در راستای نکات قبلی و با تحلیل تحولات و شرایط میدانی اکنون سناریوی الحاق کرکوک به اقلیم کردستان عراق بسیار پررنگتر است. هرچند که باید آن سوی مسئله را هم دید که بغداد اساسا باید به مساله اقلیم و رفراندوم با چه دیدی نگاه می کند؟ رفراندوم به مثابه کلیدی برای برآورده کردن نیازها و استقلال کردستان است یا اینکه اقلیم نتیجه فوری و سریع رفراندوم را تشکیل دولت کردستان می داند. پس این مسئله که اربیل آیا از دل رفراندوم بدنبال امتیاز گیری از بغداد است یا تشکیل کشور، می تواند صحنه کرکوک را هم تحت تاثیر قرار دهد. اما مسئله مهمتر که نباید نادیده گرفته شود اینجاست که موج ناسیونالیسم کردی که امروز در کردستان عراق بواسطه رفراندوم شکل گرفته و فراگیر هم شده، می تواند به یک چالش جدی برای اقلیم تبدیل شود، چراکه درصورت عدم برآورده شدن اهدافی که برای رسیدن به آن به تحریک احساست جامعه کردی دست زده شده، آقای بارزانی توان مدیریت و کنترل این موج را نخواهد داشت و سبب خواهد شد که شاید برنامه خودش هم به هم بخورد چرا که شاید او اساسا رفراندوم را نه برای رفراندوم استقلال کردستان که دستاویزی برای فشار بر بغداد می داند. اما در این صورت احتمال می رود که این موج ناسیونالیسم، بارزانی را به سمت اقداماتی تند علی رغم میل خودش پیش ببرد. از طرف دیگر این موج فزاینده ناسیونالیسم کردی به صورتی طبیعی می تواند عرب ستیزی را هم به دنبال داشته باشد، چرا که اعراب هم مانند ترکمنها به شدت مخالف این رفراندوم هستند، هر چند که اکنون و در شرایط پیش از برگزاری رفراندوم معتقدند که می توانند این موج ناسیونالیسم کردی را کنترل کنند، اما یقینا در جامعه شناسی سیاسی و در کف اجتماع اقلیم کردستان یقینا پس از جواب "آری" به رفراندوم این مسئله ابعاد پیچیده تری را پیدا خواهد کرد و این موج قدرتی چند برابر خواهد داشت. از سوی دیگر آن چه تاریخ نشان داده متذکر این نکته است که مهار موج ناسیونالیسم هیچ گاه آسان نبوده و همواره چالشهایی را برای دولت ها، جوامع و صحنه بین الملل در پی داشته است. کما این که جنگ جهانی اول و دوم با همین ریشه ها شکل گرفت.
اما باتوجه به برگ برنده بودن مسئله کرکوک، در یک محیط خلاء (بدون دخالت و فشار از سوی هر یک از طرفین اقلیم و دولت مرکزی بغداد یا بازیگران منطقه ای وفرامنطقه ای) خود این منطقه در بازی قدرت میان بغداد و اربیل چگونه رفتار خواهد کرد؟
ببینید در موج ناسیونالیسمی که به آن اشاره کردم کرکوک به مهمترین مسئله کردستان بدل شده به گونه ای که آقای جلال طالبانی در یک سخنرانی بیان داشت که کرکوک برای کردها مثل اورشلیم برای یهودیان است. در بستر این مسائل و تحلیل دقیق شرایط می توان هسته مرکزی ناسیونالیسم امروز کردی را در راستای تحریک مسئله کرکوک دید. به بیان دیگر اگر اقلیم به دنبال پیروزی در رفراندوم است، قاعدتا نمی تواند بدون حل مسئله کرکوک به آن دست یابد و در این صورت توده های مردم با یک موج ناسیونالیسم فزاینده در بستر عدم الحاق کرکوک، اساسا کل مسئله رفراندوم و استقلال کردستان را امری بیهوده می دانند. لذا اربیل با وضعیتی بسیار بغرنج مواجه است. چرا که اگر کرکوک به کردستان الحاق یابد اربیل به صورت مشخص باید حقوق اعراب و ترکمن ها را در همه ابعاد سیاسی و شهروندی و... مشخص کند و اگر کرکوک به کردستان الحاق پیدا نکند، اربیل باید با موج ناسیونالیسم کردی دست و پنجه نرم کند. در خصوص ترکیه هم باید فشارهای آنکارا و حمایت های این دولت را برای افزایش نفوذ ترکمن های کرکوک دید. از طرف دیگر بغداد هیچ گاه در قبال جامعه عربی کرکوک بی تفاوت نخواهد بود. حتی شاید همین مسئله اعراب کرکوک سبب شود که در انتخابات آینده عراق ائتلافی میان اعراب اهل سنت و اعراب اهل تشیع برای پیگیری این مسئله شکل بگیرد. پس اساسا تصور محیط خلاء برای کرکوک وجود ندارد یا حداقل در شرایط حساس امروز که همه به دنبال سهم خواهی از طریق حمایت و فشار بر اقوام کرکوک هستند.
اما یکی از انتقادات به آقای بارزانی مسئله عدم بسترسازی های دموکراتیک با تعطیلی پارلمان کردستان در خصوص برگزاری رفراندوم بود. این مسئله می تواند چه تاثیری در بستر این شرایط هم بر اقلیم و هم بر کرکوک داشته باشد؟ آیا این مسئله یک بازی کسب قدرت برای بارزانی است؟ در این صورت سرنوشت سایر احزاب سیاسی به خصوص احزاب منتقد در اقلیم به کجا خواهد کشید چرا که این منطقه در گذشته هم شاهد جنگ داخلی خونینی میان احزاب کرد بوده است؟ آیا در این صورت، احتمال تکرار این جنگ در سایه عدم کنترل موج ناسیونالیسم کردی وجود دارد؟
یقینا انتقادی که شما به درستی به آن اشاره داشتید از این ناشی می شود که اربیل و شخص بارزانی شرایط و بستر دموکراتیک را برای برگزاری رفراندوم ایجاد نکرده است، چرا که در این صورت احتمال برگزاری رفراندوم آن چنان که او می خواهد صورت نخواهد گرفت، فلذا در بستر و فضای تعطیلی پارلمان اقدام به برگزاری همه پرسی کرده است. این نقد نه از سوی جامعه غیر کردی، که حتی از سوی بدن سیاسی جامعه اقلیم کردستان هم بارها مطرح شده است، چنان که حزب گوران (تغییر) مکررا اعلام کرده که برگزاری همه پرسی منوط به افتتاح پارلمان و موافقت آن است. از سوی دیگر هم باید گفت که شرایط سیاسی و اقتضائات امروز بارزانی او را به پافشاری بر برگزاری رفراندوم وا داشته است چرا که بیش از سه سال از پایان حاکمیت قاونی آقای بارزانی بر ریاست اقلیم می گذرد. در چنین شرایطی بسیار مشخص است که آقای بارزانی از نمد ناسیونالیسم به دنبال بافتن کلاه قدرت خود است. اما مسئله اینجاست که موج ناسیونالیسم که امروز آقای بارزانی بر آن سوار است می تواند به صورت یک چاقوی دولبه عمل کند. در صورت عدم برآورده شدن نیازهای این موج، قطعا اولین کسی که مورد حمله قرار می گیرد خود آقای بارزانی است. در این صورت تنش می تواند جامعه سیاسی اقلیم را هم درگیر گند چنان که شما هم گفتید در گذشته نه چندان دور این منطقه سال ها درگیر جنگ داخلی بوده است. لذا بسترهای آن تنش قطعنا وجود دارد.
در شرایط امروز چنانی که شما اشاره کردید موج ناسیونالیسم افراطی در کردستان با محوریت مسئله "patriot" شکل گرفته که با تحلیلی دقیق مرزی بسیار باریک با شوونیزم دارد. اما به واقع در بستر طغیان این موج به صورت دقیق تر علاوه بر احزاب سیاسی اقلیم، چه سناریویی برای شخص بارزانی یا آقای طالبانی رقم خواهد خورد؟
شاید در ظاهر آقای بارزانی به واسطه ماده140 همه پرسی کرکوک یا مطرح کردن شعارهای جذابی مانند حق تعیین سرنوشت کردها یا مسئله جالب و مسحور کننده کشور کردی بتواند سناریوی خود را پیش ببرد، که تا کنون هم چنین بوده است. اما اگر به صحنه واقعی امروز اقلیم نگاه شود به این مسئله پی خواهیم برد که اساس موج ناسیونالیسم فارغ از کرد بودن، عرب بودن، ترک بودن یا هر قوم و ملیت دیگری با افزایس احساسات میهن پرستانه وpatriot محور در موازات کاهش عقل گرایی سیاسی و خرد جمعی همراه است. با نگاهی به تاریخ سیاسی ما می بینیم که ناسیونالیسم یک پدیده تجربه شده بشری است که همانطور که قبلا هم اشاره داشتم در برخی موارد مانند جنگ جهانی اول و دوم فجایع بسیاری را در پی داشته است. پس زمانی که یک موج ناسینالیسم شکل می گیرد در آغاز بسیار جذاب به نظر می رسد و توده های مردم به سرعت به سمت آن گرایش پیدا می کنند، ولی به دلیل اینکه در آن احساسات موج می زند، حد و مرزی برای اقدامات خود نمی شناسد و گاهی به جنگ، تعرض به حقوق دیگران، کشتار و غیره ختم می شود. لذا مهار این جریان بسیار سخت و گاهی ناممکن است. بنابراین ریسک آقای بارزانی روی این موج می تواند سناریویی را حتی به قیمت جانش برای او رقم بزند، چراکه این موج می تواند به صورت مستقل حتی از بارزانی و آقای طالبانی هم رد شود. ببینید این موج از مجموعه ای خشم های دورنی بالقوه، تعارضات، تبعیضات، شکاف های قومی و غیره تشکیل شده از همین رو هم در صورتی که از کنترل خارج شود هر اتفاقی ممکن است روی دهد.
انتشار اولیه: سه شنبه 21 شهریور 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 27 شهریور 1396
نظر شما :