درخواست آمریکا، اروپاییها را تحقیر میکند
ترامپ و چالشهای ناتو در مقابل روسیه
نویسنده: شهرام فرسائی، تحلیلگر مسائل راهبردی
دیپلماسی ایرانی: هراس اروپا از روسیه موضوع جدیدی نیست بلکه بیمی تاریخی است و مربوط به یک سال یا یک دهه اخیر هم نمی شود. برخی از کشورهای اروپایی که ناتو را سپری در برابر زیاده خواهی های روسیه ارزیابی می کنند نگران این موضوع هستند. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بواسطه ذهنیت مثبت در قبال روسیه، به بهانه هایی تعهدات و حمایت آمریکا از ناتو را کاهش دهد.
ترامپ بر این باور است که ایالات متحده آمریکا از لحاظ اقتصادی سهم نامتناسبی جهت تامین بودجه سازمان ناتو می پردازد و اعضای ائتلاف ناتو بسیار کمتر از مقداری که باید، صرف هزینه دفاعی می کنند. به تعبیر وی اعضای ناتو در حال سواری مجانی و سوءاستفاده هستند. با این وجود بسیاری از وزرای مالی کشورهای اروپایی با شل کردن سر کیسه و پرداخت هزینه به نفع همتایان خود مخالفند. اما آیا چالش اساسی پیش روی ناتو در دوره ترامپ، سهم نامتناسب اعضای آن است؟
در حال حاضر بریتانیا، استونی، یونان، لهستان و ایالات متحده تنها کشورهای عضو ناتو هستند که ۲ درصد یا بیشتر از تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاعی می کنند. این درحالی است که ناتو ۲۸ عضو دارد. ضرورت مشارکت اعضای ناتو در تامین هزینه های امنیتی و دفاعی سازمان از جمله موضوعاتی بود که از سوی مقامات آمریکا در کنفرانس سالیانه امنیتی مونیخ در تاریخ ۱۷ فوریه ۲۰۱۷ در حضور تعداد بسیاری از رهبران و صدها دیپلمات و مقامات رسمی دفاعی و امنیتی مطرح و مورد توجه محافل رسمی قرار گرفت.
در سایه تحقق خواسته های آمریکا، نه تنها این کشور هزینه مالی کمتری برای پیشبرد سیاست های نظامی و امنیتی خود می پردازد، بلکه افزایش هزینه نظامی کشورهای متحد آمریکا در عمل به سود این کشور، به عنوان بزرگترین عرضه کننده تسلیحات تمام می شود. طبق گزارشی که سیپری، موسسه بین المللی پژوهش های صلح استکهلم اخیرا منتشر کرده، ۳۳ درصد بازار تسلیحاتی جهان در دست آمریکا است و این کشور در حال حاضر به یکصد کشور جهان اسلحه می فروشد.
آمریکا در حالی بیش از ۷۰ درصد هزینه دفاعی ناتو را پرداخت می کند که این سازمان، اساساً برای دفاع از اروپا تأسیس شده است. اعضای ناتو توافق کرده اند دو درصد تولید ناخالص داخلی خود را به بخش نظامی و امنیتی اختصاص دهند، اما آمارها حاکی از عدم اجرای این توافق است. در حال حاضر آمریکا سه و شش دهم درصد به بخش دفاعی خود اختصاص می دهد. بودجه دفاعی سالانه ایالات متحده۶۵۰ میلیارد دلار معادل سه و شش دهم درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است. در مقابل هزینه های دفاعی اروپا سالانه بالغ بر ۲۲۷ میلیارد دلار است که یک دلار و ۹ سنت به ازای هر فرد اروپایی در هر روز است. آمریکا بر این اعتقاد است که اگر اروپایی ها ۵۰ سنت به ازای هر نفر به این مبلغ بیافزایند، می توانند تعهد خود را در ناتو انجام و بار را از دوش آمریکا بردارند.
ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو در مقابل مواضع ترامپ بر این اعتقاد است: «تضمین حمایت ناتو از اعضایش مشروط نیست، بلکه بی قید و شرط است. ناتو از اعضایش در مقابل کوچکترین تهدیدی حفاظت می کند.» وی در تلاش برای تاثیرگذاری بر ترامپ، چند روز بعد از انتخابات آمریکا خدمت ناتو به آمریکا را یادآوری کرده و خاطرنشان کرد: «حمایت از آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر، تنها مقطعی بود که برای اولین مرتبه، ماده ۵ ناتو به اجرا درآمد (بندی که بر مبنای آن حمله به یک کشور حمله به همه اعضا به شمار می آید) و این چیزی بیش از یک اقدام نمادین بود. آن زمان، ناتو مسئولیت عملیات در افغانستان را به عهده گرفت و صدها هزار سرباز اروپایی در افغانستان خدمت کردند و بیش از هزار سرباز نیز در عملیاتی که در واقع پاسخ مستقیم به حمله علیه آمریکا بود، جانشان را فدا کردند.» ینس استولتنبرگ همچنین به موافقت خود با پیشنهاد ترامپ درباره افزایش هزینه های نظامی کشورهای اروپایی اشاره کرده و گفته «ترامپ به ناتو علاقه مند است و پیام وی در مورد ناتو تاکیدی بر ضرورت تقسیم مسئولیت بین آمریکا و طرف های اروپایی است.»
در واقع استدلال موافقین دیدگاه آمریکا این است که با وجود خطراتی همچون تروریسم داخلی، حملات سایبری روسیه و بحران پناهندگان، تداوم ناتو برای امنیت اروپا ضروری است و در نتیجه کشورهای اروپایی با صرف بودجه دفاعی بیشتر، منطقا سود بیشتری کسب می کنند. اما نکته اینجاست که عدم تناسب در سهم اعضای ناتو مسئله ای است که از سال های گذشته وجود داشته است و پیام روشن ناتو از سال ها پیش این بوده است که متحدان اروپایی باید مشارکت خود را افزایش دهند. این موضوع نه صرفا درخواست آمریکا، بلکه ۲۸ کشور عضو در سال ۲۰۱۴ میلادی است و امر جدیدی نیست.
گزارش کمیته نظامی ائتلاف در ۱۹۶۶ میلادی موسوم به "مفهوم جامع استراتژیک برای دفاع از حوزه سازمان پیمان آتلانیک شمالی"، اهداف استراتژیک ناتو و اهداف خصم آن که پیمان ورشو پکت به رهبری شوروی بود، را به خوبی مشخص ساخته است. طبق این گزارش، سیاست شوروی در قبال ناتو - سیاستی که امروزه پوتین آن را تکرار می کند - بر اساس استفاده از "ابزارهای اقتصادی، سیاسی، تبلیغات، خرابکاری و قدرت نظامی" قرار دارد. البته سال ۲۰۱۷ را نمی توان با سال ۱۹۶۶ مقایسه کرد. پیمان ورشو دیگر موضوعیت ندارد. هر چند، تعریف مرسوم از جنگ سرد امروزه دیگر مصداق پیدا نمی کند ولی تعدادی از تحلیلگران استراتژیک بر این باورند که کرملین به استثنای وقفه در دهه ۱۹۹۰ هرگز این ابزارها را از دستور کار خود کنار نگذشته و روسیه همچنان سعی در تضعیف یا تجزیه ناتو دارد. نابودی این ائتلاف همچنان هدف مسکو است. مسکو همچنان مصصم به کنترل همسایگان پیرامونی اش نظیر بلاروس، گرجستان و اوکراین و حفظ نفوذ قدرتمند خود بر ارمنستان و مولداوی بعد از تهاجم به اوکراین و ضمیمه سازی شبه جزیره کریمه به خاک خود در مارس ۲۰۱۴ می باشد. در مقابل، پاشنه آشیل ناتو NATO’s Achilles’ هیل، عدم تساوی در بودجه اعضای ناتو می باشد ولی طرح و تکرار آن از سوی آمریکا ترکش انحرافی قلمداد می شود. بحث اصلی این است گرچه طی دهه ۱۹۹۰، ائتلاف ناتو دلیل وجودی خود را از دست داد که البته قابل درک بود و بسیاری از اعضای ناتو گمان می بردند روسیه قصد دارد همکاری یا همزیستی جدیدی را با غرب آغاز کند ولی بمباران صربستان در سال ۱۹۹۹ توسط ناتو و مخالفت سرسختانه روسیه با این ماموریت، صحت نگرش مسکو در دوران جنگ سرد از ناتو، را تقویت نمود. در این میان ائتلاف کشورهای عضو ناتو به تدریج ابزارهایی مثل هماهنگی و تفکر استراتژیک را که زیربنای دفاع سرزمینی تشکیل می دهد، از دست داد. سال ۲۰۰۱ میلادی ناتو در افغانستان مستقر شد، جایی که مدیریت بحران سبب تضعیف آنچه ائتلاف در درجه اول برای آن تشکیل شده بود، گردید.
به عبارتی در مقطع کنونی مشکل ناتو الزاما در کاهش مشارکت کشورهای عضو در هزینه های دفاعی سازمان نیست بلکه چالش واقعی این است که متحدان اروپایی ناتو به صورت منفرد توان بازدارندگی و دفاع جمعی را ندارند و مشخص نیست ترامپ چه رویکردی در قبال این چالش دارد. در این زمینه یکی از دیپلمات های ناتو معتقد است "ما ژنرال هایی نداریم که بدانند معنای بازدارندگی و دفاع جمعی چیست".
از سوی دیگر ناتو در مقطع کنونی با ناتوی دوران جنگ سرد که در اوج آمادگی قرار داشت و آموزش دهی، هماهنگی، دکترین، قابلیت ها، استراتژی و آمادگی این سازمان همگی واضح بود، تفاوت های فاحشی پیدا کرده است. نکته مهم دیگر این است که امروزه ناتو فاقد زیرساخت های لازم می باشد. در دوران جنگ سرد ناتو دارای پل ها، هواپیماها، جاده ها و شبکه خطوط ریلی قدرتمندی برای جا به جایی سریع نیروها با ظرفیتی قابل توجه به تعداد بالا بود. هر چند ده ها هزار نیروی ناتو آماده باش بودند. اما زیرساخت های آن دوران شامل منابع انرژی و لجستیک، مسکن، غذای در دسترس و توانایی عبور از مرز ها بدون تاخیرهای بوروکراتیک نیز می شد به گونه ای که بر اساس مفهوم جامع استراتژیک ۱۹۶۶، نیروهای ناتو باید برای نشان دادن واکنش موثر در برابر حمله ای که هشدار استراتژیک اندکی در موردش داده شده، پشتیبانی لجستیک کافی و تحرک تاکتیکی لازم را دارا باشند. این درحالی است که توانمندی ها و ظرفیت های ذکر شده تا حد زیادی در دوران کنونی تضعیف شده است. درصورتی که ناتو قصد جدی در مورد بازدارندگی و دفاع سرزمینی و جمعی داشته باشد باید قبل از هر اقدامی زیرساخت معیوب یاد شده را ترمیم نماید. پرسنل سابق نظامی، دیپلماتیک و امنیتی ناتو با نیروهای جدیدی جایگزین شده اند. به همین خاطر است که تکرار موضوع ضرورت تخصیص دو درصد از تولید ناخالص ملی کشورهای عضو ناتو برای اهداف دفاعی یک مسئله انحرافی است، مگر اینکه ناتو تشخیص دهد به واقع چه چیزی از دست داده و روسیه در مقابل چه چیزی به دست آورده است.
برخی کارشناسان معتقدند اروپا باید در این دوره به بازسازی اعتماد به نفس خود بپردازد؛ زیرا آلمان و فرانسه توان لازم را برای مقابله با روسیه دارند و می توانند به صورت مستقل و بدون کمک آمریکا، امنیت اروپا را تامین کنند. گروه دیگری بر این باورند که چالش ترامپ با ناتو جدی نبوده و در ادامه همان سیاست دولت اوباما مبنی بر چانه زنی جهت افزایش سهم دیگر متحدان در ناتو است. گروه سوم به صورت بدبینانه ای بر این باورند که رفتارهای ترامپ غیر قابل پیش بینی بوده و امکان اینکه آمریکا کشورهای عضو ناتو را دور زده و به روسیه نزدیک شود دور از ذهن نیست.
واقعیت این است که ناتو در دوره ترامپ همچنان تلاش خواهد کرد تا با صرف هزینه بیشتر در زمینه تجهیزات و آموزش و اعزام ۵ هزار نیرو به لهستان و دولتهای بالتیک، به اعضای آسیب پذیر خود قوت قلب داده و از سویی به ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، خاطر نشان سازد که ائتلاف ناتو، مبحث دفاع جمعی را جدی گرفته است. در این خصوص هر چند درخواست آمریکا از شرکای خود در ناتو مبنی بر پرداخت سهم خود در هزینه ها و توسعه نیروها در مقابل مفهوم دفاع و بازدارندگی جمعی ناتو موضوعی کم اهمیت به شمار می آید ولی تحقیر اعضای اروپایی ناتو را در پی داشته است.
نظر شما :